معرفی و دانلود کتاب آرمنته جن زده 4: توله دراکولا

معرفی کتاب آرمنته جن زده 4: توله دراکولا

با زندگی عجیب آرمنته در قلعه‌ی اسرارآمیز همراه شوید. انجی سیج، نویسنده‌ی داستان‌های فانتزی، در قسمت دیگری از ماجراهای هیجان‌انگیز خود، کتاب آرمنته جن زده 4: توله دراکولا، دفتر تازه‌ای از اتفاقاتِ این خانه‌ی قدیمی را باز می‌کند. خانه‌ی آرمنته میزبان یک مهمان کوچک است. مکس، عمو‌زاده‌ی آرمنته، حالا وارد این خانه شده تا چند روزی را کنار عموها و عمه‌های خود سپری کند. اما با ورود او، اتفاقات باورنکردنی‌ای یکی پس از دیگری سر راه اهالی خانه قرار می‌گیرد.

درباره‌‌ی کتاب آرمنته‌ی جن‌زده 4: توله دراکولا

در قلعه‌ی عجیب‌وغریبی که آرمنته در آن زندگی می‌کند، رخ دادن هیچ حادثه‌ای ناممکن نیست. بااین‌حال، نمی‌دانیم چرا هیچ‌کس در این خانه‌ی اسرار‌آمیز حرف‌های او را باور نمی‌کند. انجی سیج (Angie Sage) نویسنده‌ی پرمخاطب رمان‌های نوجوانان، در قسمت تازه‌ی مجموعه‌ی خود یعنی آرمنته‌ی جن‌زده 4: توله دراکولا (Araminta Spookie 4: Vampire Brat) مهمان تازه‌ای را راهی این قلعه‌ی پرماجرا خواهد کرد.

همه می‌دانند که خانه‌ی آرمنته، یک خانه‌ی جن‌زده است! یک عمارت بزرگ و قدیمی که هر روز در آن اتفاق‌ها و ماجرا‌های باورنکردنی تازه‌ای رخ می‌دهد. اما ماجرایی که به تازگی در این قلعه رخ داده، از آن اتفاقاتی نیست که به‌راحتی بتوان از آن گذشت. هرچه که هست، داستان مربوط می‌شود به موجودات اسرارآمیز و ناشناخته‌ای به نام دراکولا؛ موجوداتی که در ظاهر هیچ تفاوتی با آدم‌های معمولی ندارند اما درحقیقت از آشامیدن خون لذت می‌برند! جالب‌تر آن که دراکولاها هم پیر و جوان دارند و البته بچه دراکولاهای زیادی نیز در بین آن‌ها زندگی می‌کنند. پای یکی از این دراکولاهای ناشناخته نیز به قلعه‌ی قدیمی و محل زندگی آرمنته باز می‌شود. البته این خون‌آشام فریب‌کار در برابر سایر ارواح عجیب‌وغریبی که در این خانه زندگی می‌کنند یک تازه‌وارد به حساب می‌آید ولی تا وقتی که کسی نداند این دراکولای خون‌آشام در کدام کنج قلعه مخفی شده، خطر زیادی اهالی خانه را تهدید خواهد کرد. البته که آرمنته، قهرمان نوجوان داستان توله دراکولا هیچ معمایی را حل‌ناشده باقی نمی‌گذارد. او تصمیم می‌گیرد تا هرطورشده این مهمان ناخوانده را پیدا کند. در همین زمان نیز مهمان تازه‌ی دیگری وارد قلعه می‌شود. مکس کوچولو، عموزاده‌ی کوچک آرمنته حالا قرار است مدتی را در کنار اهالی خانه‌ی جن‌زده سپر کند. اما رفتار‌های عجیب مکس، آرمنته را به شک می‌اندازد. شاید بین این بچه‌ی بامزه و دراکولای مخفی قلعه سرنخ‌ها جالبی پیدا شود!

انجی سیج نویسنده‌ی موفق سری آرمنته‌ی جن‌زده، بار دیگر با قلم دلنشین و پرجذابه‌ی خود، خوانندگان داستان‌های فانتزی را پای ماجرای این خانه‌ی عجیب و اتفاقات بامزه‌ی آن می‌نشاند. آرمنته، قهرمان کوچک داستان نیز مانند قسمت‌های دیگر این مجموعه راوی اصلی ماجراست و به همراه دیگر اعضای خانه ماجراجویی‌های خنده‌داری می‌آفریند. این اثر خواندنی در سال 2009 منتشر شده و نسخه‌ی فارسی آن با ترجمه‌ای از مهرداد مهدویان و با تلاش انتشارات افق به دست شما می‌رسد.

درباره‌ی مجموعه‌ی آرمنته‌ی جن‌زده

آرمنته‌ی جن‌زده (Araminta Spookie) نام یک مجموعه داستان فانتزی به قلم انجی سیج، نویسنده‌ی صاحب‌‌سبک نوجوانان است. این مجموعه در دسته‌ی آثار ترسناک نوجوانان نوشته شده و در هر قسمت از آن حوادث عجیب و بامزه‌ای حول شخصیت‌های جادویی، اشباح و خون‌آشام‌ها رخ می‌دهد. آرمنته، شخصیت اصلی داستان این مجموعه یک دختر نوجوان است. زندگی در یک قلعه‌ی قدیمی باعث شده تا آرمنته هرروز با موجودات ناشناخته‌ی تازه‌ای رو‌به‌رو شود و اتفاقات عجیبی را از سر بگذراند. البته آرمنته عاشق ماجراجویی‌ست و همیشه برای از سر برداشتن مشکلات یک راه‌حل تازه و خنده‌دار دارد. «توله دراکولا»، «ارواح پرستار» و «شمشیری در گروتو» برخی از جلد‌های این مجموعه‌ی پرطرفدارهستند. این سری داستان خواندنی و پراسرار همچنین با تلاش انتشارات افق ترجمه شده و به دست نوجوانان فارسی‌زبان رسیده.

در نکوداشت مجموعه‌ی آرمنته‌ی جن‌زده

• داستانی عجیب‌وغریب و جن‌زده که مخاطب را می‌خنداند! (هفته‌نامه‌ی ناشران)

کتاب آرمنته‌ی جن‌زده 4: توله دراکولا برای چه کسانی مناسب است؟

خواندن این داستان را به کودکان 9 تا 12 سال و نوجوانانی که از خواندن داستان‌های فانتزی و پراسرار لذت می‌برند پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب آرمنته جن زده 4: توله دراکولا می‌خوانیم

فکر می‌کنم برخورد عمه تَبی کمی بی‌ادبانه بود. خودش همیشه می‌گوید نباید برای صدا کردن کسی فریاد کشید بلکه باید بروی، پیدایش کنی و خیلی خوب صدایش کنی آرمنته. عمه تَبی حتی میهمان‌ها را به داخل دعوت نکرد. پیرزن، مادرشوهر عمه تَبی بود و تازه جدّ عمه‌ای من هم می‌شد. پس تصمیم گرفتم مؤدب باشم و به عمه تَبی نشان بدهم باید چه‌کار کند. از آن‌جا که اسم جدّ عمه‌ای‌ام را نمی‌دانستم گفتم: «عصربخیر عمه‌جان! به خانه‌ی جن‌زده خوش آمدید. لطفاً بفرمایید داخل.»

بعد عقب کشیدم و پایم را درست گذاشتم روی شست پای عمه تَبی! عمه تَبی صدایش درآمد. ولی حرفم شاید به‌جا بود چون خانم مسن با ناز و ادا وارد عمارت شد. ترسناک بود. اما ترسناک‌تر از آن، این بود که راسویی دو سر و مرده، دور گردنش آویزان بود. وقتی جد عمه‌ای از کنارم می‌گذشت راسو انگار با چهار چشم لوبیایی شیشه‌ای‌اش به من زل زده بود. راننده چتر را تکان داد، آن را بادقت زیاد توی جاکلاهی هیولایی کنار در گذاشت و رفت سراغ خودرواش.

نفر بعدی که وارد شد، بچه‌ی کوچولو بود که شبیه موش آب‌کشیده شده بود. دختر تقریباً بزرگ هم پشت‌سرش آمد تو. جوراب‌هایش سیاه و توری بودند و چکمه‌هایی کوچک، قشنگ و سیاه به پا داشت. به او لبخند زدم و او هم یک‌جورهایی نصفه‌نیمه لبخندی تحویلم داد. آن‌ها در سرسرا به ردیف ایستاده بودند و چیزی نمی‌گفتند. تنها صدایی که به گوش می‌رسید صدای چکیدن آب کف سرسرا بود. صدای آسمان‌غرمبه‌ی دیگری به گوش رسید و در ورودی یک‌دفعه شترقی بسته شد. عمه تَبی و من تقریباً یک متر بالا پریدیم.

فهرست مطالب کتاب

فضله‌ی خفاش
آسمان‌غرمبه
رعد و برق
گروه نعش‌کش‌ها
ماکس دراک
خفاش‌ها
بسته‌ی شکار
خوراک دراکولایی
آبگرمکن بدجنس
شکار دراکولا
طعمه
فنگ
گربه‌ی دراکولایی