معرفی و دانلود کتاب آدم خیلی خوب

معرفی کتاب آدم خیلی خوب

کتاب آدم خیلی خوب به قلم ملودی لیتن درباره‌ی راز و رمزهای درونی آدم‌های خوب است. کسانی‌که همیشه و همه‌جا باعث به وجود آمدن حس‌های زیبا و مثبت می‌شوند و مردم جز به نیکی از آن‌ها یاد نمی‌کنند. به راستی چه می‌شود که عده‌ای اینچنین روشن و نورانی هستند و جرقه‌ی وجودی‌شان حتی در دل سیاه‌ترین تاریکی‌ها نیز نفوذ می‌کند؟!

درباره‌ی کتاب آدم خیلی خوب

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در زندگی‌تان با انسان‌هایی ملاقات کنید که تماماً خیر و نیکی هستند و تنها با شنیدن چند کلمه از زبانشان سرشار از انرژی مثبت شده باشید. آدم‌هایی که هیچ‌وقت از کسی بدگویی نمی‌کنند، به داشته‌های خود راضی هستند و غر نمی‌زنند، به دیگران کمک می‌کنند، هنگام خشم و عصبانیت خودشان را کنترل می‌کنند، کارهایشان را سر وقت انجام می‌دهند، هیچ‌وقت دیر سر هیچ قراری نمی‌رسند، زباله‌ای در طبیعت رها نمی‌کنند، در کارهای نیک و خیرخواهانه شرکت می‌کنند، باعث به وجود آمدن حس خوب در اطرافیان خود می‌شوند و به‌طور کلی آنقدر دوست‌داشتنی هستند که خیلی‌ها دلشان می‌خواهد شبیه به آن‌ها شوند و بتوانند مثل آن‌ها رفتار کنند.

ملودی لیتن (Melody Litton) با هدف آموزش راز و رمزهای خوبی حقیقی به هر کسی که دوست دارد روشنایی وجود خود را به جهان ببخشد، اقدام به نگارش کتاب آدم خیلی خوب (How to be Totally Awesome) کرده است. در این کتاب می‌خوانید که آدم‌های خوب هر چیز خوبی را منتشر می‌کنند، در واقع آن‌ها انعکاسی از نیکی‌ها و تصاویر زیبای جهان هستند. وقتی در کنار چنین افرادی قرار می‌گیرید و با آن‌ها معاشرت می‌کنید، تأثیر حیرت‌انگیز شخصیت آن‌ها را بر اطرافیانشان می‌بینید. این دسته از آدم‌ها به‌طور طبیعی «خوبی» می‌پراکنند، چون خودشان به شکل عمیقا و درونی سرشار از خوبی هستند. آن‌ها خودِ عاطفی، جسمانی و روحانی‌شان را طی سال‌های زندگی‌شان ارتقاء داده‌اند و به سطح کاملاً متفاوتی با سایر آدم‌ها رسیده‌اند. سطحی که شاید خیلی از انسان‌ها قابلیت رسیدن به آن را داشته باشند، اما آیا واقعاً دلشان می‌خواهد آن را تجربه کنند؟

در کتاب آدم خیلی خوب با دلایل واقعی خوبیِ حقیقیِ آدم‌ها آشنا می‌شوید. اینکه چه دلیلی دارد بعضی از هم‌نوعان شما چنین شیوه و رویه‌ای را برای زندگی خود انتخاب می‌کنند و چه‌طور به فرشتگانی زمینی تبدیل می‌شوند. چطور می‌توانند در هنگام عصبانیت خشم خود را کنترل کنند و سطحی از عصبانیت و انرژی منفی را که عموم آدم‌ها تجربه می‌کنند، به دیگران انتقال ندهند. ملودی لیتن با هدف ایجاد آگاهی و تغییر در اشخاص این کتاب را به رشته‌ی تحریر درآورده است. او می‌خواهد در نقش ناجی و یار هر کسی باشد که در پی تبدیل شدن به نسخه‌ی بهتری از خودش است. اما او در جای‌جای کتاب پیش رو به خوانندگان خود یادآوری می‌کند که دستیابی به چنین هدف والایی احتیاج به تمرین زیاد و استمرار دارد. اینکه شما واقعاً و از ته دل بخواهید تبدیل به چنین آدمی شوید و اینکه در این راه صبر و بردباری به خرج دهید. آنچه واضح جلوه می‌کند این است که هیچ تغییری یک‌شبه روی نمی‌دهد؛ بلکه اغلب یک عمر زمان می‌برد.

لیتن در کتاب پیش رو حتی جزئی‌ترین موضوعات را نیز از قلم نینداخته؛ مثلاً اینکه آدم خیلی خوب شیطان نمی‌شود، آشغال‌ها را دور می‌ریزد، وقت‌شناس است، می‌داند کی استراحت کند و... . او به شما می‌گوید که آدم‌های خیلی خوب نور و زیبایی به جهان می‌دهند و دنیا با وجود آن‌ها به جای بسیار بهتری برای زندگی تبدیل می‌شود. دنیای امروز به وجود چنین آدم‌هایی و تکثیر خوبی‌هایشان بیش از هر زمان دیگری نیاز دارد. پس چرا خود شما نتوانید جزئی از این منبع نور و زیبایی باشید؟ بله، شما هم می‌توانید درباره‌ی این دسته از فرشتگان زمینی مطالعه کنید، از آن‌ها یاد بگیرید و از اعمالشان پیروی کنید. شاید نقطه‌ی آغاز سفر شما خواندن کتاب آدم خیلی خوب و همراهی با ملودی لیتن باشد.

بیتا معتمدی کتاب آدم خیلی خوب را به فارسی برگردانده و انتشارات لیوسا آن را منتشر و روانه‌ی بازار کتاب کرده است.

نکوداشت‌های کتاب آدم خیلی خوب

• یک کتاب کوتاه و بسیار جالب. همه‌ی مطالب این کتاب مطابق با عقل سلیم است. (لئا، نویسنده)
• این کتاب فهرستی‌ از ویژگی‌هایی است که نویسنده فکر می‌کند می‌تواند با آموزش آن‌ها به افراد دیگر کمک کند. (اِی. مِلی، نظرات سایت آمازون)

کتاب آدم خیلی خوب برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب کوتاه برای مرد و زن، پیر و جوان مناسب است. سبک ساده، روان و طنزآمیزش، آن را برای خوانندگان مشتاق، به منبعی بسیار خوب تبدیل کرده است.

در بخشی از کتاب آدم خیلی خوب می‌خوانیم

دو نیروی متضاد در جهان حضور دارند: نور و تاریکی. ما می‌توانیم هر دوی این نیروها را در هر لحظه از زندگی ببینیم، دریابیم، احساس کنیم، و هضم کنیم. آدم‌های خیلی خوب توانایی استفاده از هر حسی را برای پر کردن خود از نور دارند و می‌توانند تلاش تاریکی برای ورود به خود را خنثی کنند.

کسانی‌که هنوز این توانایی احساس و دور کردن تاریکی را پیدا نکرده‌اند، تحت تأثیر آن قرار می‌گیرند. تاریکی ما را در ذخیره‌ی هر هیجان منفی، احساس درد، تجربه‌ی بد، سرخوردگی، اضطراب، و ترس کمک می‌کند و آنگاه اجزای کلیدی خود را اضافه می‌کند. تکبر و حافظه‌ی انتخابی. این اجزای نهایی توانایی آن را برای هدایت ذهن ما به سوی قضاوت خودپسندانه و رنجش از خطاهای دیگران تضمین کرده و موذیانه مانع قبول همین ویژگی‌ها در مورد خودمان می‌شود. تاریکی این احساسات را مدت‌های مختلف در درون ما هم می‌زند و آن‌ها را داغ و تقریباً آماده برای به جوش آمدن نگاه می‌دارد. اغلب این دیگ احساسات در گوش‌های پنهان از ذهن جاگرفته و ذهن آگاه ما به ندرت به آن توجه می‌کند. ولی زمان مناسب که فرا برسد، جرقه‌ی آغازگر دکمه‌ی حرارت را می‌زند، کمی زهر در دیگ می‌ریزد، و «بوم» «لحظه‌ی شیطانی» فرا می‌رسد. در اوقات دیگر از جوشیدن ملایم آن‌ها آگاهیم؛ می‌دانیم که روی اجاق پشتی هستند و داغ شدن آن‌ها را احساس می‌کنیم، ولی یا خود را از خاموش کردن آن ناتوان می‌بینیم، یا بخشی از ما گرمای آن را دوست دارد و مایل به خاموش کردنش نیست.