معرفی و دانلود کتاب گلهایی که در جهنم میرویند
برای دانلود قانونی کتاب گلهایی که در جهنم میرویند و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب گلهایی که در جهنم میرویند
سمیرا امیرخانی دهکردی، نویسندهی جوان ایرانی، در کتاب گلهایی که در جهنم میرویند داستانی متفاوت و دردناک از ازدواج، خیانت و پدرانگی را روایت میکند. این رمان که درونمایهی اجتماعی دارد ماجرای پدری را میگوید که مرد دیگری تلاش دارد با ادعای پدری، پسرش را از او بگیرد و آخرین امید زندگیاش را به ناامیدی بدل کند.
دربارهی کتاب گلهایی که در جهنم میرویند
داستان کتاب گلهایی که در جهنم میرویند، نوشتهی سمیرا امیرخانی دهکردی، از یک دادگاه که خبرش دهان به دهان در تمام شهر پیچیده است، شروع میشود. تمام شهر آمادهاند تا روز برگزاری این دادگاه را ببینند و نتیجهی قضاوت مردان قانون را بدانند. دادگاه مذکور آماده میشود تا داستانی متفاوت و عجیب را بررسی کند و در یک اتهام کودکربایی، حقیقت را بجوید. موضوع دادگاه سرپرستی مهرداد است. دو مرد ادعا میکنند پدر او هستند، اما مسلما نمیشود دو پدر داشت. یکی از این دو مرد مهران نام دارد که مهرداد در کنار او زندگی میکند و دیگری اردشیر که ادعا دارد پدر مهرداد است. همانطور که انتظار میرود، مهران به شدت به پسرش وابسته است، اما چطور امکان دارد پدری به جز او وجود داشته باشد؟ مهرداد واقعا پسر کیست؟ این پدر از کجا پیدایش شده است؟
کمی دقیقتر به سراغ داستان برویم. در همان ابتدای اثر حاضر میخوانیم که پدر مدعی، اردشیر، شوهرخواهر مهران است. واقعیت این است که بعد از فوت پدر مهران، اردشیر زندگی را برای مهران و خواهرش، مهراوه، به جهنمی تمام عیار تبدیل کرده بود. او نه تنها مهران را در سن کم برای تحصیل به جای دوری فرستاده و او را از خواهرش جدا نمود، بلکه با زن دیگری به مهراوه خیانت کرد. حالا مهراوه در یک تصادف جانش را از دست داده است و اردشیر بعد از سالها آمده تا آخرین امید زندگی مهران، پسرش را نیز از او بگیرد. شرح این داستان متفاوت و دردناک را در کتاب گلهایی که در جهنم میرویند بخوانید.
سمیرا امیرخانی دهکردی داستان را از زبان سوم شخص روایت میکند، اما از جایگاه احساسات و شخصیت مهران به ماجرا پرداخته است. این رمان ساده و خوشخوان نوشته شده و با شرح پیچیدگیهای احساسات و روابط میان شخصیتها، حس همذاتپنداری را در مخاطب بیدار میکند و به موضوعاتی همچون قوانین ازدواج، خیانت، بخشش، احساسات پدرانه و صداقت میپردازد.
کتاب گلهایی که در جهنم میرویند به همت انتشارات طلایه به چاپ رسیده و در بازار کتاب ایران منتشر شده است.
کتاب گلهایی که در جهنم میرویند برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی این کتاب را به دوستداران رمان فارسی، به ویژه رمانهای نویسندگان زن ایرانی، پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب گلهایی که در جهنم میرویند میخوانیم
اما حالا او با همه عشقش به مهرداد مجبور شده بود او را رها کند، خداوندا!!! چطور چنین کاری انجام دادم؟!!! این سؤال را هزاران بار در ذهنش تکرار میکرد و جوابی برای آن پیدا نمیکرد، احساس میکرد هر لحظه فشار خونش بالاتر میرود و ممکن است اختیار خودش را از دست بدهد و فریاد بکشد، پس نباید به این موضوع فکر میکرد اگر فکر میکرد دیوانه میشد. بغض در گلویش نشست، اما اجازه نداد اشکش سرازیر شود، او سالها بود که یاد گرفته بود در خلوت گریه کند. درست از همان زمان که پدرش مرد و او به تبعید فرستاده شد. در تمام آن شبها و روزهای درد آفرین فقط بسترش شاهد اشکهای او بود و بس، هنوز هم هق هق گریههایش را فقط بسترش میشنید و بالشتی که در دهانش فرو میکرد. تارسیدن به منزل خودش، دستانش را محکم در گوشت تنش فشار داد که مبادا اشکهایش بدون اجازه او سرازیر شوند، اما حالا دایهاش روبرویش ایستاده بود و حقیقتی که ذهنش سعی میکرد عقب بزند، روبروی او بر زبان میآورد.
مهرداد رفته بود، عزیز دل او رفته بود، پسرش رفته بود، نه پسرش را از او ربوده بودند، پاره تنش، جگر گوشهاش را با زور از او جدا کرده بودند، حالا دیگر فرزندی نداشت، دیگر وقتی وارد خانهاش میشد هیچ کودکی به استقبالش نمیشتافت و خودش را میان بازوهای او رها نمیکرد، دیگر پسری نداشت تا روی پاهایش بنشیند و برای او شیرین زبانی کند. فرزندش را برده بودند، جگرگوشهاش امشب در جای دیگری بود، دور از آغوش او و دور از پناه امن خانه، حتماً حالا ترسیده بود، حتماً حالا گریه میکرد، بهانهی او را میگرفت. آخر هیچکس جز او نمیتوانست آن وروجک را بخواباند، هیچکس نمیدانست او دلش میخواهد درحالیکه مهران در کنارش دراز کشیده است و یک دستش زیر سر اوست و با دست دیگر کتاب را نگه داشته، برای او داستان بخواند تا او خوابش برود.
اگر یادشان برود در طول شب به او سر بزنند و پتو را روی او بکشند چه؟ اگر سرما بخورد چه؟ اگر در غذایش گوجه فرنگی بریزند چه؟ مهرداد به گوجه فرنگی آلرژی دارد، نفسش میگیرد و بدنش کهیر میزند. ناگهان صحنهی زجر کشیدن مهرداد برای نفس کشیدن چنان منقلبش کرد که به سمت در رفت، پیرزن جلو رفت و گفت:
- کجا میروی مادر جان؟!!!
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب گلهایی که در جهنم میرویند |
نویسنده | سمیرا امیرخانی دهکردی |
ناشر چاپی | انتشارات طلایه |
سال انتشار | ۱۳۹۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 320 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-2925-93-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |