معرفی و دانلود کتاب گزارش این سوگ
برای دانلود قانونی کتاب گزارش این سوگ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب گزارش این سوگ
کسی که با او زندگی میکنیم و دوستش داریم، حالا دیگر نیست. خدا او را از ما گرفته و نمیتوانیم این واقعیت تلخ و دهشتناک را با خواندن دعا، تلطیف کنیم. کتاب گزارش این سوگ، داستانی با یک گوینده و مونولوگمحور است. سی. اس. لوئیس این غمنامه را پس از مرگ همسرش نوشته و افکار انتقادی خود نسبت به خداوند، دین، روابط اجتماعی و... را به صریحترین و بیپرواترین شکل ممکن بازگو میکند.
دربارهی کتاب گزارش این سوگ
«ایلی، ایلی، لما سبقتنی؟» پرسشی که پس از قرنها هنوز پاسخی قطعی نیافته است؛ با این حال، همچنان باور بر آن است که خدا هرگز انسان را تنها نگذاشته و در لحظات سختی همراه او بوده است. اما عیسی که بر صلیب ایستاده، در آن لحظه، احساس تنهایی و جدایی را تجربه میکند؛ احساسی که بسیاری از انسانها نیز در زندگی خود با آن روبهرو میشوند. انسانها هر چه میجویند، تکیهگاهی نمییابند و خود را در خیال و امیدواری غرق میکنند. همهی ما تا زمانی که سوگ و رنج به سراغمان نیامده، خود را با روزمرگی و بازیچههای زمین مشغول میکنیم، چارهای هم جز این نداریم؛ اما بالاخره مصلوب رنجها میشویم، رو به آسمان میکنیم و میپرسیم «چرا مرا رها کردی؟» همچون سی. اس. لوئیس (C. S. Lewis) که پس از مرگ همسرش، شک و تردیدهای خود نسبت به مهر و عدل خدا، جهان پس از مرگ و دلزدگیاش از دلداریهای واعظان مسیحی را در کتاب گزارش این سوگ (A Grief Observed) بازگو کرده است.
کتاب گزارش این سوگ، غمبار است و این عیب نیست. مرگ عزیزان و دوستان واقعیتی است که سایهی اندوهناک و موهوم خود را دیر یا زود بر زندگی ما میگستراند. مرگ در یک روز آفتابی و هنگامی که ذهنمان به اندیشیدن دربارهی «برای شام چه غذایی بخورم؟» مشغول است، بهسراغ همسرمان میرود و زندگی را از او و از ما میگیرد. تلاش برای گریختن از اندوه، کاری عبث است. خواه یا ناخواه باید این قانون الهی را بپذیریم که {انسان در رنج آفریده شده}. سی. اس. لوئیس نیز این را میداند و برای همین از غم خود فرار نمیکند، بلکه تمام افکار و تردیدهای الهیاتی که حالا دیگر از باز گفتن آنها واهمه ندارد را با ما در میان میگذارند. او میداند سوگ مانند سنگریزه به قلب آدمی رسوخ میکند و تا ابد در آنجا تهنشین میشود، حتی اگر خود وجود آن را فراموش و روزهایمان را لبریز از دعاخوانی و شبها را غرق در نیایش کند، باز هم پاسخ پرسش ما و عیسی یافت نمیشود و نمیدانیم که چرا رها شدهایم!
سی. اس. لوئیس کتاب گزارش این سوگ را در آخرین سالهای زندگی خود و زمانی که دیگر حوصلهی مراعات و مدارا را نداشت، بازگو کرده و همین صراحت بیپروا، این داستان را میتوانست صرفاً غمنامهای گزارشگونه باشد، به اعترافنامهای انتقادی، الهیاتی و حتی اجتماعی تبدیل کرده است. او دیگر واهمهای ندارد که بگوید نگاه او به خدا، سختگیرانه و پرابهام است و از فرزند خود گرفته تا «اچ» که همسر سی. اس. لوئیس است را با عذاب و بهتدریج به کام مرگ فرو برده است. سی اس لوییس در کتاب گزارش یک سوگ، فردی کافر و ملحد نیست؛ برعکس. او همچنان به یکتاپرستی پایبند است، اما اکنون با جنبههای کمتر شناختهشده از مفهوم خدا نیز آشنا میشود و بدون وحشت از قضاوت مردم مذهبی و کلیسا، ظن خود نسبت به وجود «مهربان» الهی را اقرار میکند. اچ سالیان متمادی از زندگی خود را با بیماری سرطان درگیر بوده و هنگام مرگ نیز فریاد برآورده که «چهچیزهایی که میشد برایشان زندگی کرد» و این جمله که نشاندهندهی عشق اچ به زندگی است، خشم سی. اس. لوئیس نسبت به قدرت مطلق الهی را افزون میکند.
نویسنده واقعیتهایی را که برای دلخوشی و آرام کردن خودمان، به خود میگوییم به قاطعانهترین شکل ممکن پیش روی ما میگذارد. او از دوستان و آشنایان خود میشنود که «اچ حالا پیش خداست» و در ادامه میگوید: «به یک معنی، بیشک همین است. به فهمناپذیری و خیالناپذیریِ خدا شده». البته تمام کتاب گزارش این سوگ، جنبهی نقادانه و الهیاتی ندارد. بخشهایی از آن عاطفی و کاملاً شخصی هستند. اچ و سی. اس. لوئیس زندگی عاشقانه و خاطرات بسیار خوبی را با یکدیگر سپری کردهاند و بخشهایی از داستان، به آن خاطرات نیز عقبگرد میزند.
نویسنده میداند که تجربهی سوگواری برای هر شخص با فرد دیگری متفاوت است. هیچگاه دو نفر، ولو در موقعیتی یکسان، یک حس را تجربه نمیکنند؛ بههمین دلیل نام کتاب را بهگونهای انتخاب کرده که «این» از درون آن برداشت شود و کسی سوگ او برای همسرش را با هر سوگ دیگری، یکسان نداند. کتاب گزارش این سوگ در سال 1961 چاپ شد اما نه با نام حقیقی سی اس لوئیس. نویسندهی این اثر ترجیح داد چنین گزارش چالشبرانگیز و نقدهای کوبندهی خود نسبت به چیستی و هستی دین را با نام مستعار ن.و.کلرک بهچاپ رساند. دو سال بعد و در سال 1963 سی. اس. لوئیس خود نیز به سرنوشت همسرش مبتلا شد و دوستانش، نام حقیقی او را بر نسخههای چاپ جدید، نهادند.
کتاب گزارش این سوگ با ترجمهی خشایار قشقایی در انتشارات خوانه منتشر شده است.
اقتباس فرهنگی و سینمایی از کتاب گزارش این سوگ
- در سال 1993 ریچارد اتنبرو با بهرهگیری از داستان گزارش این سوگ، فیلمی درام بهنام «Shadowlands» را کارگردانی کرد. فیلم Shadowlands نسخهی سینمای شدهی سریالی بههمین نام است که در دههی هشتاد میلادی تولید و پخش شد اما چندان مورد اقبال عموم قرار نگرفته است. از بازیگران اصلی این فیلم میتوان به آنتونی هاپکینز اشاره کرد.
نکوداشتهای کتاب گزارش این سوگ
- کتاب گزارش این سوگ، روایتی ژرف و صریح از سوگ مردی ناامید و مردد است. این داستان در عین اینکه با رنج و غم توأمان است، قلب را میرباید. و آدمی را به آسودگی و آرامش میرساند. (Observer)
- کتاب حاضر اعترافنامهای صادقانه و غمآلود با نثری درخشان است که از زبان مردی سوگوار بازگو میشود؛ مردی که در دریایی تاریک و جایی میان عشق و ایمان دست و پا میزند. (گاردین)
- سی. اس. لوئیس نبوغ خود را در تصویرگریهای باشکوه به ما اثبات میکند و خواننده را از این ترس که «در غمها و ترس ها تنهاست» نجات میدهد. (هنری مارش، تایمز)
- اندوه، نومیدی، خستگی، سوگ و کابوس همه و همه در جای جای این کتاب جاری و ساریاند. صداقت نویسنده در بیان احوال و افکارش شجاعانه و قابل تحسین است. (فرانسیس اسپافورد)
کتاب گزارش این سوگ برای چه کسانی مناسب است؟
سوگ، پیچیده در میان ملافهای سپید، همراه با انبوه تسلیتها و در شلوغی خاکسپاری، به قلب آدمی رخنه میکند. این درد نه مانند سقف فرو ریخته و نه همچون دشنهای بر اعماق جان، تیز و ناگهانی نیست؛ آرام آرام بالا میآید و ما را به اندیشیدن وادار میکند: «آیا خدایی هست؟» سی. اس. لوئیس در کتاب خود رنج را چشیده و ایمانش هم در معرض نابودی و بهدنبال پاسخی حقیقی برای پرسش خود است. این کتاب برای کسانی که عزا و غم را تجربه کرده یا ممکن است با آن روبهرو شوند، مناسب است.
در بخشی از کتاب گزارش این سوگ میخوانیم
دیر یا زود، باید به زبانی بیتکلف جلوِ سؤالی دربیایم. غیر از تمناهای از سرِ استیصالمان، چه دلیلی داریم باور بکنیم خدا، با هر معیاری که بتوانیم متصور بشویم، «خوب» است؟ آیا همهی شواهدِ پریما-فاچه17 حاکی از دقیقاً خلافِ خوبیِ او نیست؟ چهچیز داریم برابرِ این سؤال بگذاریم؟
عیسای مسیح را داریم. اما اگر او هم در اشتباه بوده باشد چه؟ کلماتِ تقریباً آخرش شاید معنیای بهتمامی روشن داشته باشند. او فهمیده وجودی که پدر صدایش میزند چه دهشتناک و بینهایت تفاوت دارد با آن چیزی که خیال میکرده. تله _ بسیار زمانبر و باحوصله مهیاشده و بسیار زیرکانه طعمهگذاشته _ سرانجام دررفته، بر صلیب. نیرنگِ زننده جواب داده.
آنچه هر عبادتی و امیدی را خفه میکند خاطرهی همهی عباداتی است که اچ و من کردیم، خاطرهی همهی امیدهای واهیای است که بستیم. نه امیدهای صرفاً برآمده از خیالِ خامِ خودِ ما، که امیدهای تشجیعشده، حتی تحمیلشده بر ما، از تشخیصهای غلط، از رادیوگرافی، از فروکش کردنهای غریبِ بیماری، از بهبود یافتنی موقت، شاید هممرتبه با نوعی معجزه. هر قدمْ «درِ باغِ سبز.» هر باری که رحمانترین مینمایانید گرمِ طرح ریختنِ شکنجهی بعدی بود.
اینها را دیشب نوشتهام. بیشتر نعرهای بوده تا فکر. بگذار یک دستِ دیگری بورزم. باور به خدایی بد عقلانی است؟ یعنی باور به خدایی به بدیِ آنچه نوشتهام؟ باور به آزارگری فلکی، به کودنی بدخواه؟
بهگمانم آنچه نوشتهام، هرچه نباشد، بیشازحد آدمانگارانه است. فکرش را که بکنی، حتی از تصویر کردنِ او بر مثالِ پیرپادشاهِ عنقی که ریشِ بلند هم داشته باشد خیلی آدمانگارانهتر است. این تصویرْ کهنالگویی یونگی است. خدا را به همهی پادشاهانِ پیرِ بخردِ در قصههای پریان، به پیغمبران، به فرزانگان، به جادوان، ربط میدهد. گرچه (به لحاظِ شکلی) تصویرِ یک مرد است، حکایت از چیزی بیش از آدمیت میکند. دستِکم تو را به فکرِ چیزی پیرتر از خود، چیزی داناتر، چیزی نافهمیدنی میاندازد. رمزوُراز را محفوظ میدارد. بنابراین، جای برای امید میگذارد _ جای برای وحشتی یا بهتی که لزوماً ترسِ محض از شرارتِ سلطانی مغرض نیست. اما تصویری که دیشب مشغولِ سرِهم کردنِ آن بودهام دستِبالا تصویرِ آدمی مثلِ اس سی دربیاید _ که سرِ میزِ شام کنارِ من مینشست و از بلاهایی میگفت که عصرِ همان روز سرِ گربهها آورده بود. موجودی مثلِ اس سی، هرچقدر هم او را گنده بکنیم، قادر نیست چیزی اختراع یا خلق یا اداره کند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب گزارش این سوگ |
نویسنده | سی. اس. لوئیس |
مترجم | خشایار قشقایی |
ناشر چاپی | انتشارات خوانه |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 96 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-90370-2-7 |
موضوع کتاب | کتابهای خاطرات، کتابهای مرگ، کتابهای مسیحیت |