معرفی و دانلود کتاب کفش‌های شیطان را نپوش

عکس جلد کتاب کفش‌های شیطان را نپوش
قیمت:
۲۹,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب کفش‌های شیطان را نپوش و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب کفش‌های شیطان را نپوش و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب کفش‌های شیطان را نپوش

کتاب کفش‌های شیطان را نپوش متشکل از دو داستان بلند و یک داستان کوتاه به قلم احمد غلامی است که ماجرای تمام آن‌ها در فضای پر اضطراب جنگ و پس از آن می‌گذرد؛ داستان‌هایی که عشق را به عنوان ابزاری برای نجات مردان از خشونت و مرگ نشان می‌دهند.

درباره‌ی کتاب کفش‌های شیطان را نپوش:

داستان اول به نام کفش‌هاى شیطان را نپوش ماجرای زنی به نام آذر است که بنا بر دستور دوست پسرش پویان با مردی به اسم امیر ازدواج مصلحتی می‌کند. امیر فعالیت‌های سیاسی زیادی انجام می‌دهد و قصد دارد تا از طریق آذر اطلاعات مربوط به کارش را با فضای بیرون رد و بدل کند. بعد از مدت زمانی آذر به پلیدی ذات پویان پی می‌برد.

حکایت دوم به نام آرامش انگلیسی که نسبت به دو داستان دیگر منسجم‌‌تر است، سرگذشت یک روزنامه‌نگار چهل ساله را به تصویر می‌کشد که از زندگی مشترک خود خسته شده و تصمیم می‌گیرد تا به جنگ برود. در این میان او عاشق دختری کوچک‌تر از خودش می‌شود و...

داستان آخر، زندگی یک روزنامه‌نگار جوان اصلاح طلب را به تصویر می‌کشد که درگیر مسائل و اتفاقات دهه‌ی هفتاد شده است و ...

کتاب کفش‌های شیطان را نپوش برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به خواندن داستان‌های کوتاه فارسی علاقه دارید، این کتاب برای شما لذت‌بخش خواهد بود.

با احمد غلامی بیشتر آشنا شویم:

این روزنامه‌نگار و نویسنده ایرانی که در سال 1340 در ساوه متولد شده است، دوران سربازی‌اش در جنگ بود و به همین دلیل موضوع جنگ در اکثر نوشته‌هایش نمایان است. چند اثر او عبارتند از: کسی در باد گریه می‌کند، عشیره، تذکره‌الانسان، تو می‌گی من اونو کشتم، فعلا اسم ندارد و همه زندگی که کتاب فعلا اسم ندارد برگزیده‌ی دوره‌ی سوم جایزه‌ی گلشیری در سال 1381 شد.

در بخشی از کتاب کفش‌های شیطان را نپوش می‌خوانیم:

حالا دیگر زن و شوهر بودند؛ بدون این که حتى یک بار همدیگر را دیده باشند. آذر حتى نام فامیل او را نمى‌دانست. وقتى رو به روى عاقد نشسته بودند، آذر با گفتن «بله» تازه فهمید فامیل امیر، رویگران است.

زیر چشمى نگاهى به او انداخت. امیر موهاى سیاه و صورتى کشیده و گونه‌هاى برجسته داشت. سبیل سیاه و بلندى روى لب‌هایش ریخته بود. آذر فکر کرد مرد خوش قیافه‌اى مثل امیر براى زن‌هایى که دنبال قیافه مردانه هستند خیلى جذابیت دارد، اما آذر هیچ احساسى به او نداشت. زیاد با هم حرف نزده بودند و هر بار هم آذر بِرّ و بِرّ به او نگاه کرده بود و گفته بود آره یا نه. اگر به خاطر پویان نبود، هرگز این کار را نمى‌کرد. پویان از او خواسته بود تن به این ازدواج بدهد و حتى خودش محضر را برایشان پیدا کرده بود. آذر توى شوخى و خنده پرسیده بود: «اگه طلاقم نداد، چى؟» پویان از کیف روى میز که هدیه خود آذر بود، رضایت نامه را در آورده و گفته بود: «وکالت داده هر وقت خواستى یه طرفه جدا شى...» آذر نامه را گرفته بود و بدون این که آن را بخواند، توى کیفش گذاشته و گفته بود: «فقط به خاطر تو این کار رو مى‌کنم.» آذر به طرفش برگشت و با چشم‌هاى پُر از اشک او را بوسید. پویان آذر را از خودش جدا کرد و آرام گفت: «شاید کسى بیاد تو... مى‌دونى که...»

آذر مى‌دانست پویان چرا اصرار دارد این ازدواج سر بگیرد. مى‌خواست هم وفاداریش را به رفقاى قدیم ثابت کند و هم جلو حرف و حدیث‌هایى را که دنبالش راه افتاده بگیرد. پویان بلند شد، از کنار مبل‌ها گذشت و رفت کنار پنجره پشت میز کارش. به خیابان نگاه کرد و گفت: «این همه آدم علاف دارن آزاد مى‌گردن، اونى که فکر مى‌کنه باید بره زندان...» در زدند. نیلوفر بود. مبل‌هاى چرمى را دور زد و نرسیده به میز گفت: «آقاى مهندس کارتابل نامه‌ها رو آوردم.» پویان از این که وقت آمدنِ نیلوفر از آذر فاصله داشت، احساس آرامش کرد و با اعتماد به نفس گفت: «لطفاً بذارین روى میزم.» نیلوفر کارتابل را گذاشت روى میز، کنار فنجان چاى که هنوز از آن بخار ملایمى بلند مى‌شد و گفت: «مهندس رهنما از پروژه الماس شهرتماس‌گرفتن...» پویان‌انگار که‌تمام موضوع را مى‌دانست،گفت:«باشه، شماره‌اش رو بگیر...» آذر بلند شد، کیفش را توى دست گرفت و خواست راه بیفتد. پویان گفت: «کار بزرگى یه؛ فقط تو مى‌تونى از پسِش بربیاى...»

فهرست مطالب کتاب

کفش‌هاى شیطان را نپوش
آرامش انگلیسی
راستى آخرین بار پدرت را کى دیدى

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب کفش‌های شیطان را نپوش
نویسنده
ناشر چاپینشر چشمه
سال انتشار۱۳۹۸
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات131
زبانفارسی
شابک978-964-362-145-2
موضوع کتابکتاب‌های داستان کوتاه ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب کفش‌های شیطان را نپوش

هیچ نظری برای این کتاب ثبت نشده است.

راهنمای مطالعه کتاب کفش‌های شیطان را نپوش

برای دریافت کتاب کفش‌های شیطان را نپوش و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.