معرفی و دانلود کتاب پیچ قرمز
برای دانلود قانونی کتاب پیچ قرمز و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پیچ قرمز
کتاب پیچ قرمز اثر مجید مظهر صفاری، به بیان وقایع و خاطرات مبارزان هشت سال دفاع مقدس استان آذربایجان غربی میپردازد.
هشت سال دفاع مقدس گنجینهی عظیمی از ارزشهای اسلامی و الهی برای مردم مسلمان ایران است که نسبت به این حادثه عظیم نمیتوان بیتوجه بود. مقام معظم رهبری دربارهی این حادثه میفرمایند: «هرگونه کتاب یا فیلمی که در مورد خاطرات دفاع مقدس نوشته یا ساخته شده است فراتر از یک اثر هنری و یا ادبی صرف هستند که باعث استحکام و ماندگاری دفاع مقدس میشوند.»
این کتاب شامل وقایع و خاطرات تلخ و شیرینی است که بیشتر از اینکه به بیان خاطره بپردازد، مستندهایی از لحظات خاص جنگ را بیان میکند؛ لحظاتی که شاید کمتر در رسانهها یا کتابهای دیگر لمسشان کرده باشید. تمام کسانی که علاقهمند هستند تا دیدگاهی خاص از جنگ داشته باشند و با خواندن خاطرات رزمندگان برای لحظهای، با آنها همدلی کنند باید این کتاب را مطالعه نمایند.
در بخشی از کتاب پیچ قرمز بخوانیم:
بعد از عملیات والفجر 4، قسمتی از «پنجوین» عراق را نیروهای ما تصرّف کرده بودند و ما تازه در آن منطقه، مستقرّ شده بودیم. عراقیها آن منطقه را مینگذاری کرده بودند و من میخواستم بروم و سنگرهای عراقیها را بگردم. یکی از سربازان که تازه به منطقه آمدهبود، به من گفت: کجا میروی؟
گفتم: میخواهم بروم و سنگرهای عراقیها را ببینم و داخل سنگرها را بررسی کنم. آن سرباز، خیلی اصرار کرد تا او را هم با خود ببرم. گفتم: شما تازه به منطقه آمدهای و این منطقه و میدانهای مین آن را نمیشناسی؟ اما او زیاد التماس کرد و مجبور شدم قبول کنم. راه افتادیم و به میدان بزرگی که عراقیها مینگذاری کرده بودند، رسیدیم. رزمندگان ما، برای عبور، راهی باز کرده بودند. من راه وسط میدان مین را میشناختم.
به سرباز گفتم: من از هرجا که عبور میکنم تو هم پشت سر من بیا. او پشت سر من میآمد. دقیقاً وسط میدان مین بودیم که از طرف عراقیها یک گلوله توپ به طرف ما آمد. بنده، مدتها در منطقه بودم و صدای توپها را میشناختم و میدانستم که به کدام منطقه، اصابت خواهند کرد. پس، به آن سرباز گفتم: بخواب! آن توپ، درست به سمت ما شلیک شده و گلولۀ آن، وسط ما میافتد. ما روی زمین دراز کشیدیم؛ گلولۀ توپ آمد و در نزدیکی ما افتاد و منفجر نشد. به سرباز گفتم: ما بدون اجازه و غیر قانونی آمدهایم و اگر اتفاقی میافتاد من مسئول بودم.
شکر خداوند را به زبان آوردم و به آن سرباز گفتم: ما باید به قدرت خداوند پی ببریم و ایمان داشته باشیم. خداوند اگر بخواهد کسی را نجات دهد، هیچ کس نمیتواند مانع او شود. این هم یک معجزه بود که جان سالم به در بردیم (جبار محمدی؛ پاییز 95).
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
گالنهای آب
صورت نورانی
معجزه
کامیونِ تانکرِ آب
بیست و یک بار عمل جراحی
میدان مین
فانتوم
تصفیۀ آب
هفت سین سنگر
موج گرفتگی
نان و خرما
معلم
جنگ و اسارت
نیش عقرب
حمام در آتش
نحوۀ اسارت
بازگشت به وطن
گونیهای سیب زمینی
دلاوری شهید رضا قره پاپاق
یاد خدا
غیرت
مهارت نظامی
پایان خدمت
شانس
پوتینهای چال شده
آقا مهدی باکری
آقاحمید باکری
سجدۀ ایمان
شهدای میدانِ مین
آزادسازی خرمشهر
پیچ قرمز جاده
چشمان میخکوب شده
حفاظت از مرزها
انگشت اشاره
ارتفاعات برفی
ارتفاع گامیش
شهید پازوکی
بمباران شیمیایی
فرماندهی
سوسنگرد
نحوۀ اعزام به جبهه
نحوۀ مجروح شدن
سنگرهای انفرادی
گَشتِ شب
ماهیگیری
ستوانیارِ دلیر
گاومیشها
دوبره و گونی
انفجار مین دستساز
پادگان مالک اشتر و تیپ قدس
قطره باران
پوتینهای ذوب شده
تانک چونماهو
سوسنگرد
داماد شهید
بمبگذاری مهاباد
نکنه عراقیه!
بانوی رزمنده
زیبایی
رزمنده نوجوان
صحرای کربلا
تیر مستقیم
تیربار
ساختمان دو طبقه
کامیون سر به هوا
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پیچ قرمز |
نویسنده | مجید مظهر صفاری |
ناشر چاپی | انتشارات صریر |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 146 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-331-439-9 |
موضوع کتاب | کتابهای خاطرات دفاع مقدس |