معرفی و دانلود کتاب پایین

معرفی کتاب پایین

کتاب پایین به قلم رولند اسمیت، رمانی جذاب و خواندنی از حوادث و ماجراجویی‌های دو برادر به نام‌های پات و کوپ است. این داستان فانتزی تخیلی، رویای دیرینه و تنها آرزوی پات را که سفر به اعماق زمین است روایت می‌کند.

درباره کتاب پایین (Beneath):

این داستان روایت ماجراجویی‌های پسری به نام پات است که علاقه شدیدی به سفر در اعماق زمین دارد. پات با برادرش کوپ و پدر و مادرش زندگی می‌کند. والدین پات و کوپ که هر دو دانشمند هستند، انتظار نبوغ و استعداد شگرفی از فرزندانشان دارند؛ اما آن دو پسرانی با بهره هوشی متوسط اما علاقمند به انجام کارهای پرخطر هستند. پات شخصیتی منحصر به فرد و حتی می‌توان گفت عجیب دارد، او پسری منزوی است و با هم‌سالانش ارتباط چندانی ندارد. او که تنها دوست صمیمی‌اش برادرش است، پیشنهادی وسوسه انگیز به کوپ می‌دهد و نقشۀ سفر به اعماق زمین را عملی می‌کند...

رولند اسمیت (Roland Smith) با خبر برخورد پات و کوپ به یک لولۀ گاز داستان را به اوج هیجان خود می‌رساند! آن‌ها از این حادثۀ هولناک جان سالم به در می‌برند؛ اما پس از این ماجرا با سختگیری و محدودیت‌های شدیدی از سوی والدین‌شان روبه‌رو می‌شوند. پات که دیگر حوصله بحث و مشاجره با خانواده‌‎اش را نداشت، به یک باره ناپدید می‌شود و تا ماه‌ها اثری از او نمی‌یابند. تا روزی که نامه‌ای به دست کوپ می‌رسد... پات در نامه توضیح می‌دهد که به نیویورک رفته است و رویای سفر به اعماق زمین را در آنجا پیگیری می‌کند. کوپ تصمیم می‌گیرد به نیورک سفر کند و در کنار برادرش باشد؛ او در این سفر حوادث و ماجراهای متعددی را از سر می‌گذراند...

افتخارات کتاب پایین:

- نامزد جایزه کتاب Oregon Spirit برای خواننده نوجوان در سال 2015
- نامزد جایزه کتاب خوانندگان جوان Rebecca Caudill در سال 2018

نکوداشت‌های کتاب پایین:

- مشتاقان داستان‌های ماجراجویی از خواندن این کتاب لذت خواهند برد. (School Library Journal)
- خواندن این کتاب سریع و جذاب، طرفداران اسمیت ناامید نخواهند کرد. (Booklist)
- یک راز محرمانه، نقشه‌ای از قبل طراحی شده که عصیان اجتماعی را به تصویر می‌کشد. (Publishers Weekly)

خواندن کتاب پایین به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

تمامی نوجوانان علاقمند به داستان‌های ماجراجویانه و هیجان انگیز را به خواندن این داستان جذاب دعوت می‌کنیم.

با نویسنده کتاب پایین بیشتر آشنا شویم:

رولند اسمیت، داستان‌نویس کودک و نوجوان، در سال 1951 در آمریکا متولد شد. او که از دانشگاه ایالتی پورتلند فارغ‌التحصیل شده است، مدت 20 سال نگهبان باغ‌وحش شهر اورگان بوده است. اسمیت علاوه بر حفظ حیات وحش علاقه وافری به نویسندگی دارد. در سال 1990، رولند اسمیت نخستین کتاب خود را با عنوان «نجات سمور دریایی» منتشر کرد، روایتی غیر داستانی از روند نجات حیوانات. از جمله آثار داستانی وی نیز می‌توان به «غار تندر» و « لانسا در جگوار» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب پایین می‌خوانیم:

تصمیم گرفتم از غار سمت چپ بروم، هرچند نمی‌شود اسمش را واقعاً غار گذاشت. تونلی است که داخل صخره‌ای یک‌تکه حفر شده. نمی‌دانم طبیعی است یا ساخته‌ی دست انسان. اگر گزینه‌ی دوم باشد، حتماً آن را با ماشین حفر تونل ساخته‌اند یا به اصطلاح TBM که درباره‌اش قبل از پایین آمدنم در کتابخانه مطلب خوانده بودم. چند ساعت است که دارم راه می‌روم و انگار این تونل ته ندارد. از کنار ده دوازده تا تونل جنبی گذشته‌ام اما به نظرم قبل از شروع هر سفر جانبی‌ای بهتر است به همین تونل اصلی بچسبم و ببینم این‌جا چه خبر است. این‌جا برعکس مسیر کنار رودخانه، هیچ نشانی از انسان و سگ ندیده‌ام. اما خفاش هست، هزاران خفاش به سقف چسبید‌ه‌اند و کف زمین تونل فضله‌های لزج می‌اندازند...

گچی که ازش استفاده می‌کردم به درد این دیوارهای نم‌دار نمی‌خورد، برای همین هم وقت گذاشتم و یک نقشه‌ی سرسری از مسیری که تا این‌جای کار آمده‌ام کشیدم. همین‌طور که پیش می‌روم به آن اضافه می‌کنم. نقشه‌ی کاملی نیست اما اگر یک‌وقت مجبور شوم از این‌جا بیرون بروم حتماً به کار می‌آید. حدود یک ساعت بعد از کشیدن نقشه صدای خروش آب به گوشم خورد. تونل به راست پیچ خورده و برگشته بود سمت رودخانه. شصت متر بعدتر خوردم به بن‌بست. این‌جا در قسمت باریک رود، تا آن دست دیگر پنج متر فاصله است. آن‌طرف یک حفره‌ می‌بینم، اما تنها راه رسیدن به آن‌جا یک رشته کابل فولادی است...

زل زده‌ام به پایین به آب کف‌کرده‌ و دارم به مغزم فشار می‌آورم تا چاره‌ای پیدا کنم. اگر وقت رد شدن از روی کابل فولادی بلغزم و بیفتم، می‌خورم به دیواره‌های سنگی و له و لورده می‌شوم. تنها گزینه‌ی دیگرم این است که برگردم به لنگرگاه و از آن‌یکی تونل بروم و چند ساعت وقتم را هدر دهم. مسابقه که نیست. گردش است. حالا چند ساعت این‌ور و آن‌ور چه فرقی دارد؟

خیلی هم فرق دارد.

از این‌که راه آمده را برگردم متنفرم.