معرفی و دانلود کتاب نه منظر
برای دانلود قانونی کتاب نه منظر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب نه منظر
جان فرخزاد در دستان شیرزاد است و تنها گلشاد میداند که چطور باید این شاه جوان را از کشتن فرخزاد منصرف کند؛ او باید برای شیرزاد نُه داستان بگوید تا خوی انتقامجوی او خاموش شود. کتاب نه منظر نظیرهای منثور از هفتپیکر نظامی است که از قصههای هزار و یک شب نیز تأثیر گرفته، اما تاکنون بهصورت مدون تصحیح و در اختیار عموم قرار نگرفته است. میلاد جعفرپور و علی تسنیمی نسخههای خطی موجود از این داستان را بررسی کرده و کوشیده تا این اثر را به اصیلترین شکل در اختیار مخاطبان بگذارند.
دربارهی کتاب نه منظر
شیرزاد بر تخت سلطنت تکیه زده. در فکرش چیزی جز انتقام خون مادر و پدرش نیست. تا هنگامی که آن وزیر خائن، فرخزاد، را که شاه و ملکه را به قتل رساند و خود را به ناحق شاهنشاه کشور معرفی کرد، مجازات نکند، آرام نخواهد شد. شیرزاد بهدنبال خونخواهی است و حالا که وزیر سابق دربار در زندان اوست، باید به همه نشان دهد که اقتدارش سست نخواهد شد؛ اما عقل و دل او با یکدیگر در ستیزند. قلبش در گرو دختر فرخزاد است؛ او دل و دنیای خود را به گلشاد بانو باخته و میخواهد احساسش نسبت به این دختر یکطرفه نباشد؛ بنابراین نمیتواند بههمین سادگی پدر او را به دست جلاد بسپارد؛ اما مفلوکتر از این عاشق دلخسته، گلشاد است؛ او باید پدرش را نجات دهد؛ به او الهام شده که اگر بتواند نُه شب، شیرزاد را از مجازات پدرش منصرف کند، فرخزاد جان سالم به درخواهد برد. گلشاد باید بتواند در این رزم زیرکانه پیروز شود و تنها برای نُه شب، فکر کشتار را از ذهن شاه بیرون کند. کتاب نه منظر دربارهی شیرزاد و گلشاد است؛ اما ماجرای عاشقی و سرانجام این دو جوان را برای ما روایت نمیکند؛ زیرا کتابی عمدتاً تحقیقی است و بخشی از آن به روایت داستان نه منظر اختصاص دارد. میلاد جعفرپور و علی تسنیمی مقالات و نتیجهی کاوشهای ادبی خود دربارهی این اثر کمتر شناخته را در کتاب حاضر گردآوری کردهاند و در اختیار مخاطبان قرار دادهاند.
داستان «نه منظر» تنها نظیرهی منثوری است که براساس منظومهی «هفتپیکر» نظامی و با الهام از «هزار و یک شب» نوشته شده است؛ احتمالاً برای شما هم این پرسش پیش آمده که این اثر توسط چه فردی نگاشته شده که باید بگوییم ما و پژوهشگران ادبی نیز از این موضوع اطلاعی نداریم. هنوز دربارهی زمان خلق و خالق داستان منثور نه منظر مدرکی بهدست نیامده. تنها نسخههای خطی موجود از این قصه، در کتابخانههای تاجیکستان، پاکستان، تاشکند، ایران و... است؛ این مدارک به پژوهشگران ادبی اثبات کردهاند که کتاب نه منظر در محدودهی ماوراءالنهر به نگارش درآمده. نثر وزین و فنی این داستان نیز نشاندهندهی سطح دانش نویسندهی آن است و به هویداگر این موضوع که او از ادیبان شاخص عصر خود بوده است.
کتاب نه منظر در میان عامهی مردم شهرتی ندارد و بهجز پژوهشگران و اساتید ادبیات کسی از محتوای آن باخبر نیست؛ میلاد جعفرپور و علی تسنیمی علت مهجور ماندن این اثر را در کتاب نه منظر به تفضیل توضیح دادهاند؛ اما اگر بخواهیم بهطور خلاصه دلیل آن را بازگو کنیم، نداشتن نسخهی مدون و دور ماندن از نظر تصحیحکنندگان، مهمترین آنهاست. سالهای زیادی از ورود نام نظیرهی نه منظر به ادبیات فارسی نمیگذرد و از آن زمان تاکنون هنوز «تصحیح انتقادی» نشده است.(بخشهای اصیل آن از فصلهای الحاقی تمییز داده نشده و صورت درست واژگان و معنای صحیح آنها هنوز یافت نشدهاند.)
داستان منثور نه منظر نیز همچون هر اثر کهن دیگری به «نسخهشناسی، «متنشناسی» و «تصحیح» نیاز دارد. میلاد جعفرپور و علی تسنیمی در ابتدای کتاب نسخههای گوناگون بهجای مانده از این نظیرهی کهن را بررسی کردهاند و معتبرترین آنها را برای ادامهی کار خود برگزیدهاند؛ سپس ارتباط داستانی این اثر با هفتپیکر و باقی آثار کهن را روشن ساخته و وجه تسمیه و پیرنگ داستانی آن را بازگو میکنند. نویسندگان این کتاب در قالب طرحی پژوهشی داستان نه منظر را بهصورت مدون در کتاب حاضر ارائه دادهاند و شکل صحیح واژگان و معنای آنها را یافته و عنوان کردهاند.
کتاب نه منظر در انتشارات ققنوس منتشر شده است.
کتاب نه منظر برای چه کسانی مناسب است؟
آثار شاخص و شهیر زبان فارسی همچون گلستان سعدی و شاهنامهی فردوسی تنها بخش کوچکی از گنجینهی غنی ادبی ما هستند و تعداد زیادی از این آثار نیز تاکنون در دسترس مردم قرار نگرفتهاند؛ یکی از این آثار شگرف کتاب نه منظر است که هنوز بهصورت مدون تصحیح نشده و کتاب حاضر کوشیده است تا مخاطبان ادبدوست، دانشجویان و استادان ادبیات را با این داستان کهن آشنا کند.
در بخشی از کتاب نه منظر میخوانیم
خورشید شاه صبر کرد تا شام شد، گفت: «ای رعنا، تو این جا باش تا من به شهر روم و ببینم که کار من به کجا میرسد، آنگاه بیایم و شما را ببرم تا به هم باشیم.» این بگفت و به شهر درآمد و به خانه وزیر آمد.
القصه، راوی میگوید که چون خورشید شاه به شهر آمد و بر در خانه وزیر آمد و در را فروکوفت شخصی بیرون آمده گفت: «چه کسی و از کجایی؟» خورشید شاه گفت: «برو وزیر را بگوی که جوانی آمده، میگوید که با وزیر کار دارم، خود بیرون آید.»
آن شخص درآمد و گفت: «جوانی بر در ایستاده است، میگوید که با وزیر کار دارم، خود بیرون آید.» وزیر گفت: «برو بگو که درون درآید.» آن شخص بیرون آمد و گفت وزیر میگوید که به خانه درآید.
خورشید شاه به خانه درآمد و سلام کرد وزیر جواب سلام او داد و تعظیم به جای نیاورد، از آن جهت که او را نشناخت. خورشید شاه محنت بسیار کشیده بود و رنگ رویش تغییر یافته بود. وزیر گفت: «ای برنا بگو تا چه میگویی!»
خورشید شاه گفت: «ای وزیر مگر مرا نمیشناسی و مدت شش ماه است که مرا فراموش کردهای. منم خورشید شاه.» وزیر گفت: «ای جوان تو میگویی که خورشید شاهم! خورشید شاه بر تخت نشسته است، چون میگویی که خورشید شاهم پس نشانهها بگوی تا معلوم من شود و یقین من گردد.»
فهرست مطالب کتاب
نخستین نظیره منثور مستقل هفتپیکر
روایت آسیاى میانه
احتمالا سده نهم هجرى
کوتهنوشتها و نشانهها
پیشگفتار
فصل اول: نسخهشناسى
دستنویسهاى فارسى
دیگر دستنویسها
دستنویسهاى ترکى
فصل دوم: متنشناسى
نظیرهگویى
نُهمنظر
تأثیرپذیرى نُهمنظر
فصل سوم: متن روایت
تحمیدیه
نعت
آغاز داستان
منظر اوّل
منظر دوم
منظر سوم
منظر چهارم
منظر پنجم
منظر ششم
منظر هفتم
منظر هشتم
منظر نهم
فرجام داستان
ضمیمه فرجام داستان
کشفالمصاریع
نمایه
تصاویر
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب نه منظر |
نویسنده | میلاد جعفرپور، علی تسنیمی |
ناشر چاپی | انتشارات ققنوس |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | |
تعداد صفحات | 260 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-04-0303-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کهن فارسی، کتابهای دانشگاهی فارسی عمومی |