معرفی و دانلود کتاب مسافران سرزمین خورشید

معرفی کتاب مسافران سرزمین خورشید

کتاب مسافران سرزمین خورشید یک رمان نوجوان در ژانر فانتزی به قلم سهیلا هادی پور است که داستان هیجان‌انگیز کوه پری و سفر جادویی‌اش به سرزمین ناشناخته‌ی خورشید را روایت می‌کند. کوه پری که سال گذشته مادرش در یک تصادف رانندگی کشته شد و هنوز غمگین و بی‌قرار است، یک شب از یک دره سقوط می‌کند و از سرزمینی جادویی با شخصیت‌های عجیب سر در می‌آورد که در چنگال یک جادوگر بدطینت تسخیر شده است.

درباره‌ی کتاب مسافران سرزمین خورشید

داستان اثر حاضر، کتاب مسافران سرزمین خورشید، در یک دنیای عجیب و جادویی می‌گذرد و درباره‌ی کوه پری است که از دنیای انسان‌ها به سرزمین خورشید قدم می‌گذارد. او آن جا با ماجراهای هیجان‌انگیز و دلهره‌آوری روبه‌رو می‌شود و به همراه دوستان جدیدش با نیروهای شیطانی می‌جنگد. این کتاب یک رمان نوجوان نوشته‌ی سهیلا هادی پور معلم و نویسنده‌ی جوان ایرانی است.

قصه از این قرار است که کوه پری، قهرمان داستان، دختری پانزده ساله است که مادرش را به تازگی در یک تصادف رانندگی از دست داده و با پدرش زندگی می‌کند. صورت کوه پری در آن تصادف دچار سوختگی شد و دست چپش از کار افتاد. از آن تصادف به بعد زندگی کوه پری زیر و رو شد. او از یک دانش‌آموز کوشا و درسخوان به یک مرده‌ی متحرک تبدیل شد. پیش از این هر سال تابستان را با مادربزرگش در کوه می‌گذراند. این بار هم با اصرار پدرش به آن جا رفت تا شاید روحیه‌اش تغییر کند و رنجش کمی تسکین بیابد. روزها گذشت و تغییری در احوال او ایجاد نشد. همچنان به آن تصادف ویرانگر فکر می‌کرد، به مرگ مادر و سوختگی صورت خودش. تا اینکه یک شب مادربزرگ از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. کوه پری به دنبال او رفت، اما در این مسیر از یک دره سقوط کرد و صبح چشم‌هایش را در یک سرزمین جادویی و ناشناخته باز کرد. این سرزمین جادویی سرزمین خورشید است که یک افسونگر بدجنس آن را تسخیر کرده.

کتاب مسافران سرزمین خورشید در ژانر فانتزی و در هجده فصل نوشته شده است. سهیلا هادی پور معلم و مدیر مدرسه است. او به واسطه‌ی شغلش ارتباط مستقیمی با نوجوانان دارد و بدین ترتیب با روحیات آن‌ها آشناست. او با قلم ساده و گیرای خود داستان کوه پری شجاع را در فضایی جادویی و جالب روایت می‌کند و با چاشنی طنز بر جذابیت داستان می‌افزاید. رمان حاضر به همت نشر افق روانه‌ی بازار کتاب ایران شده است.

کتاب مسافران سرزمین خورشید برای چه کسانی مناسب است؟

نوجوانان و تمام کسانی که به رمان‌های ژانر فانتزی علاقه دارند، از مطالعه‌ی این کتاب لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب مسافران سرزمین خورشید می‌خوانیم

توکا دست‌هایش را از تمشک‌های قرمز پر کرد و آرام به‌طرف کوه‌پری رفت. کوه‌پری چند ثانیه‌ای به چهره‌ی توکا خیره ماند. آفتاب طلایی از لابه‌لای سوراخ‌های کلاه حصیری‌اش روی صورتش خزیده بود و مجموعه‌ای از سایه‌روشن‌های لوزی‌شکل را ترتیب داده بود که با حرکت سر توکا جای‌شان مدام عوض می‌شد. موهای سیاه و براقش به روی شانه و سینه‌اش حلقه شده بود، با هر نفسی که می‌کشید، آرام تکان می‌خوردند. مژه‌های بلند و چشم‌های ریز و نافذش بیش از پیش به چشم می‌آمد.

کوه‌پری فکر کرد توکا باید ده سالی ازش بزرگ‌تر باشد. چند دانه از تمشک‌هایی را که برایش آورده بود برداشت و در دهانش گذاشت. لبخند پیروزمندانه‌ای بی‌اختیار بر صورت نمکین توکا نقش بست. تمشک‌ها ترش بود و این طعم ترش آن‌قدر واقعی بود که کوه‌پری مطمئن شد خواب نیست. بعد از استراحتی کوتاه، به‌سمت جنگل راه افتادند.

باد خنکی می‌وزید و بوی درخت‌های کاج و سرو و آلش را به مشام‌ آن‌ها می‌رساند. کم‌کم درخت‌ها را در مسیر راه‌شان ‌دیدند که به استقبال‌شان آمده بودند. جنگل زیبایی که هر لحظه به آن نزدیک‌تر می‌شدند مانند گاوصندوقی پرزرق‌وبرق و اسرارآمیز به‌نظر می‌آمد. برای کوه‌پری، جنگل اسرارآمیز و فکر دیدن جانورهای وحشی و راه‌های شبیه به هم آن‌قدر وحشتناک بود که نمی‌توانست از زیبایی‌هایش لذت ببرد.

در مسیرشان جاده‌ای باریک پیدا شد؛ دو طرفش، درخت‌های چنار با انبوهی از برگ‌های پهن صف کشیده بودند. باد تندی وزید و چند دقیقه برگ‌های چنار را لرزاند. راج ناگهان ایستاد و گفت: «گوش کنید! شما هم می‌شنوید؟» همه سراپا گوش شدند. گل از گل توکا شکفت و با شادی گفت: «آب! آب!»

فهرست مطالب کتاب

1. در ییلاق مادربزرگ
2. یک دردسر تازه
3. برکه‌ای پشت بوته‌های خاردار
4. شبی در جنگل
5. پروازی بی‌هیاهو
6. در چنگال افسونگر
7. ورود به شهر زاجر
8. مرگ با گیوتین
9. عصاهایی از درخت سپیدار
10. زیبای تخم‌مرغ‌فروش
11. نقاشی روی خاک
12. ناجیان کوچک
13. پل گم‌شده در مه
14. آبار
15. تپه‌ی زبان گنجشک
16. ژون
17. روز موعود
18. بازگشت