معرفی و دانلود کتاب مدیر مداخله‌گر نباشیم: بازدهی بهتر با آزادی عمل

معرفی کتاب مدیر مداخله‌گر نباشیم: بازدهی بهتر با آزادی عمل

کتاب مدیر مداخله‌گر نباشیم نوشته‌ی استیو چندلر و دوئین بلک راهنمایی جامع و عملی برای مدیرانی‌ است که می‌خواهند محیط کاری مناسب و استاندارد برای کارکنان خود بسازند. همینطور با بهره‌گیری از رویکرد «بدون مداخله» کارمندانی را پرورش دهند که به‌صورت خودجوش وظایف خودشان را انجام داده و سازمان را به اهداف خود برسانند.

درباره‌ی کتاب مدیر مداخله‌گر نباشیم

تصور کنید که مدیر یک مجموعه هستید و قرار است بر کار تعدادی از کارمندانتان نظارت داشته باشید. انتخابتان کدام یک از دو موقعیت زیر است؟

یک) ناچارید در تمام ساعات کاری سر کار خود حضور داشته باشید و هر لحظه و از طریق دوربین کارکنان خود را چک کنید. بخش زیادی از وقتتان صرف بررسی کیفیت کار کارمندانتان می‌شود و در تمام مدت استرس دارید که در نبودتان، کار معلق بماند.

دو) کارمندانتان نیازی به چک کردن ندارند، آن‌ها کاملا خودجوش و منظم وظایف خود را انجام می‌دهند و بهره‌وری مناسبی دارند. شما مجبور نیستید در تمام ساعات روز در محل کارتان حضور داشته باشید و دلیلی نمی‌بینید که کارمندانتان را از طریق دوربین چک کنید چون می‌دانید آن‌ها بدون نظارت شما هم کارشان را به درستی انجام می‌دهند.

احتمالا از نظرتان موقعیت دوم به شدت رویایی به نظر می‌رسد اما چنین نیست. در محیط کاری سالم که توسط مدیری مقتدر و کاربلد اداره شود، چنین موقعیتی یک امر طبیعی است و کارمندان مثل چرخ‌دنده‌های یک ماشین سالم خودکار و وابسته به یکدیگر کار می‌کنند. اما چطور چنین چیزی ممکن است؟ اگر ما مدیر یک مجموعه هستیم چطور می‌توانیم چنین موقعیتی را ایجاد کنیم؟ چگونه کارمندانمان را تربیت کنیم که خودجوش و بدون نظارت وظایف خود را انجام دهند؟ و در نهایت آیا موقعیت دوم باعث نمی‌شود که جایگاه ما به عنوان یک مدیر به خطر بیفتد؟!

استیو چندلر (Steve Chandler) و دوئین بلک (Duane Black) در کتاب مدیر مداخله‌گر نباشیم (Hands off manager) به تمامی سوالات بالای پاسخ می‌دهند و راهکاری جامع و عملی را برای ایجاد محیط کاری استاندارد و مناسب ارائه می‌کنند. این کتاب سبک‌های مدیریت سنتی را که مبنی بر نظارت دائمی هستند نقد کرده و از رویکرد بدون دخالت دفاع می‌کند. چندلر و بلک تصویری جذاب و در عین حال واقعی از رهبری و مدیریت برای مخاطبان به نمایش می‌گذارند که بر اعتماد و پرورش رشد فکری متمرکز است. این کتاب به مدیران جوان توصیه می‌کند که به جای اتخاذ رویکرد دستوری به شکل یک مربی حامی عمل کرده و به جای دیکته کردن وظایف، کارکنان خود را تشویق و راهنمایی کنند. همچنین نویسندگان کتاب مدیر مداخله‌گر نباشیم بر قدرت پرسیدن سوالاتی که کارمندان را به تفکر وا می‌دارد تاکید کرده و توضیح می‌دهند که این کار تا چه اندازه به توسعه‌ی مهارت‌ حل مسئله کمک می‌‌کند.

یکی از نکات مثبت کتاب حاضر این است که در آن به ذکر تجربیات واقعی مدیران بزرگ و خودِ نویسندگان پرداخته و به همین امر به خوانندگان کمک می‌کند تا همذات‌پنداری بهتری با مطالب ارائه شده داشته باشند.

این کتاب به همت نازلی نصراللهی به فارسی ترجمه شده و توسط انتشارات اژدهای طلایی به چاپ رسیده است.

نکوداشت‌های کتاب مدیر مداخله‌گر نباشیم

• یک کتاب ارزشمند برای توانمندسازی کارکنان. (ربکا کلمنت.)
• مدیر مداخله‌گر نباشیم، کتابی رهایی‌بخش است که شما را وادار می‌کند به نفع خود و منافع همه کسانی که در حوزه نفوذ شما کار می‌کنند، عمل کنید. (جان هوور، نویسنده پرفروش نیویورک تایمز، نویسنده کتاب «چگونه برای یک احمق کار کنیم»)
• استیو چاندلر و دوئین بلک رویکردی را در باب مدیریت ارائه می‌کنند که نوید کاهش سطح استرس، افزایش شادی و اجازه به همه افراد سازمان برای خلاق‌تر و پربازده‌تر بودن را می‌دهد. (رولف دوبیلی، getAbstract.com)

کتاب مدیر مداخله‌گر نباشیم برای چه کسانی مناسب است؟

اگر مدیر یک مجموعه یا سازمان هستید و دنبال رویکردی مناسب می‌گردید تا کارمندانی خودکار پرورش دهید و در کوتاه‌ترین زمان به اهداف مجموعه‌ی خود برسید این کتاب برای شما مناسب و کاربردی خواهد بود.

در بخشی از کتاب مدیر مداخله‌گر نباشیم: بازدهی بهتر با آزادی عمل می‌خوانیم

گاهی چیزی می‌خوانید یا می‌شنوید که ممکن است عمیق به نظر برسد. جوری به نظر می‌رسد که می‌تواند تفاوتی به وجود آورد و آگاهی‌تان را درباره‌ی اینکه چطور می‌شود زندگی برایتان مثمر ثمر باشد تغییر دهد. اما درعین‌حال احساس مسخره‌ای نسبت به آن داشته باشید. ممکن است فکر کنید: «این چیزی است که خودم از قبل می‌دانستم.» اگر کتابی را می‌خوانید و پاراگراف مشخصی نظرتان را جلب می‌کند، ممکن است زیرش خط بکشید تا آن را دوباره بخوانید. سپس دوباره آن حس آشنا به شما دست می‌دهد: «این چیزی است که خودم از قبل می‌دانستم.»

این نشانه‌ای است که هدف زندگی‌تان از قبل درونتان وجود دارد! لازم نیست بیرون از خود به دنبالش بگردید. اگر درباره‌ی اینکه هدف زندگی‌تان چیست آگاهی‌ نداشتید، چطور می‌فهمیدید این کلمه‌ها ممکن است برایتان کاربرد داشته باشند؟ اگر درکی ذاتی و طبیعی از پتانسیلتان نداشتید، چطور با آن کلمه‌ها تحت‌تأثیر قرار گرفتید؟

وقتی گروهی از افراد مطلب مشابهی را می‌خوانند، هرکدام نسبت به بخش‌های مختلف آن واکنش متفاوتی نشان می‌دهند. گروه‌های کتاب‌خوانی همیشه این را تجربه می‌کنند. مردم گمان می‌کنند دلیلش فقط این است که ذائقه‌ها و اولویت‌های متفاوتی دارند و فراتر از آن فکر نمی‌کنند. آن‌ها متوجه نمی‌شوند آنچه که در کتاب نظرشان را جلب کرده چیزی را منعکس می‌کند که درون خودشان وجود دارد. این همان انرژی، روح و نیرویی است که در تعامل وجود دارد: چیزی که خوانده‌اید با آنچه هستید هم‌راستا است.

وقتی نسبت به این انعکاس درونی آگاهی پیدا می‌کنید، می‌فهمید چه زمانی چیزها برایتان معنا پیدا می‌کنند و چطور می‌توانید از آن‌ها طوری استفاده کنید که برای زندگی‌تان سودمند باشد.

فهرست مطالب کتاب

سخن ناشر
سخن نخست
پیش‌گفتار
مقدمه
1. قدرتتان را پس بگیرید
2. موفقیت را از نو برای خودتان تعریف کنید
3. استفاده از قدرت خنثی
4. استفاده از تمرکز و قصد
5. سؤال‌هایی که به موفقیت منجر می‌شوند
6. ایده‌های الهام‌شده به موفقیت منجر می‌شوند
7. یافتن دید درونی را تمرین کنید
8. فرایندتان را معکوس کنید
9. ابزارتان را تنظیم کنید
10. در دسترس قرار‌گرفتن
11. قضاوت را رها کنید
12. ایجاد نتایج
13. چشم باز‌کردن به روی کل سیستم
14. تعمیق خواسته‌ها
15. زندگی در سه جهان
16. مدیر غیرمداخله‌گر در نقش مربی
درباره‌ی نویسندگان
سخن آخر
پیشنهاد مطالعه