معرفی و دانلود کتاب مثل پروانه

عکس جلد کتاب مثل پروانه
قیمت:
۱۵,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب مثل پروانه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب مثل پروانه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب مثل پروانه

کتاب مثل پروانه به قلم راحله یاری، داستان عاشقانه‌ی دختر زیبایی به نام ستاره را به تصویر می‌کشد که دلباخته پسری به نام فرهاد شده است.

از طرف دیگر پسری به نام ارسلان، دلباخته ستاره شده و مادر ستاره مایل است تا دخترش با ارسلان ازدواج کند. تلاش ستاره برای مقاومت در برابر مادرش نتیجه‌ای ندارد و در نهایت، او مجبور به ازدواج با ارسلان می‌شود.

ارسلان با محبت، ستاره را عاشق خودش می‌کند و سرانجام خداوند فرزندی به نام آرش به آن‌ها می‌دهد اما یک روز اتفاقی می‌افتد که زندگی ستاره دگرگون می‌شود.

در بخشی از کتاب مثل پروانه می‌خوانیم:

پشت پنجره ایستاد. به این موضوع می‌اندیشید که متأسفانه فرهاد هم نیست تا از موضوع خواستگاری اطلاع پیدا کند. شاید اگر می‌دید خانواده‌ی ارسلان به‌طور جدی برای خواستگاری او پا پیش گذاشته‌اند، به حرف می‌آمد. بالاخره صدای در خانه او را از فکر و خیال بیرون آورد. شاهین و مرجان به پیشواز مهمانان رفتند. بدنش کرخت شد. گویی تمام قدرت و انرژی‌اش را از دست داد. حتی طاقت نگهداری چادر را هم نداشت. بغض گلویش را می‌فشرد. کاش خواب می‌دید و این مراسم حقیقت نداشت.

از ذهنش چنین گذشت: «رؤیایم این است که تو برگردی! چه تمنای محالی است. خنده‌ام می‌گیرد! چه امیدی دارم!»

مادر، افسانه و مرجان به فخرالدوله چسبیده بودند. بالاخره با اهن و تلپ وارد اتاق شدند و او سریع داخل پستو پرید. نمی‌دانست چرا همیشه رسم بر این بود که ابتدای مراسم خواستگاری دختر خود را مخفی کند. به یاد بچگی‌اش افتاد که همیشه موقع بازی قایم باشک حتماً یکی از بچه‌ها در پستو قایم می‌شد. کاش الان هم قایم باشک بازی می‌کرد؛ در این صورت حتماً توی صندوق می‌پرید تا به نظر نیاید. روی صندوق نشسته و مواظب بود گُل‌میخ‌های روی آن به چادرش گیر نکند.

مادربزرگ را دید که کنارش نشسته بود. پیرزن چقدر خوشحال به نظر می‌رسید. مادر صدایش زد. آرام بلند شد. چادرش را مرتب کرد و از پستو بیرون آمد. بعد از سلام و خوش‌آمدگویی به مهمانان، کنار مرجان نشست. شاهین هم با یک سینی چای به جمع آقایانِ روی تختِ کنار حوض پیوست. آقای کمالی قلیان می‌کشید و بلند‌ بلند درباره‌ی خرید و فروش فرش دستباف حرف می‌زد. فخرالدوله تکانی به خود داد و نگاهش به سمت ستاره خیره ماند، ولی او نگاهش را به زمین دوخت. گویا تحمل سنگینی نگاهش را نداشت.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب مثل پروانه
نویسنده
ناشر چاپیانتشارات مرسل
سال انتشار۱۳۹۶
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات107
زبانفارسی
شابک978-964-972-480-5
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان عاشقانه ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب مثل پروانه

1234 1
۱۳۹۹/۰۱/۱۶
اصلا پیشنهاد نمی‌شه. متن به خصوص دیالوگ‌ها گاهی خیلی ادبی می‌شد، گاهی هم جملات طوری بود که احساس می‌کردم برای کودک و نوجوان نوشته شده. از نظر داستانی هم خیلی ضعیف بود. داستان و محتوا غنی نبودن و شخصیت‌ها اتفاق و رفتار قابل توجهی نداشتن. به همین دلیل داستان تکراری و بدون کشش بود و خواننده رو برای و خوندن ترغیب نمی‌کرد. هیچ اتفاق خاصی نمی‌افتاد از کنار خیلی از اتفاقات و احساسات راحت و سریع می‌گذشت. مثلا هیچ توضیح و منطقی برای بیماری ارسلان نبود. فقط در حد چند جمله. اصلا دکتر توضیح نداد که مشکلش دقیقا چی هست یا چه حدس‌هایی می‌زنه و باید چکار کنن. فقط چون لاغر و ضعیف شده بود، دکتر گفت که آزمایش بده و بعد فهمیدن که بیماری مرموزی داره، روز به روز هم حالش بدتر می‌شد. چون بیماریش حاد شده و باعث مرگش شده بود، باید مشخص می‌شد که بیماریش مربوط به ریه، قلب، مغز، روان یا... است یا حداقل بیشتر توضیح می‌داد و می‌پرداخت. در نهایت برای چاپ مناسب نبود.
مشاهده همه نظرات 1

راهنمای مطالعه کتاب مثل پروانه

برای دریافت کتاب مثل پروانه و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.