معرفی و دانلود کتاب طلا خانم
برای دانلود قانونی کتاب طلا خانم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب طلا خانم
ریحانه آشتیانی، نویسندهی نوقلم ایرانی، در کتاب طلا خانم، ماجرای پیرزنی به نام طلا را روایت میکند که نمیتواند از همسرش که مبتلا به آلزایمر است دل بکند. کتاب پیش رو داستانی سرشار از امید و انتظار است.
کتاب طلا خانم برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به رمانهای ایرانی علاقهمند هستید و دوست دارید از یکی از نویسندگان جوان ایرانی کتابی بخوانید، این اثر مناسب شماست.
در بخشی از کتاب طلا خانم میخوانیم:
باران شدید شده و تقریباً همهجا خیس است. خیابانها ترافیک شده است. طلا خانم دلشوره گرفته که قبل از آمدن تورج به خانه نرسد. هرچند حدس میزند تا آلان زری راپورت داده باشد. تسبیحش را از داخل ساکش درمیآورد و مشغول فرستادن صلوات میشود. تقریباً هوا تاریک شده است. صدای اذان از مسجد محل میآید. از اتوبوس پیاده میشود و به سمت خانه به راه میافتد. کلید را میاندازد و وارد حیاط میشود.
تورج از سرکار برگشته است. با شنیدن صدای در به سمت طلا خانم میآید و سلام میکند. شروع به دادوبیداد میکند که مادر من معلوم هست کجایید. شب شده. آخه این چه کاریه من نمیفهمم. چرا هی راه میفتین میرین اونجا؟ مثلاً فکر میکنین اگه هرروز پاشین برین بابا شما رو یادش میاد؟ مادر من بابا دیگه هیچی یادش نمیاد. بمونین خونه انقدر من رو حرص ندین.
طلا خانم سعی میکند آرام باشد و حرفی نزند. کفشش را در میآورد و داخل خانه میشود. به سمت اتاقش که در طبقه اول است میرود. تورج که ول کن نیست ادامه میدهد که با شما هستمها مادر جان. آبرو برامون نمونده. راه میفتین تو محل هی صدا ضبط میکنین هرروز که چی بشه؟ بابا مادر من چند سال پیش دکتر یه اشتباهی کرد به شما گفت اگه تجدید خاطرات کنین ممکنه دوباره مغزش فعال بشه. بابا دیگه آلزایمرش شدید شده هیچی یادش نمیاد. این کارها هیچ نتیجهای نداره. هرروز رفتن شما دردی رو دوا نمیکنه. آخه خسته نشدین؟ چهارساله هر دوسه روز یه بار اینهمه راه رو میرین که بهش عکس نشون بدین و صدای دوست و رفیقاش رو براش بذارین که یادش بیاد کیه؟ تو رو خدا ول کن دیگه مادر. خستهمون کردی.
طلا خانم که تا این لحظه سکوت کرده به سمت تورج برمیگردد و میگوید من چیکار به شما دارم؟ صبح تا شب بمونم تو این خونه که بپوسم راحت شین؟ پدرت رو که برداشتی بردی آسایشگاه چهار روز نتونستی تحملش کنی خوب منم ببر همون جا. والا به خدا من راحتترم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب طلا خانم |
نویسنده | ریحانه آشتیانی |
ناشر چاپی | انتشارات افسانه نیاکان |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 36 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-94090-2-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |