معرفی و دانلود کتاب صوتی مقتل: مجموعه داستان

معرفی کتاب صوتی مقتل: مجموعه داستان

محمد بکایی در کتاب صوتی مقتل مجموعه‌ای از داستان‌ها با محوریت جنگ هشت‌ساله‌ی ایران و عراق را گردآوری و تألیف کرده. در این قصه‌ها که گاهی ردپایی از وقایع کربلا نیز در آن‌ها دیده می‌شود، داستان جوانانی را می‌شنویم که در راه حفاظت از وطن و باورهایشان، از جانشان گذشتند.

درباره‌ی کتاب صوتی مقتل

جنگ هشت ساله‌ی ایران و عراق یکی از تاریک‌ترین نقاط در تاریخ ایران است، واقعه‌ای که طی آن، هزاران نفر کشته شدند و بسیاری نیز عزیزانشان را از دست دادند. از همین رو این اتفاق نامبارک، منبع الهام خلق آثار فراوانی شده. هنرمندان بسیاری تلاش کرده‌اند تا از دریچه‌ی هنر، بخشی از حقیقت سیاه این اتفاق را به نمایش بگذارند که محمد بکایی نیز یکی از همین هنرمندان بوده. بکایی در در کتاب صوتی مقتل، مجموعه‌ای از داستان‌ها با محوریت جنگ و دفاع مقدس را به مخاطب ارائه داده که هر کدام، خط سیر مستقلی دارند.

در باور مذهبی برخی از مردم ایران، وقایع جنگ میان ایران و عراق شباهت‌های بسیاری به اتفاقات کربلا و داستان شهادت امام سوم شیعیان دارد. از این رو بسیاری آن را واقعه‌ای مقدس می‌دانند. محمد بکایی نیز در برخی قصه‌های این کتاب تلاش کرده تا این رابطه را پررنگ‌تر جلوه دهد.

در یکی از داستان‌های این کتاب، ماجرای حسن، جوان شاعری را می‌شنویم که از ملالت ماندن در چادر و هیچ کاری نکردن به تنگ آمده. تا اینکه فرمانده‌اش سید مجتبی، که اتفاقاً یکی از طرفدارهای پروپاقرص او و شعرهایش نیز هست، خبر می‌دهد که برای انجام مأموریتی باید عازم نقطه‌ی مرزی شوند و برای این کار به یک دستیار هم نیاز دارد. حسن که برای کمک کردن سر از پا نمی‌شناسد، پیش‌قدم می‌شود که با فرمانده عازم این مأموریت شود. فرمانده اما تنها به شرط شنیدن سروده‌های حسن به او اجازه‌ی همراهی‌اش را می‌دهد.

حسن و سید مجتبی به نقطه‌ی مورد نظر می‌رسند؛ جایی که در فاصله‌ای اندک با یک دیده‌بان عراقی، باید چاله‌ای به ارتفاع قد یک آدم در زمین حفر کنند. آن‌ها با رعایت تمام نکات احتیاطی، بیل به دست شروع به کندن زمین می‌کنند. اما ناگهان سنگینی نگاه گنگ دیده‌بان را از دور، بر روی خود و تمام حرکاتشان حس می‌کنند...

کتاب صوتی مقتل کاری از نشر صوتی سماوا و انتشارات سوره‌ی مهر است. هفت داستان کوتاهِ این کتاب را با صدای محمد بکایی می‌شنوید.

کتاب صوتی مقتل برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به داستان‌های دفاع مقدس و قصه‌های مذهبی، مخاطبین اصلی این کتاب هستند.

در بخشی از کتاب صوتی مقتل: مجموعه داستان می‌شنویم

قاسم فکری کرد اما دید امری ندارد. هرچه بود عرض بود و محبت. صورت بسیجی را بوسید و او را به‌طور موقت مسئول گروهان خودشان کرد و راه افتاد به‌طرف قرارگاه تاکتیکی لشکر تا وضعیت را گزارش بدهد. آتش عراق در آن ناحیه کمتر شده بود. پشت سر آن‌ها را به‌شدت می‌کوبید تا کمک نرسد. صدای تیراندازی‌های پراکنده‌ای از آن‌سوی آب به گوش می‌رسید. بچه‌ها همه از پناهگاه‌ها بیرون آمده بودند و چشم در نقطه‌ی سیاهی داشتند که پاره‌های جگرشان را در آن، جا گذاشته بودند. قاسم نمی‌دانست گردان‌های دیگر چه وضعیتی دارند. و نمی‌دانست بر سر مسئول ستاد لشکر که خود به آن‌طرف رفته بود، چه آمده است. سرش بر بدنش سنگینی می‌کرد. سنگین‌تر از سرش دلش بود که خیال شنا داشت. بارها تصمیم گرفته بود تن را به آب و قضا بسپارد و عرض شط را طی کند و تک‌تک بچه‌ها را، لااقل جنازه‌هایشان را، به این‌طرف بیاورد؛ اما یک چیز مانعش شده بود. چشم بچه‌ها به او دوخته شده بود و سنگینی تمنای ناگفته را از پرش لب‌ها و اضطراب چشم‌هایشان فهمیده بود. اما نمی‌توانست تن آن‌ها را به قضا بسپارد.

فهرست مطالب کتاب صوتی