معرفی و دانلود کتاب صوتی ماجرای مسابقه فوتبال: بنگاه کارآگاهی لاسه و مایا

معرفی کتاب صوتی ماجرای مسابقه فوتبال: بنگاه کارآگاهی لاسه و مایا

کتاب صوتی ماجرای مسابقه فوتبال از جمله آثار زیبای مجموعه‌ی جذاب و شنیدنیِ بنگاه کارآگاهی لاسه و مایاست. مارتین ویدمارک، این بار دو کارآگاه خردسال خود را برای حل یک معما به زمین فوتبال و اطراف آن می‌فرستد.

درباره کتاب صوتی ماجرای مسابقه فوتبال:

بنگاه کارآگاهی لاسه و مایا نام مجموعه‌ای از داستان‌های متنوع با مرکزیت دو قهرمان کوچک و باهوش و دوست‌داشتنی به نام‌های لاسه و مایاست؛ این دو، در واقع کارآگاه‌های کوچکی هستند که در هر کدام از داستان‌ها با یک پرونده‌ی سخت روبه‌رو می‌شوند.

سالانه یک مسابقه فوتبال بااهمیت در شهر واله‌بی برگزار می‌گردد. تیم این شهر باید با تیم شهر سول‌بکا این بازی را انجام دهد. مردم بسیاری در هوای آفتابی برای تماشای بازی می‌روند تا بازیکنان تیم موردعلاقه‌شان را حمایت و تشویق کنند. از طلافروش شهر تا رئیس موزه و رئیس پلیس همگی در تیم واله‌بی هستند. مربی تیم هم فردی اهل کشور ایتالیاست، با این حال گویا اوضاع بر وفق مراد جلو نمی‌رود...

کتاب صوتی ماجرای مسابقه فوتبال (Fotbolls mysteriet) برای چه کسانی مناسب است؟

کودکان 7 تا 9 سال مخاطبین اصلی این داستان صوتی هیجان‌انگیز و سرگرم‌کننده‌اند.

با مارتین ویدمارک بیشتر آشنا شویم:

او نویسنده‌ی سوئدی کودک و نوجوان است. ویدمارک در اوایل دهه 1980 به استکهلم سفر کرد و از همان زمان به نوشتن شعر و داستان برای کودکان پرداخت. تجربه‌ی سال‌ها معلمی، به مارتین ویدمارک (Martin Widmark) در شناخت ذهنیت کودکان و نوشتن داستان‌هایی مطابق با روحیات آن‌ها کمک کرده است. برخی از آثار او عبارتند از: «ماجرای مومیایی، ماجرای سیرک، ماجرای زندان».

در بخشی از کتاب صوتی ماجرای مسابقه فوتبال می‌شنویم:

رئیس پلیس، لاسه و مایا با نگاه خود فرانکوبلو را که از تپه بالا می‌رود دنبال می‌کنند. او جعبه‌ای را که جام روی آن قرار داشت، بلند می‌کند و روی دستگاه خط‌کش می‌گذارد. بعد به سوی خانه‌اش به راه می‌افتد.

مایا می‌گوید: «مطمئن بودم که کار اون بود.» لاسه مایا را دلداری می‌دهد: «حتی بهترین‌ها هم اشتباه می‌کنند.» رئیس پلیس گردنش را می‌خاراند و می‌گوید: «و حالا فقط یک نفر باقی مونده.» مایا می‌گوید: «مرد سوسیس‌فروش.» رئیس پلیس می‌پرسد: «یعنی جام رو کجا قایم کرده؟» لاسه می‌گوید: «حتماً توی چرخ دستی‌اش.»

مرد سوسیس‌فروش وسایل‌اش را جمع کرده و به نظر می‌رسد که در راه خانه باشد. رئیس پلیس او را صدا می‌زند: «آهای آقای محترم!»

مرد سوسیس‌فروش می‌ایستد و به رئیس پلیس نگاه می‌کند. می‌پرسد: «سوسیس می‌خواید؟»

- «نه. می‌خوام ببینم تو چرخ دستیت چی داری؟»

سوسیس‌فروش با نارضایتی در دیگ را برمی‌دارد. تعداد زیادی سوسیس در آب شناور هستند. سوسیس‌فروش با لحنی تلخ می‌گوید: «این روزا وضعیت کار و کاسبی تعریفی نداره. قبلاً وضع بهتر بود. این روزا مردم بیشتر چیپس و پفک می‌خورن.»

فهرست مطالب کتاب صوتی