معرفی و دانلود کتاب صوتی خانه دایی یوسف: وقایعی تکان دهنده از مهاجرت فداییان اکثریت به شوروی

معرفی کتاب صوتی خانه دایی یوسف: وقایعی تکان دهنده از مهاجرت فداییان اکثریت به شوروی

کتاب صوتی خانه دایی یوسف نوشته‌ی اتابک فتح الله زاده، کتابی است که بر اساس خاطرات شخصی نویسنده نوشته شده و از سال‌های سخت غربت ایرانیان در خاک شوروی می‌گوید. حکومت شوروی با وعده‌ی یک جامعه‌ی کمونیستی و برابری‌طلب آدم‌های بسیاری را از سراسر دنیا به خاک خود کشاند تا تنها غربت و دوری و سرنوشتی تاریک را نصیب آن‌ها کند.

درباره‌ی کتاب صوتی خانه دایی یوسف

تاریخ ایران سراسر آکنده ار حوادث خونینی است که آرمان‌گرایان بسیاری را به کام مرگ کشانده است. شاید جریان حزب فدائیان اکثریت نیز از همین نقطه شروع شده باشد. اتابک فتح الله زاده، یکی از مبارزان و فداییان این سازمان بود که در طول سال‌های فعالیتش برای این سازمان از هیچ فداکاری‌ای دریغ نکرد و تمام آنچه داشت را در راه مبارزه خرج کرد. اعضای این سازمان که تفکر چپ داشتند شیفته‌ی وعده‌های حکومت کمونیست شوروری شده بودند که ادعا می‌کرد آزادی، برابری، برادری، تساوی حقوق زن و مرد، حفظ و نگهداری از محیط زیست، توزیع دموکراتیک قدرت و هزاران رویای شیرین دیگر را رنگ واقعیت می‌بخشد و زمین را به بهشتی برای کارگران و زحمتکشان تبدیل می‌کند، اما حقیقت این‌گونه نبود. مرزهای شوروی سابق به باتلاقی بدل شد که جوانان زیادی را به سمت خود کشید و جوانی‌شان را بلعید تا سرنوشتی تاریک و وحشتناک نصیبشان شود.

کتاب خانه‌ی دایی یوسف که هم‌اکنون نسخه‌ی صوتی آن پیش روی شماست داستانی واقعی از خاطرات اتابک فتح الله زاده است که به صورت خودخواسته به خاک شوروی که اصطلاحاً نام آن را «خانه‌ی دایی یوسف» گذاشته بودند گریخت اما بعدها متوجه شد که پا به چه جهنمی گذاشته است. شاید عبارت «فرار خودخواسته» کمی دور از ذهن به نظر برسد. این سفر برای اتابک فتح الله زاده از آن جهت رنگ فرار داشت که ناچار بود به دلیل اتفاقات سیاسی دهه‌ی شصت و اعدام گسترده‌ی زندانیان سیاسی از خاک کشورش خارج شود تا جان خود را نجات دهد. اما صفت «خودخواسته» به این دلیل در کنار این سفر پرمخاطره می‌نشیند که از چندین سال قبل، دگراندیشان ایرانی دید مثبتی به شوروی سابق و سیاست‌های آن داشتند و هر کسی که پا به آن دیار می‌گذاشت را خوشبخت می‌دانستند. برای همین همیشه آرزوی رفتن به آنجا را در دل داشتند و زمانی که امکان رفتن فتح الله زاده به آن کشور، هر چند از طریق فرار و به علت نجات جانش میسر شد، این اتفاق را مبارک دانست و با کمال میل به سمت شوروی راه افتاد. اما او نمی‌دانست دسته‌ای از ایرانیان که سال‌ها قبل به آنجا مهاجرت کرده و رویای زندگی‌ای برابر و عادلانه را داشتند با چه وضعیت مخوفی روبه‌رو شده‌اند.

فتح‌الله زاده یکی از اشتباهات فاحش حزب اکثریت را مکتوب نکردن تجربیات و خاطرات اعضایش می‌داند چون از این رهگذر، امکان رخ دادن دوباره‌ی آن اشتباهات فراهم می‌شد. کما اینکه همین‌طور هم شد؛ زمانی که او پا به خاک شوروی گذاشت، با گروهی از پیرمردان ایرانی مواجه شد که بعد از جریان 28 مرداد به آنجا گریخته بودند و در اردوگاه‌های کار اجباری گیر افتاده بودند. هیچ‌کس از آن‌ها خبر نداشت، در ایران این‌طور میان مردم جا افتاده بود که شوروی چنان بهشتی است که هر کس به آنجا می‌رود دیگر دلش میل وطنش را نمی‌کند و به آن برنمی‌گردد. غافل از اینکه این رویای شیرین، تنها پوسته‌ای بی‌ارزش بود که سیاهی واقعیت را مخفی می‌کرد...

کتاب صوتی خانه دایی یوسف اثری از نشر صوتی واوخوان و انتشارات قطره است و شما آن را با صدای بهنام درخشان می‌شنوید.

کتاب صوتی خانه دایی یوسف برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به زندگینامه و خاطرات سیاسی از شنیدن این کتاب استقبال خواهند کرد.

در بخشی از کتاب صوتی خانه دایی یوسف: وقایعی تکان دهنده از مهاجرت فداییان اکثریت به شوروی می‌شنویم

مجموعه‌ای از دلایل و شرایط مرا وا داشت که از کشور خارج شوم. به هنگام خروج 28 سال داشتم. با آنکه زمان شاه امکان رفتن به خارج از کشور را داشتم هرگز فکر نمی‌کردم که زمانی کشورم را ترک کنم. پدر و مادرم از آینده‌ی من بیمناک بودند؛ دو پسرشان در زندان بودند و از من خواستند که به غرب، پیش دو برادر دیگرم بروم. اما من با پای گذاشتن روی احساسات انسانی خود و بی خداحافظی از پدر و مادرم و بی آگاه کردن آن‌ها، در میانه‌ی راه مسیرم را عوض کرده و از ارومیه روانه‌ی نوار مرزی شوروی شدم. آخرین باری که پدرم را در مخفیگاه خودم در تهران دیدم از جستجوی برادرانم در زندان اوین آمده بود. هنوز نمی‌دانست پسرانش در کدام زندان هستند. می‌گفت: «به هر زندانی که برای پیدا کردن پسران خودم می‌رم چنان صحنه‌های دردناک در محوطه‌ی زندان می‌بینم که فراموش می‌کنم برای چی به اینجا اومدم.» با آن شرایط روحی طوری برای حاج‌خانوم، دوست خانوادگیمان تعریف می‌کرد که منِ انقلابی در مقابل حرف‌های منطقی‌اش نمی‌توانستم واکنش منفی نشان بدهم.

فهرست مطالب کتاب صوتی