معرفی و دانلود کتاب صوتی برخورد

معرفی کتاب صوتی برخورد

کتاب صوتی برخورد نوشته‌ی محمود اکبرزاده، ماجرا یک رزمنده‌ی ایرانی به نام صابر را روایت می‌کند که در بحبوحه جنگ با نیروهای بعثی عراق اسیر می‌شود و او را به اردوگاهی منتقل می‌کنند.

کتاب صوتی برخورد:

جنگ هشت ساله ایران و عراق یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین وقایع در تاریخ معاصر ایران است که از سیاست‌مداران و روشنفکران گرفته تا مردم عادی، درباره جنبه‌های گوناگون آن صحبت می‌کنند و به ارزیابی نقاط مثبت و منفی آن می‌نشینند. در این میان نویسندگان بسیاری توجه خاصی به خاطرات جانبازان و اسیران آن دوران نشان داده‌اند و از میان هزاران سوژه جذاب و به یاد ماندنی به خلق اثری منحصربه‌فرد پرداخته‌اند.

از میان کتاب‌های حوزه ادبیات پایداری می‌توان به خاطرات واقعی رزمندگان دفاع مقدس، فعالان پشت جبهه و خانواده شهدا اشاره کرد. اما داستان نیز در میان جایگاهی ویژه برای خود دارد و بسیاری از داستان‌نویسان با بهره‌گیری از وقایع جنگ، قصه‌ی خود را به رشته تحریر درآورده‌اند.

رمان برخورد نیز از جمله آثاری است که سوژه اسارت و اردوگاه‌های عراقی را انتخاب کرده و شما را با رزمنده‌ای ایرانی به نام صابر آشنا می‌کند که در میانه عملیات، مینی منفجر می‌شود و پایش را از دست می‌دهد. او که به شدت آسیب دیده، نمی‌تواند به عقب بازگردد و به دست عراقی‌ها اسیر می‌شود.

پس از این ماجرا او به اردوگاه رمادیه فرستاده می‌شود و در آنجا با یک افسر عراقی به نام جاسم برخورد می‌کند. تقابل و رویارویی این دو شخصیت که از گذشته‌ همدیگر را می‌شناختند، نقطه جذاب و پرکشش کتاب برخورد است و به مرور روحیات و خاطرات این دو برای شما آشکار می‌شود.

کتاب صوتی برخورد به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

علاقه‌مندان به ادبیات پایداری و داستان‌های دفاع مقدس از شنیدن رمان صوتی برخورد لذت فراوانی خواهند برد.

محمود اکبرزاده را بیشتر بشناسیم:

یکی از نویسندگان مطرح و باتجربه کشورمان محمود اکبرزاده نام دارد. او که در سال 1339 دیده به جهان گشود، از جمله نویسندگانی‌ست که به فنون داستان نویسی مدرن تسلط دارد و تابه‌حال چندین کارگاه آموزشی نیز در این حوزه برگزار کرده است. اکبرزاده تاکنون آثار متعددی را منتشر کرده که از میان آن‌ها می‌توان به مجموعه ده جلدی «داستان زندگی»، «مرد نخستین»، «در امتداد سپیده» و ... اشاره کرد.

در بخشی از کتاب صوتی برخورد می‌شنویم:

افسر بهداری اردوگاه، سروان عثمان، افسر وظیفه بود. چهار سال از خدمتش رو گذرونده بود و یک سال مونده بود که ترخیص شه. همه خوب میشناختنش. آدم بدی نبود اما تحت هیچ شرایطی خودش رو به خطر نمی‌انداخت. صابر این رو نمی‌دونست. عثمان این بار فریاد زد: «نه! نمی‌فهمی چی میگم؟ عربیت که خوبه خودت رو می‌زنی به نفهمی!»

- سروان عثمان چرا نه؟ بچه‌ها دارن تلف میشن. مگه مسکن‌ها رو برای چه موقعی نگه داشتی؟ کارشون رو راه بنداز، خدا رو خوش نمیاد.»

دکتر کلافه شده بود: «چرا حرف حالیت نمیشه صابر؟ اگه جناب سروان بفهمه، درجا اعدامم میکنه. بازم میگی بده؟»

صابر نمی‌خواست که حالا سر حرف رو باز کرده، دست خالی برگرده: «ببین دکتر قول بهت میدم، قول شرف اگه سروان فهمید، گناه رو گردن می‌گیرم. اصلا اگه فهمید یا من یا خودت هرکدوم دم دست بودیم می‌زنیم قفل کمد رو میشکونیم که گناهش گردن من بیوفته.»

فهرست مطالب کتاب صوتی