معرفی و دانلود کتاب شماس شامی

معرفی کتاب شماس شامی

روایتی نو از واقعه‌ای کهن... مجید قیصری، نویسنده‌ی پرافتخار معاصر، در کتاب شماس شامی، با دستمایه قرار دادن واقعه‌ی عاشورا و اتفاقات پس از آن، داستانی بکر و خواندنی به رشته‌ی تحریر درآورده است. شکی نیست که این روایتِ آیینیِ تأثربرانگیز، می‌بایست یکی از جدی‌ترین و توجه‌برانگیزترین تلاش‌های ادبی نویسنده به شمار آید.

درباره کتاب شماس شامی

در تمام ادیان و مکاتب اعتقادی، شماری از وقایع وجود دارند که صرفِ نظر از جزئیات تاریخی‌شان، از اهمیتی نمادین برای پیروان آن ادیان و مکاتب برخوردارند. به نحوی که می‌توان از این وقایع پی به بسیاری از جنبه‌های بنیادین آن دین یا مکتب خاص بُرد. مثال بارز، واقعه‌ی عاشورا در مکتب تشیع است. شیعیان قرن‌هاست که نیروی اعتقادی، شور مذهبی و بنیان‌های اخلاق و مرامِ مکتبیِ خود را در نسبت با عاشورای حسینی تعریف می‌کنند. قیام حسین ابن علی (ع) در محرم سال 61 هجری قمری، و شهادت مظلومانه‌اش در دهمین روز این ماه، در نظر شیعیانِ او نقطه‌ی عطفی در تاریخ بوده است؛ واقعه‌ای عظیم که می‌تواند تا ابد آبشخورِ اعتقاد و ایمانِ آدمی به حق و حقیقت باشد...

با مطالعه‌ی کتاب شماس شامی از مجید قیصری، خواهید دانست که چگونه امروزه نیز می‌توان به عاشورای حسینی، فارغ از ریا و تظاهر، عشق ورزید، و مهم‌تر از همه، از آن آموخت.

قیصری در کتاب نام‌برده که رمانی تاریخی - مذهبی به شمار می‌رود، با توسل به قوه‌ی نیرومندِ خیالِ خویش، واقعه‌ی عاشورا را دست‌مایه‌ی خلقِ روایتی پرآب‌وتاب و تأثیرگذار قرار داده است.

قهرمان کتاب شماس شامی، جالوت، یکی از نوادگان داوودِ پیامبر است. جالوت در محرم 61، به عنوان نماینده‌ی دربار روم، به بارگاه یزید، خلیفه‌ی وقت مسلمین، دعوت می‌شود. جالوت که ابداً از فسق و ظلم و جورِ یزید و یزیدیان خبر ندارد، این دعوت را به طیب خاطر می‌پذیرد. اما پس از حضور در شام، همین‌طور که به مرور از جزئیاتِ آنچه بر حسین و یارانش در دشت کربلا رفته آگاه و آگاه‌تر می‌شود، در دل خویش نفرتی فزاینده نسبت به یزید و تابعانش احساس می‌کند. تا جایی که سرانجام، طی اقدامی جسورانه، در راستای خونخواهیِ شهدای کربلا، به مقابله با دستگاه ظلم یزید برمی‌خیزد؛ در حالی که به نیکی از عواقب خطرناک این اقدام متهورانه آگاه است.

اینجا، ذکر نکته‌ای را خالی از لطف نمی‌بینیم: وقایع رمان شماس شامی، چنان‌که خود خواهید خواند، نه از زبان جالوت، بلکه از قول شخصیتی به نام شماس روایت می‌شوند که در واقع خادم جناب جالوت است. این تمهید ادبی (روایت داستان از زبانِ کاراکتری فرعی)، به خواننده مجال می‌دهد تا ضمن حفظ فاصله‌ی عاطفی با شخصیت اصلی داستان، به قضاوتِ منطقی در باب کردار او بنشیند.

درباره‌ی محتوای رمان شماس شامی، و البته، راجع به ساختار رواییِ جذاب آن، نکات فراوان بسیاری می‌توان گفت. اما بهتر آن است که خواننده‌ی احتمالی، ابتدا بدون هیچ‌گونه پیش‌داوری، شخصاً به مطالعه‌ی اثر بنشیند، و آنگاه، چنان‌چه مایل بود، به سراغ مطالب انتقادی در باب آن برود.

کتاب شماس شامی مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به رمان‌های تاریخی و دوست‌داران روایات مذهبی بیش از سایر مخاطبان مجذوب محتوای کتاب شماس شامی خواهند شد.

با مجید قیصری بیشتر آشنا شویم

مجید قیصری (Majid Gheisari) یکی از داستان‌نویسان برجسته‌ در ایرانِ امروز است. او که در سال 1345 دیده به جهان گشوده، از اوایل دهه‌ی هفتاد شمسی، به طور جدی قصه‌نویسی را آغاز کرده است. آنچه در ذیل آمده، گزیده‌ای از کتاب‌شناسی مجید قیصری است:

گور سفید (1397)، جشن همگانی (1395)، باغ تلو (1385)، ضیافت به صرف گلوله (1379)، گوساله‌ی سرگردان (1386)

افتخارات مجید قیصری

- برگزیده‌ی جایزه‌ی نویسندگان و منتقدان مطبوعات برای کتاب گوساله‌ی سرگردان
- برنده‌ی جایزه‌ی ادبی اصفهان برای کتاب گوساله‌ی سرگردان
- برنده‌ی جایزه‌ی قلم زرین برای کتاب سه دختر گل‌فروش
- برنده‌ی جایزه‌ی رمان برتر اوراسیا برای کتاب سه کاهن
- برنده‌ی جایزه‌ی پکا برای کتاب ضیافت به صرف گلوله
- برنده‌ی جایزه‌ی مهرگان ادب برای کتاب باغ تلو
و ...

در بخشی از کتاب شماس شامی می‌خوانیم

عالى‌جناب، حتما از خود مى‌پرسید در بیابان‌هاى اطراف شهر کوفه چه گذشته است که این‌طور باعث پریشانى سربازان و فرار تعدادى از آن‌ها از لشکر خلیفه شده است؟ این حرف‌ها کم‌تر در جایى ثبت و ضبط مى‌شود. من خود کم‌تر این قضایا را باور داشتم، ولى هر روز به دلیل معاشرت با سرورم و پیگیرى ایشان در معرض حرف‌هاى جدیدى قرار مى‌گرفتم که ناگزیر بودم بیش‌تر به آن‌ها فکر کنم.

به عنوان نمونه، به یکى از اتفاقاتى که سرباز پناهنده خود از نزدیک شاهدش بوده اشاره مى‌کنم: اگر درست یادم مانده باشد، سرباز پناهنده مى‌گفت در یکى از شهرهاى بین راه که قصد استراحت داشتند، (به نظرم شهر نصبین بوده. تردید در اسم شهر از من است وگرنه سرباز پناهنده اسم شهر و حتى اسم والى شهر را با اطمینان گفت) این‌طور معمول بوده که قبل از رسیدن کاروان اسرا به هر شهرى پیکى روانه مى‌کردند تا والى شهر مردم را گرد کرده از ورود سربازان و اسرا استقبال کنند.

سرباز پناهنده مى‌گفت: «وقتى‌که ما به شهر رسیدیم مردم جمع شده بودند پشت دیوار شهر. کوچه‌ها و معبرها را با پارچه‌هاى رنگین آذین بسته بودند تا سوارانِ خسته‌ىِ خلیفه وارد شهر شوند. کوچه‌ها آبپاشى شده، بوى خاک، بوى پخت نان تازه، نمى‌دانید آدم را چه‌طور مست مى‌کرد.» چندین هفته دورى از خانه، یاد زن و بچه؛ در این فکرها بودند که در کمال حیرت مى‌بینند سرباز نیزه‌دارى که پیشاپیش کاروان اسرا حرکت مى‌کند و سر حسین فرمانده‌ى شورشیان را بر نیزه دارد در جاى خود میخکوب ایستاده، حرکت نمى‌کند.

هر چه سوار بر اسبش مهمیز مى‌زند اسب قدم از قدم بر نمى‌دارد! انگار سوار بر اسبى سنگى نشسته باشد با خود بازى سوارى مى‌کند. "مهمیزهاى سوار پهلوى اسب را زخمى کرده بود به گونه‌اى که از زخم پهلوى اسب خون تازه مى‌جوشید که دیگر سواران به او دشنام مى‌دادند.