معرفی و دانلود کتاب زن و شوهری با قامت متوسط

معرفی کتاب زن و شوهری با قامت متوسط

کتاب زن و شوهری با قامت متوسط نمایش‌نامه‌ای کوتاه است که رضا فیاضی، بازیگر، نویسنده، صداپیشه و کارگردان معاصر ایرانی آن را در هفت پرده نوشته است. این نمایشنامه که گذران عمر یک زوج از خلال چالش‌های زندگی مشترکشان نشان می‌دهد، بارها در قالب نمایش‌نامه‌خوانی و بر روی صحنه اجرا شده است.

درباره‌ی کتاب زن و شوهری با قامت متوسط

تمام هفت پرده‌ی نمایش در خانه‌ی یک زوج جوان می‌گذرد. در طول نمایشنامه، گذر عمر این زوج را از خلال اتفاقاتی که برایشان می‌افتد، مشاهده می‌کنیم. نمایش‌نامه‌ی زن و شوهری با قامت متوسط، آمیزه‌ای است از مفاهیمی همچون عشق، ملال، مرگ و خیانت.

در صحنه‌ی اول آن‌ها در جوانی به‌سر می‌برند. در دیگر صحنه‌ها می‌بینیم که زندگی‌شان با چالش‌هایی مواجه می‌شود. و در صحنه‌ی پایانی، زن و مرد را می‌بینیم که پیر شده‌اند. زن و مرد نمایش تصمیم می‌گیرند به زندگی مشترک خود پایان دهند و برای این کار راهی جز طلاق را در پیش می‌گیرند...

کتاب زن و شوهری با قامت متوسط برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به تئاتر و به‌ویژه ادبیات نمایشی پیشنهادی خواندنی به شمار می‌رود. می‌توانید این نمایش‌نامه‌ی کوچک را در مترو یا در صف تره‌بار بخوانید، یا هرجایی که چند دقیقه زمان دارید و ترجیح می‌دهید در آن مدت یک متن کوتاه جذاب مطالعه کنید.

رضا فیاضی را بیشتر بشناسیم

رضا فیاضی بازیگر، نویسنده، صداپیشه و کارگردان اهوازی است که فعالیت حرفه‌ای خود را از سال 1355 با بازی در سریال گلباران شروع کرده. او فارغ‌التحصیل کارگردانی تئاتر از دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران است و همکاری با هنرمندان مطرحی همچون بهرام بیضایی، مرضیه برومند و کیانوش عیاری را در کارنامه‌ی حرفه‌ای خود دارد.

در بخشی از کتاب زن و شوهری با قامت متوسط می‌خوانیم

مرد: دوست داری برات یه لطیفه بگم؟

زن: آره. خیلی وقته نخندیدم. (مکث) می‌شه منو بخندونی؟ خواهش می‌کنم.

مرد: یه زن و شوهر از زندگی خسته شده بودن. یه روز تصمیم می‌گیرن با هم و در یه زمان دست به خودکشی بزنن. بنابراین بالای بلندترین برج شهرشون می‌رن تا کارو تموم کنن. مرد می​گه من از یک تا سه می‌شمارم، بعدش هر دو با هم از این بالا می‌پریم پایین. زن قبول می‌کنه. مرد شروع می‌کنه به شمارش، یک، دو، سه، زن می‌پره اما مرد از جاش تکون نمی‌خوره و سقوط زنو نگاه می‌کنه، که یه مرتبه، در عین ناباوری می‌بینه که چتر زن باز شده و اون صحیح و سالم به زمین می‌شینه، سؤال اینه، خائن​ترین اونا کی بوده؟! زن یا مرد؟!

زن: (خیره و چپ چپ به مرد نگاه می‌کند.) اون​وقت این لطیفه بود یا معما؟!

مرد: نخندیدی؟! خیلی با نمک بودا...

زن: خیلی هم بی​‌نمک بود آقای بی‌​مزه، ببخشید، دوست ندارم توی ذوقت بزنم ولی این اصلاً لطیفه نبود.

مرد: لطیفه‌ها که نباید فقط خنده​‌دار باشن. می‌تونن دارای یه نکته ظریف یا یه پیغام باشن. خب نگفتی کدوم یکی خائن​‌تر بود؟