معرفی و دانلود رایگان کتاب رمان چه کسی از دیوانه ها نمی ترسد؟

عکس جلد کتاب رمان چه کسی از دیوانه ها نمی ترسد؟
قیمت:
رایگان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب رمان چه کسی از دیوانه ها نمی ترسد؟ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب رمان چه کسی از دیوانه ها نمی ترسد؟ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب رمان چه کسی از دیوانه ها نمی ترسد؟

همه ی آدم ها دیوانه اند. فقط نوع دیوانگی آن ها فرق می کند. شاید همین حرفم کافی است که دیگران بفهمند که خودم چقدر دیوانه ام. هر چند که دیگران همیشه می ترسند که نکند بهشان بگویند دیوانه اما من ترسی ندارم. حتا از دیوانگی خودم لذت هم می برم. اگر لازم باشد روی کاغذ می نویسم و پایش را امضا هم می کنم. خودم هم آن قدر جسور هستم که وقتی کسی را می بینم که رفتار و حرف هایش شبیه عاقل ها نیست در چشمش زل می زنم و می گویم دیوانه! من هم که فقط منتظر همین حرف ها هستم که قاطی بکنم و دخل طرفم را بیاورم. یک بار هم در مترو با یک زن ولگرد جر و بحث کردم. با موبایلش صحبت می کرد و به طرفش با صدای بلند می گفت که یک شب تا صب چقدر پول می گیرد. من هم عصبانی شدم و با هم جر و بحث کردیم.

 

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب رمان چه کسی از دیوانه ها نمی ترسد؟
نویسنده
ناشر چاپی خانه داستان چوک
سال انتشار۱۳۹۳
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات130
زبانفارسی
شابک978-964-228-070-4
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان اجتماعی ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب رمان چه کسی از دیوانه ها نمی ترسد؟

Ay naz
۱۴۰۲/۱۲/۱۶
سلام رمانی قشنگ بود! کمی گنگ، دیر معنا و مفهومش را درک کردم. سوال‌های در حال خواندن این رمان در ذهنم بود که جوابشان را تا ته رمان نتوانستم دریافت کنم. چون رمان بدون جواب این‌ها تمام شد. این‌که آقای شاهی را کی کشته؟ این‌ که آن مزاحم کی بود؟ این‌ که نسترن چش شد و کجا غیبش زد؟ خوب به هر حال. رمان خوبی بسیار بود متفاوت، قشنگ، بود. سوال‌های که در ذهنم خلق می‌کرد، بسیار جذاب و دلنشین بود ولی جواب این سوال‌ها را نفهمیدم و این من را ناراحت کرد. دوست دارم آقای "مهدی رضایی" را از نزدیک ببینم. و بهش بگم آفرین! منم نمی‌ترسم که کسی بهم بگه دیوانه. بر عکس بسیار هم خوشحال میشم منم مثل شما دوست دارم یکی یا حتی همه بهم بگن دیوانه و از این‌که خودم هم به کسی بگم هیچ ترسی ندارم و با جرأت کامل میگم. این‌که یکی دیگر هم مثل من فکر می‌کند و من در این فکر و عقیده تنها نیستم واقعا خوشحالم. این رمان حرف دل من را زده. من واقعا از این رمان بسیار خوشم آمد و پسندیدمش. کتابی که در خواندن هر حرفش هیجان داشتم. چون بسیاری عقیده هاش مثل من هست و من واقعا تحسینش می‌کنم!
sima salarvand
۱۴۰۱/۰۲/۲۰
سلام واحترام تقدیم حضور آقای رضایی عزیز
بنده از خوندن کتاب لذت بردم در حین سادگی پیچیدگیهای واقعی رو هم با خودش داشت
تخیل آدم رو قلقلک میداد مثلا من در خیال خودم شاهی رو یک فرد سیاسی ودانه درشت
دیدم که باقضاوت اشتباه در مورد همسرش باعث مرگ همسرش شد فکر میکرد همسرش
بهش خیانت کرده واحیانا دق
همسرش کرد یا خودکشی کردوشاهی کسی رو که باعث این بد بینی شده بود بعداز سالها به خونه ش کشوند واز بین بردش انتقام همسرش رو گرفت واون مزاحم تلفنی هم کسی جز نسترن نبود
وحتی عشقی کهنه که یادش مدام آرمان رو آزارمیداد خیلی طبیعی بود چون عشق هرگز نمیمیره وفراموش کردنی نیست وبر خلاف دوستان عزیزی که میگفتن باعث آزارشون بوده به نظر من آرمان هرگز به همسرش خیانت نکرد ومدام هم در ناخودآگاهش با نسترن میجنگید واز یادآوری عشق قدیمیش احساس گناه هم میکرد
واما ببو هم طفلکی اینقدر بهش ظلم شد که یه روز طغیان کرد وصبرش سر اومد ولابلای این داستان در جای خودش ماجرای قابل تأملی بود در کل تمام اشخاص به نظرم حقیقی بودن حتی
دختر نامه نگار هم به قول آرمان با کمی رد گم کنی وجود داشت
در پایان از نویسنده وکتابراه ممنونم
واز بابت خیال پردازیهایی هم که خیلی سعی کردم کوتاه براتون بگم وطولانی شد عذر میخوام
🌹
راحله پرویزی
۱۴۰۱/۱۱/۱۱
سلام فقط میتونم بگم یه اشتباه نوشتاری توی کتاب دیدم.. کلمه به جمله نمیخورد و حوصله ندارم برگردم تا پیدایش کنم وقتی باز کتابو بخونم همون لحظه تایپش میکنم و اینکه دوس نداشتم با رفتن نسترن و شاهی و پیدا شدن یکهویی دوست ارمان ماجرای خیانت ناتمام بدونه و ارمان به همین راحتی به دلیل بودن نسترن با مرد و دیگری بیخیال نسترن خیالیش دیوانگی‌اش بشه و اینکه تازه از روی حرف هدیه و رفتار نگار میشد فهمید که شاید با شاهی بی هنجره بوده شاهی خبر داشته نگار با کی بوده و اونو ب قتل رسونده این دو احتمال
و اینکه نگار واقعا خیانت کرده بود ک شناختی از همسر خودش نداشت
و نازنین بنظرم نبودش داستان رو شیک تر میکرد
در اصل احتمال میدم نازنین کسی رو کشته باشه و در مورد ببو هم نظری ندارم
بیشتر یه توهم رو شرح داده نویسنده یه خیانت موضوعش بود یه مشت احمتمال بی سر و ته ربط داده ب شخصیت‌های دروغی
از جدی بودن کتاب و دخالت افکار نویسنده بجای شخصیت خیالی‌ای ک دوست داشته باشه اما نیست لذت بردم 🤔و شیوه‌ی تقدیم کردن کتاب به همسر بیشتر به شخصیت نازنین میخورد با اون بی ذوقی هایش!
فرشته جلیلی
۱۴۰۲/۰۹/۲۵
متشکرم. بهترین کتابی که میشه خوند ازکلمه‌ی اول تاآخرش بسیار لذت بخش بود.
اما اینکه داستان آقای شاهی یکم مبهم موند ولی باز هم هیچی از این رمان زیبا کاسته نمی‌شه و به خصوص اسم رمان انتخاب بسیار مناسبی هستش حتی اسم کتاب هم آدم رو تو فکر فرو می‌بره واقعا چه کسی از دیوانه‌ها نمیترسد اما نمی‌تونم بگم و
که من نمی‌ترسم.
متن پایانی کتاب هم با همه‌ی کتاب‌هایی که خوندم متفاوت بود می‌تونم بگم بهترین کتاب هستش.
خوب تونسته بود معضلات جامعه رو به تصویر بکشه داستان رو خوب پیش ببره
ولی اونجایی که میخواستم جواب سوالاتمو پیدا کنیم یهویی داستان تموم میشه
مثلا معلوم نشد شاهی چرا و به دست کی کشته شده یا اصلا کشته شده یا نه
و اون مزاحم تلفنی کی بود و منظورش چی بود و....
ممنون از نویسنده. سپاس از کتابراه
ونوس س
۱۴۰۰/۱۰/۰۹
کتابی که هیچوقت فراموشش نمیکنم
من واقعا از این کتاب خوشم اومد و خیلی راحت باهاش ارتباط گرفتم. برخلاف ظاهر داستان، این کتاب در واقع حرف خیلی زیادی برای گفتن داشت
بر خلاف اتفاقای عجیب غریب داستان، مطلبی که نویسنده میخواست برسونه واضح بود.
یکی از حرفای نویسنده که خیلی بهم چسبید این بود که همه فقط
بالاخره یه‌جورایی دیوونه‌اند نوع دیوونگیشون فرق داره و هرکسی به یه نحوی اینو قایم میکنه...
از جناب رضایی واقعا بابت این کتاب ممنونم (بعد از خوندن این کتاب اینطور فکر کردم که با طرز فکرم توی این دنیا تنها نیستم و آدمای دیگه‌ای هم هستن که مثل من فکر کنند) و ممنون از کتابراه برای این کتاب و همه کتاب‌های عالی دیگه که در اختیارمون میذاره
ثمین خوش قلم
۱۴۰۰/۰۴/۲۴
عالی به دلایل مختلف از جمله
بیان معضلات جامعه بانوع آوری خاص،
غلط املایی نداشت،
واز واژه‌های سخیف وپر غلط تازه باب شده در رمانهای نویسندگان تاجر مآب پرهیز شده بود،
هدفمند بودوپیام داشت که هر خواننده‌ای به وسع خود می‌توانست خوشه بچیندو.... فقط بخاطر پاراف بندی نامتوازن، گاهی نمی‌تونستی تشخیص

بدی گوینده‌ی دیالوگها کدام یک از اشخاص داستان هستن
ونیاز به برگشت و خواندن مجدد آن پاراگراف داشت
که گاهی هم فقط باید حدس میزدی ومیگذشتی.
ولی در مجموع نه تنهاارزش خواندن داره که ارزش خریدن کتاب ونگه داشتنش در کتابخانه کاغذی را هم دارد.
سپاس از نویسنده‌ی توانمند وشجاع وخوش قلم جناب آقای رضایی وکتابراه
احسان خوش سیما
۱۳۹۹/۰۲/۱۲
اقای رضایی داستان‌ها باید چارچوپ نداشته باشن ترکیب چند داستان نقطه ضعف داستان فقط نشون میده من با کمال میل تا انتهای داستان پیش رفتم ولی هیچ داستانی ضعف قسمت دیگرو به ما نشون ندادما عادت داریم هم دیگرو نقد کنیم اشکالات بیان کنیمشروع خیلی خوبی بود خیلی خوب به سمت چیزی که ما دربارش هیچ فکری نداشتیم و پیش رفتین ولی یچیزی میخوام براتون بنویسم شما اگه از مسیری تا مسیری برین ممکن پیاده برین استفاده کنین و لذت ببرین ممکنه با ماشین برین و لذت ببرین ولی ممکنه هم بخواین پیاده برین هم با ماشین شاید حتی فکر کترو‌ام باشین در اخر یه روش برای طی مسافت انتخاب میکنین ولی دیگه از محیط اطرافتون لذت نمیبرین با احترام 🌹🙏
کاربر کتاب راه
۱۴۰۰/۰۱/۰۱
این کتاب به نظر من وقایع تلخ روزگار رو بالحنی عامیانه بیان میکنه
ودر طول کتاب میشه پی برد که انسان‌ها همیشه درحال جستجوی راهی برای
برقراری ارتباط؛ نشان دادن خود وابراز وجود هستند که متاسفانه بنا به دلایل
اجتماعی ازقبیل کم فرهنگی از بی سوادی ویا مسائل خانوادگی بدتربیتی
به بیراهه کشانده میشوند و
وزندگیشان دیگر فقط اسم زندگی دارد یه جورایی
تباه شده است
گاهی فکرمیکنم انسان‌هایی که قرن‌ها پیش زندگی می‌کردن خیلی آسوده تر
بودن. فکرمیکنم ما اینقدرجذب این مسائل دنیوی شدیم که یاذمون رفته آخرش
می میریم پس چراسعی نکنیم حداقل یه زندگی آرامی رو در دنیا تجربه کنیم
کاربر KHO
۱۳۹۶/۰۲/۱۳
خُب آخرش هم مزاحم با صدای آشنا پیدا نشد؛مرگ شاهی توجیه نشد... خود آرمان به نظر من نقطه‌ی کور زندگیش نسترن تا مدتها همراهش بود حتی بعد ازدواجش با نگار و اینکه حس میکردم هنوزم نسترن رو دوست داشت و به نگار فقط عادت کرده بود آزارم میداد.. من منتظر رسیدن به جواب خیلی از سوالهام بودم اما نبود...
در کل
نظری ندارم! بالاخره اسم کتاب مشخص میکنه شاید انتظار خیلی از چیزها از یه "دیوونه" بعیده!
ممنون از نویسنده بخاطر وقتی که گذاشت🌹
سوسن ایزدی
۱۳۹۶/۰۲/۰۹
کتاب چالش برانگیز و پر تلاطم است خواننده را به فکر کردن و تیزبینی وادار می‌کند و براحتی و ترم پرده از نابسامانی‌های اجتماع برداشته و نگاه انسان را نسبت به افراد مشکل دار اجتماع از فاعل بودن به منفعل شدن تغییر می‌دهد و در کل جامعه بیمارستان را به زیبایی و شیرینی و شیوایی به تصویر می‌کشد. و اگر نبود رایگان واقعا ارزش هزینه کردن هم داشت. من به شخصه از مطالعه‌اش لذت بردم. و به نویسنده آن آقای رضایی تبریک می‌گویم. انشاءالله منتظر دیگر آثار زیبایشان هستم. آفرین
mitra.mh. 46
۱۴۰۲/۰۱/۳۰
بسیار زیبا دردهای جامعه را بیان کرده، دردهایی که به چشم میبینیم و ساده از کنارش میگذریم. ارزش یکبار خواندن را داشت در بعضی صفحات اشتباهات دستوری یا نگارشی به چشم میخورد و علاوه بر آن در متن جاهایی که دیالوگ اشخاص درون داستان بود مشخص نبود نویسنده دارد صحبت میکند یا دوم سوم شخص داستان، همین موضوع من باعث میشد دوباره برگردم و متن را مجدد بخوانم تا متوجه بشوم ادامه‌ی سخنان نویسنده نیست و بطور مثال نگار یا نسترن دارند صحبت میکنند.
Delaram .
۱۳۹۸/۰۴/۲۳
خوندش مثل خوردن یه بستنی قیفی صورتی تو دل تابستون، چسبید. البته این دومین باره که دارم طعم این بستنی قیفی رو میچشم. اگر قرار باشه بهت نمره بدم، یه ۲۰ جایزه بردی. حتی اگر مرگ شاهی نامعلوم موند و یا اون مزاحم سریش همون طور مزاحم باقی موند. بلاخره اینو یه آدم دیوونه نوشته. ممنون که ما رو هم متوجه قیفی دیوونه بودنمون کردی. منتظر بستنی با طعم‌های دیگه هستیم. شاید تو این مدت اثر دیگری هم دادی بیرون و ما از همه بیخبر موندیم.
زری بانو
۱۴۰۳/۰۳/۲۴
اگر به بعضی سؤالها در داستان جواب داده نشد حتماً بخاطر این بود که قصه از افکار معلمی برخواسته بود که با وجود تحصیلاتش خودش رو با دیوانه بودن تعریف می‌کرد. اینکه آقای شاهی چه بلایی به سرش اومد با کلام پلیس مربوطه ناتمام موند که آرمان در مورد سرنوشت آقای شاهی کنجکاوی نکنه. گاهی تفاوت تخیل و واقعیت رو متوجه نمی‌شدم و با ارزیابی منطقی بهش پی می‌بردم. بهر حال موضوع جالبی بود. از نویسنده, گوینده و کتابراه سپاسگزارم.
نگین
۱۴۰۲/۰۶/۱۱
بهترین کتابی که میشه خوند ازکلمه‌ی اول تاآخرش بسیار لذت بخش بود اما اینکه داستان آقای شاهی یکم مبهم موند ولی باز هم هیچی از این رمان زیبا کاسته نمی‌شه و به خصوص اسم رمان انتخاب بسیار مناسبی هستش حتی اسم کتاب هم آدم رو تو فکر فرو می‌بره واقعا چه کسی از دیوانه‌ها نمیترسد اما نمی‌تونم بگم که من نمی‌ترسم. متن پایانی کتاب هم با همه‌ی کتاب‌هایی که خوندم متفاوت بود می‌تونم بگم بهترین کتاب هستش.
eurus hhh
۱۴۰۱/۰۶/۲۸
از این نظر که درمورد مشکلات جامعه صحبت کرده بود خوبه ولی دیدگاه اون معلم یا نویسنده تفاوت چندانی با ادمایی که بهشون تو داستان گیر میداد نداشت ببینید شما حداقل باید به یه بلوغ و درک از ریشه وعمق مسائل رسیده باشین نمیشه که پیرو و یه جورایی همرنگ همون جماعت باشین (کارای کلیشه‌ای بدون فکر) بعدم بهشون گیر بدین درضمن این دیدگاه یه سری از مشکلات رو عادی جلوه میده از این آدمها کم نداریم تو جامعه مون
مشاهده همه نظرات 408

راهنمای مطالعه کتاب رمان چه کسی از دیوانه ها نمی ترسد؟

برای دریافت کتاب رمان چه کسی از دیوانه ها نمی ترسد؟ و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.