معرفی و دانلود کتاب راهبری زندگی با شهود درونی: متعادل کردن زمین و آسمان
برای دانلود قانونی کتاب راهبری زندگی با شهود درونی: متعادل کردن زمین و آسمان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب راهبری زندگی با شهود درونی: متعادل کردن زمین و آسمان
کتاب راهبری زندگی با شهود درونی: متعادل کردن زمین و آسمان، مسیر پیشرفت خودآگاهی را از طریق بیان داستان زندگی عجیب و حیرتانگیز رابرت الکس جانسون نشان میدهد.
رابرت الکس جانسون (Robert A Johnson) پیوسته نزدیک به خودآگاه جمعی زندگی کرده است که هم برایش مفید بوده و هم نه. داستان او سفری درونی میباشد که رؤیاها و دیدگاههای قوی در حال هدایت آن میباشد. دیگران هم در مورد این چیزها مطالب زیادی نوشتهاند، اما کمتر کسی وجود دارد که تعهدی اخلاقی نسبت به این نیروهای قدرتمند و مرموز داشته باشد.
زندگی رابرت نشان دهندهی این است که چگونه میتوان در دوران پست مدرنیسم با یک دیدگاه مذهبی زندگی کرد. منظور از دیدگاه مذهبی پیروی از یک راه، برای رسیدن به رستگاری یا رهایی یا حتی لزوماً عضویت در یک نهاد مذهبی نمیباشد، بلکه نگرش مذهبی به تهذیب نفس مربوط میشود. منظور از تهذیب نفس؛ پذیرا شدن حیرت، شکوه و عظمت، با احترام به آن نیروهای اسرارآمیز مقدسی است که بیرون از کنترل خودآگاه شما قرار دارند. این نیروها را گاهی تقدیر، سرنوشت یا دست خدا یا به نقل از رابرت جانسون؛ رشتههای باریک نامیدهاند.
زندگی رابرت را واقعاً رشتههایی نازک هدایت کردهاند، در حالیکه مردمان دل مشغول عصر مدرن بیش از هر چیز دنبال به دست آوردن و خرج کردن هستند و پیوسته نگرانند و میکوشند واقعیت بیرونی را دستکاری کنند تا به دلخواهشان تبدیل شود. فرایند مطالب ارائه شده در کتاب راهبری زندگی با شهود درونی (Balancing heaven and earth: a memoir) توسط رابرت، جریانی متفاوت را در پیش میگیرد. او منتظر این رشتههای نازک میماند، دیدهبانی میکند، با دقت گوش میکند، با ناخودآگاه گفتوگو میکند و صرفاً زمانی دست به عمل میزند که یک الگوی بزرگتر آشکار شده باشد.
زندگی رابرت؛ ماجراجویی، نمایش و طنز کم ندارد. گروه بازیگران او در طول مسیرهای زندگیاش؛ کارل یونگ، جیدو کریشنامورتی و گروهی از حکما، قدیسین و گناهکاران هستند. تجارب او بارها نگرانیهای جمعی جامعۀ غرب را پیشبینی کرده است. درگیری با افسردگی و احساس بیگانگی، آرزوی همراهی و احساس تعلق، جست و جوی ارزشها و معنا در یک فرهنگ غیر مذهبی، مواجهۀ فلسفههای غرب و شرق، میل به اتصال به چیزی وسیعتر از زیر ساخت شخصیتیتان از جملهی این نگرانیها هستند. اما جانسون، مانند مرشد خود کارل یونگ، جنبههای بیرونی زندگی خود را ضمنی و جزیی میداند، در حالیکه فرایندهای درونی، جوهره و ارزش تعیینکننده را فراهم میکنند.
زندگی جانسون را با متر دنیا نمیتوان اندازهگیری کرد. کتابهای پرفروش، سفرهای ماجراجویانه، شاگرد یونگ شدن و تعاملاتش با کریشنامورتی و دالایی لاما و دهها چیزی که شاید نامش را موفقیت بگذارید، از دید رابرت تنها سفری بوده که او به آن دعوت شده و او بدون محاسبات عقلانی در حرکت است.
وقتی اولین کتاب رابرت در سال 1974 چاپ شد، عموم مردم در حال کشف مجدد قدرت و خرد بیزمان اسطورهها و افسانهها بودند. رابرت یکی از اولین کسانی بود که نظریههای پربار، اما پیچیدۀ دکتر یونگ را با ظرافت و لطافتی ساده نشان داد. هر که در عمق بیست جلد کتاب یونگ شنا کرده باشد میداند که این کار ساده نیست و مستلزم درکی عمیق است تا بتوان چنین نظریۀ روانشناختی را قابل هضم ساخت.
در بخشی از کتاب راهبری زندگی با شهود درونی: متعادل کردن زمین و آسمان میخوانیم:
همه چیز با تصادف یک ماشین با یک دیوار آجری و گیر کردن زانوی یک پسر بچۀ یازده ساله، بین آنها آغاز شد. به دیدار پدرم رفته بودم و در راه بازگشت به خانه با اسکیت داشتم از یک بعدازظهر زیبای اواخر تابستان لذت میبردم. والدینم سه مایل دور از هم در پرتلند و ارگان؛ زندگی میکردند و من در آن روز بعدازظهر در نیمۀ راه بین این دو قطب زندگیام، در نیمۀ راه خانههای پدر و مادرم بودم. مسلماً این شکاف که بین والدینم ایجاد شده بود مکانی خطرناک بود.
تصمیم گرفتم از یک فروشگاه محلی، کوکاکولا بخرم و در حالیکه پنج سکۀ یک پنی را در مشتم گرفته بودم و داشتم از در فروشگاه وارد میشدم، دو ماشین در خیابان تصادف کردند. پای چپ من داشت از در عبور میکرد، اما پای راستم هنوز کمی با پیادهرو تماس داشت و اینجا بود که آهن و آجر به هم برخورد کردند. در همین لحظه آدرنالین و هم زمان احساس بیمار کنندهای که میگفت دیگر دیر شده، در من بالا گرفت.
پای من بین آجر و کروم گیر کرد؛ در آن زمان گویی همه چیز آهسته حرکت میکرد. اگر این اتفاق یک ثانیه زودتر میافتاد، هر دو پایم گیر میکرد و اگر یک ثانیه دیرتر، آنگاه هر دو پایم صحیح و سالم به داخل فروشگاه رفته بود. اما در آن لحظه، درست در آن لحظه بود که همه چیز با هم هماهنگ شد تا ضربهای مهلک بر من وارد شود، اما در عین حال مانع از مرگم نیز بشود.
در پیادهرو به هوش آمدم، گیج بودم و دردی احساس نمیکردم. پایم به شدت خونریزی داشت، زیرا رگ اصلی آن آسیب دیده بود. آن پنج سکه هنوز در مشتم بود. گروهی از مردم در اطرافم حلقه زده بودند. کسی آدرسم را پرسید و موفق شدم شماره تلفن خانهمان را برایش زمزمه کنم.
یک پرستار کشیک که در همان حوالی زندگی میکرد با سرعت خود را برای انجام کمکهای اولیه رساند و با شریانبند کار خود را آغاز کرد. بعد یک آمبولانس مرا به بیمارستان امانوئل در آن نزدیکی برد و یک متخصص استخوان برای انجام جراحی فراخوانده شد. وقتی مرا به درون اتاق اورژانس بردند، برانکارد با چهارچوب در برخورد کرد، برخوردی که همچون جان کندنهای قبل از مردن بود. سپس بیخبری ناشی از مواد بیهوشی از راه رسید.
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
پیشگفتار: رشتههای نازک
1: دنیای طلایی
زیستن با بینشهای الهی
2: یافتن خانوادۀ حقیقیام
نیاز به پدر و مادرخوانده، به منظور پرورش رشد روحی و معنوی
3: صلیب سرخ و برج دیدهبانی
وحشتهای تنهایی، لذتهای عزلتنشینی
4: اولین ملاقات با شرق - کریشنا مورتی
بازپسگیری طلای کیمیاگری
5: فریتز کانکل زندگی مرا نجات میدهد
کار با رؤیاها
6: دوستیهای غیرمنتظرهه، نعمتهای پیشبینی نشده
رشتههای نازک در کارند
7: عشق به موسیقی، فراخوانده شدن به روانشناسی
شغل را ما انتخاب میکنیم، رسالت ما را انتخاب میکند
8: ملاقات با دکتر یونگ
تولد و تولد دوبارۀ قهرمان / منجی درون
9: روزهای خانهداری
درسهای مرد یک به دو
10: آموزش در کنار تونی ساسمن
یافتن یک زندگی مذهبی در دنیای مدرن
11: بازگشت مار بزرگ
رؤیاها و بینشهای تحول
12: صومعهها، قرون وسطی و عصر مدرن
جست و جوی جام مقدس
13: ظهور دوباره جهان طلایی
سفر به شرق
14: هند عزیز من
توسل به حلول یا تجسمهای خداوند
15: حلقۀ دوستان
درسهایی از سرهای جابجا شده
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب راهبری زندگی با شهود درونی: متعادل کردن زمین و آسمان |
نویسنده | رابرت الکس جانسون، جری رول |
مترجم | مرضیه مروتی |
ناشر چاپی | انتشارات بنیاد فرهنگ زندگی دیجیتال |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 503 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-6268-88-0 |
موضوع کتاب | کتابهای اتوبیوگرافی |
جدای از مطلب کتاب، ترجمهاش ۴ ستاره میگیره. ولی به نسبت خوبه.