معرفی و دانلود کتاب رازهای گورستان

معرفی کتاب رازهای گورستان

کتاب رازهای گورستان نوشته امین ابراهیمی، جلد اول از مجموعه داستان هیجان‌انگیز گل‌های سرخ است.

در کتاب رازهای گورستان، قهرمان داستان به دنبال کشف راز یک اتفاق ساده است که با آن مواجه شده اما از گورستان شهر سر در می‌آورد و بر اثر آن به صورت ناخواسته وارد مجموعه‌ای از حوادث بزرگ و کوچک می‌گردد، حوادثی که گاهی آن‌قدر عجیب است که باور آن‌ها برای خود او نیز به سادگی امکان‌پذیر نیست و... .

مجموعه کتاب‌های علمی و تخیلی ناجی در فصل‌های مختلف منتشر شده‌اند. هر فصل نیز دارای چهار جلد کتاب است. کتاب رازهای گورستان درواقع جلد پنجم از مجموعه ناجی محسوب می‌شود.

در بخشی از کتاب رازهای گورستان می‌خوانید:

تازه یادم آمد امروز آخرین روز سفرمان در این شهر بود شهری که از دیدنی‌های آن هیچ چیزی را ندیده بودم و تنها در پی دیدنی‌ترین پدیده این روزهای خودم رفته بودم یعنی گل سرخ و اکنون قرار بود که ما به خانه‌مان بازگردیم در آن لحظه تمام کاری که باید انجام می‌دادم این بود که لوازم و لباس‌هایم را داخل چمدان می‌گذاشتم اما تازه یادم آمد که باید لوازم داخل کانال‌های هوا و بخش تأسیسات هتل را هم به نوعی جمع و جور می‌کردم که کسی از وجود آن‌ها آگاه نشود برای همین حجم کاری دو برابر از آنچه انتظارش را داشتم باید انجام می‌دادم و بلافاصله دست به کار شدم تمام لوازم داخل کانال‌ها و همین طور داخل بخش تأسیسات هتل را داخل جعبه‌هایی که در روزهای قبل از بسته‌بندی خوراکی‌های مختلف جمع‌آوری کرده بودم قرار دادم و داخل پاکت‌های پلاستیکی پیچیدم و پس از آن با نوار چسب محکم آن‌ها را بستم و بسته‌بندی کردم. تقریبا تمام اطراف آن‌ها با نوار چسب پوشانده شده بود. از آنجایی که در تمام طول استفاده از آن‌ها دستکش داشتم هیچ اثر انگشتی از من بر روی آن‌ها باقی نمانده نبود و تمام آن‌ها را در یکی از کانال‌های هوا که از نظر دسترسی در دورترین نقطه قرار داشت پنهان کردم. حتی اگر کسی هم آن‌ها را می‌یافت باز هم مدرکی به دست نمی‌آورد و لباس‌ها را هم درون چمدانم قرار دادم و چمدانم را بسته بودم و به این ترتیب برای بازگشت به خانه آماده شدم در فرودگاه گل سرخ را دیدم که همراه چند نفر دیگر به سمت دیگر فرودگاه می‌رفتند و این موضوع خودش باعث شد تا برای مدتی احساس دلتنگی کنم اما باید خودم را به دست سرنوشت می‌سپردم، همانطوری که تاکنون به سرنوشت سپرده بودم. به همراه پدر و مادرم سوار هواپیما شدیم در طول پرواز هم با وجود تلاشی که کردم خوابم نبرد تا سرانجام به شهر خودمان رسیدم و به خانه رفتیم زمانی که به خانه رسیدیم احساس خوبی داشتم و اصلا احساس خواب آلودگی نمی‌کردم کمی در باغ قدم زدم و سپس به اتاقم رفتم و لباسم را عوض کردم بر روی تختم دراز کشیدم احساسی عجیب را تجربه می‌کردم گویی دلم می‌خواست که کمی با بوتۀ گل سرخ در باغ خانه از دلتنگی خودم بگویم و در همین حال و فکر بودم که به خواب سبکی فرو رفتم.

فهرست مطالب کتاب

بخش اول: در یک نگاه
بخش دوم: سفر
بخش سوم: نجات در سوئیت هتل
بخش چهارم: محل برگزاری مراسم
بخش پنجم: جشن
بخش ششم: بازگشت به خانه
بخش هفتم: گورستان
بخش هشتم: جسد و بازگشت به زندگی
بخش نهم: شناخت باز آمده به زندگی