معرفی و دانلود کتاب راز صخره‌ی سیاه

معرفی کتاب راز صخره‌ی سیاه

کتاب راز صخره‌ی سیاه اثری شگفت‌انگیز و زیبا با تصویرگری و نویسندگی جو تاد استنتون، روایتگر داستان دختر شجاع و ماجراجویی به نام ارین است که آرزو دارد به دریا برود و درباره افسانه‌ی صخره سیاه جست و جو کند.

موضوع کتاب راز صخره‌ی سیاه چیست؟

ارین به همراه مادر و سگش در نزدیکی شهر بزرگی که بیشتر مردمش ماهی‌گیر بودند، زندگی می‌کند. او درباره صخره سیاهی که در دریا بود افسانه‌ها و داستان‌های ترسناکی شنیده بود با این حال آرزو داشت به دریا برود و خودش از نزدیک راز صخره سیاه را کشف کند اما مادرش که او هم یک ماهی‌گیر بود اجازه این کار را به او نمی‌داد. به همین دلیل ارین یک روز مخفیانه و به تنهایی به دریا می‌رود. وقتی به صخره سیاه می‌رسد، بر خلاف تصورش و شنیده‌هایش درباره صخره می‌بیند در این صخره و اطرافش ماهیان و مرجان‌ها و دیگر موجوات دریایی متنوعی زندگی می‌کند و اصلا جای ترسناکی نیست بلکه سرشار از جریان زندگی و زیبایی است.

بعد از اینکه ارین از سفر اسرارآمیزش به خانه بر می‌گردد متوجه می‌شود اهالی شهر قصد خراب کردن و از بین بردن صخره را دارند. ارین می‌داند که مردم شهر واقعیت را درباره این صخره شگفت‌انگیز نمی‌دانند، پس باید کاری کند تا از حیات صخره و موجودات ساکن آن در برابر آسیب ماهی‌گیران محافظت کند.

جو تاد استنتون (Joe Todd Stanton) در کتاب راز صخره‌ی سیاه (The Secret Of Black Rock) با استفاده از تصاویری زیبا و چشم‌نواز، در قالب یک داستان خیالی به کودکان درباره دریا و اکوسیستم آن و اهمیت حفاظت از دریا‌ها و اقیانوس‌ها می‌آموزد. در این کتاب، صخره سیاه همچون موجودی عظیم و دارای هویتی خارق‌العاده و مهم به تصویر کشیده شده است که از ماهیان و مرجان‌ها و دیگر موجودات دریایی اطرافش محافظت می‌کند اما برای اینکه انسان‌ها نتوانند به او آسیب جدی برسانند از ارین که دختربچه‌ای ماجراجو و خوش قلب است کمک می‌گیرد.

کتاب راز صخره‌ی سیاه مناسب چه کسانی است؟

مطالعه این کتاب به کودکان 3 تا 7 ساله که به داستان‌های خیالی و در عین حال آموزنده علاقه دارند پیشنهاد می‌شود.

در بخشی از کتاب راز صخره‌ی سیاه می‌خوانیم:

ناگهان سیاهی بزرگی درست جلوی قایق از میان مه بیرون آمد.
قایق ناگهان پیچید و به سرعت به میان مه برگشت بی خبر ازآن که ارین به دریا افتاده.
ارین تلاش کرد شنا کند و به سطح آب بیاید اما هرچه بیشتر دست و پا می‌زد بیشتر فرو می‌رفت... و بیشتر...
تاجایی که دیگر همه چیز سیاه و تاریک شد. از دل آب غرشی ترسناک به گوشش رسید.
صخره سیاه بیدار شد!
او را برداشت و از آب بیرون آورد، آن وقت بود که ارین فهمید صخره فقط یک صخره نیست!