معرفی و دانلود کتاب دورنمای بهشت برین: چگونه علم، دین و مردم وجود زندگی پس از مرگ را ثابت می‌کنند

معرفی کتاب دورنمای بهشت برین: چگونه علم، دین و مردم وجود زندگی پس از مرگ را ثابت می‌کنند

ایبن الکساندر در کتاب دورنمای بهشت برین: چگونه علم، دین و مردم وجود زندگی پس از مرگ را ثابت می‌کنند، با همکار و هم‌ قلمش پتولمی تامپکینز نگرش خوانندگان کتاب قبلی‌اش در مورد دنیای پس از مرگ را بیان می‌کند و با شگفتی نشان می‌دهد که بسیاری از این دیدگاه‌ها با نظرات پیشوایان معنوی و همچنین فلاسفه و دانشمندان هماهنگ است.

یکی از ویژگی‌های چشمگیر این دوران، گرایش روزافزون مردم، به‌ خصوص در جوامع غربی، به تجربیات و یافته‌های علمی است. چه بسا این امر، از یک جهت، به دلیل اعتماد و اطمینانی است که مردم به صداقت و بی‌طرفی کاوش‌های علمی دارند و از جهت دیگر، نتایج پیشرفت علوم مادی در بهبود زندگی روزمره برایشان روشن و قابل لمس است. در این میان، علوم مادی هم در طول زمان همواره در حال پیشرفت بوده‌اند و رفاه بیشتری را فراهم کرده‌اند. اما متأسفانه، شاید بتوان گفت که تا همین چند دهه‌ی اخیر، به‌خصوص در جوامع غربی، توجه و علاقه‌ی مردم به جنبه‌ی فراعلی زندگی، همپای جنبه‌ی مادی پیشرفت نکرده بود، چه بسا به آن‌جهت که بسیاری از مردم آگاهی زیادی از جزء غیر مادی وجودشان نداشتند. 

نویسنده کتاب بهشت برین حقیقت دارد، کتابی که ماه‌ها در بالای فهرست پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز قرار داشت، در کتاب اخیرش از خرمندان و فرزانگان دوران گذشته، دانشمندان عصر حاضر و سرگذشت مردم عادی کمک گرفته تا نشان دهد که بهشت حقیقت دارد.

ایرانی‌ها، به سبب اعتقادات درونی و بهره‌مندی از فرهنگ کهن و میراث والای ادبیات‌ فارسی همواره با این مقوله آشنایی داشته‌اند که وجود انسان منحصر به یک بُعد مادی نیست، بلکه جزء دیگری هم دارد که ماندنی است و با مرگ جسم از بین نمی‌رود، جزئی که «روح ملکوتی» نامیده می‌شود. 

در کتاب دورنمای بهشت برین (The map of heaven) می‌خوانیم:

در غرب، این زمینه‌ی ذهنی و گرایش طبیعی برای درک مفاهیم معنوی بسیار کم‌رنگ است. مردم آن‌قدر در معرض نظرات و تبلیغات ضد و نقیض قرار گرفته‌اند که تشخیص صحت و سقم آن‌ها کار آسانی نیست، لاجرم همه‌ی آن‌ها را با دیده‌ی شک و تردید می‌نگرند. در این میان وجود فرقه‌ها، مسلک‌ها و آئین‌های انحرافی متعدد هم مزید بر علت شده و افراد را بر آن داشته است که تا چیزی به طریق علمی ثابت نشود و مورد تأیید دانشمندان قرار نگیرد، آن را نپذیرند. 

بسیاری از دانشمندان اکنون با آگاهی از این رسالت جدید تاریخی، قلمرو پژوهش‌های خود را فراتر برده‌ و به بُعد ماوراء‌الطبیعه تعمیم داده‌اند. نتیجه آنکه پزشکانی نظیر ریموند مودی، ملوین مورس، الیزابت کوبلر راس و ده‌ها محقق دیگر با استفاده از روش کلینیکی بازگرداندن افراد به گذشته‌شان از طریق هیپنوتیزم و همچنین بررسی تجربیات نزدیک به مرگ افراد گوناگون، اصل بقای روح و زندگی‌های متعدد را با روش علمی و غیر قابل انکار نشان داده‌اند. در سی سال گذشته، کتاب‌های بسیاری در این زمینه تألیف شده که اکثر آن‌ها در زمره‌ی پرفروش‌ترین کتب قرار گرفته و صدها مقاله نیز در نشریات معتبر تحقیقاتی انتشار یافته است. همین آگاهی گسترده سبب شد‌ه است که در میان میلیون‌ها خواننده، هراس از مرگ کاهش چشمگیر پیدا کند و «زندگی» مفهوم جدیدی بیابد. 

دکتر الکساندر (Eben Alexander) دریافت که آگاه کردن دیگران از سرگذشت خودش، دیگران را کمک کرده تا آنچه را که پیشینیان از دورترین روزگاران می‌دانسته‌اند، دوباره کشف کنند، اینکه زندگی و آفرینش منحصر به این یک زندگی ساده و محدود خاکی نیست. 

واقعیت اینست که در گستره‌ی زمان و مکان‌های مختلف، اتفاق نظر و هم‌اندیشی بسیاری پیرامون سفر روح و جاودانگی آن پس از مرگ جسم وجود دارد. 

در کتاب دورنمای بهشت برین، دکتر الکساندر «بهشت» را به عنوان یک جایگاه واقعی مطرح می‌کند و نشان می‌دهد که ما چگونه آن را فراموش کرده‌ایم و بالاخره اکنون کم‌کم به یاد می‌آوریم که ما واقعاً که هستیم و مقصد و سرنوشت راستین ما چیست. 

دکتر الکساندر، در صفحات کتاب اخیرش، مشابه مایکل نیوتن در کتاب سرنوشت روح، بارها این سؤال را مطرح می‌نماید: ما که هستیم؟ از کجا آمده‌ایم؟ و به کجا می‌رویم؟

ما ایرانیان به راحتی می‌توانیم در آثار عرفای وارسته کشورمان پاسخ‌ها را بیابیم. بنابراین خود را مشمول «آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد» نمی‌دانیم، اما خوشحال هستیم که مردمان جهان نیز تدریجاً به اهمیت زندگی‌های زمینی در نیل به هدف نهایی‌که کمال روحی است آگاه می‌شوند. 

در بخشی از کتاب دورنمای بهشت برین چگونه علم می‌خوانیم:

من فرزند زمین و بهشت پر ستاره هستم، اما اصل واقعی‌ام از بهشت است.

یک زوج جوان را در روز ازدواجشان‌ در نظر بگیرید. مراسم عروسی تمام شده و همه‌ی حاضران روی پله‌های جلوی کلیسا جمع شده‌اند تا یک عکس یادگاری بگیرند. اما زوج جوان اصلاً به دیگران توجهی ندارند و تمرکزشان فقط روی یکدیگر است. آن‌ها عمیقاً به چشمان یکدیگر – یا به قول شکسپیر به پنجره‌ی روح یکدیگر – خیره شده‌اند. 

عمیق، واژه‌ی جالبی است برای توصیف عملی که همه می‌دانیم اصلاً نمی‌تواند عمیق باشد. بینایی یک فرآیند کاملاً جسمانی است. فوتون‌های نور در فاصله‌ای حدود دو سانتی‌متر پشت مردمک چشم به دیواره‌ی شبکیه برخورد می‌کنند و اطلاعاتی که با خود آورده‌اند به محرک‌های الکتروشیمیایی تبدیل می‌شود و سپس از طریق اعصاب بینایی به مرکز درک پیام‌های بینایی که در قسمت پشت مغز قرار دارد می‌رسد. تمام این مراحل یک فرآیند کاملاً مکانیکی است. 

البته وقتی می‌گویید عمیقاً به چشمان کسی نگاه می‌کنید، همه می‌دانند منظورتان چیست. شما در واقع روح آن فرد را می‌بینید - آن قسمت وجود انسان که هراکلیتوس فیلسوف یونان باستان، 2500 سال پیش، آن را این چنین توصیف کرده است: «روح آن‌قدر عمیق و وسیع است که حتی اگر تا ابد هم در آن سیر و سیاحت کنید مرزی برایش نمی‌یابید.» چه وهم باشد چه نباشد، هنگامی که آن عمق نمایان شود، با لحظه‌ای نگاه کردن به آن، قدرتش را احساس می‌کنی. 

در دو مورد قدرت این «عمق» بهتر آشکار می‌شود: وقتی عاشق می‌شویم و وقتی شاهد مرگ کسی هستیم. اغلب افراد مورد اول را تجربه کرده‌اند، اما در جامعه‌ی ما مرگ آن‌قدر دور از نظرهاست که افراد کمتری مورد دوم را تجربه کرده‌اند. اما افرادی که حرفه‌ی پزشکی دارند یا در محیط‌های درمانی کار می‌کنند و دائماً شاهد مرگ افراد هستند، فوراً منظور مرا درک می‌کنند. ناگهان آنچه عمیق بود، اکنون دیگر فقط سطحی است. آن نگاه گرم و زنده - ولو شخصی که درباره‌اش صحبت می‌کنیم، نگاهش در اثر کهولت سن، مبهم و لرزان شده باشد – سرد و بی‌حالت می‌شود. 

ما این پدیده‌ را حتی هنگام مرگ یک حیوان نیز مشاهده می‌کنیم. راه مستقیم به سوی چیزی که تیتوس بورکهارت13، محقق ادیان قرن بیستم، آن را «قلمروی درونی روح» نامیده است، بسته می‌شود و جسم در اصل، همانند یک دستگاه برقی می‌شود که از پریز کشیده باشند.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه مترجم
مقدمه
دورنمای بهشت برین
فصل 1: موهبت دانش
فصل 2: موهبت معنی
فصل 3: موهبت بصیرت
فصل 4: موهبت توانایی
فصل 5: موهبت تعلق داشتن
فصل 6: موهبت مسرت
فصل 7: موهبت امید