معرفی و دانلود کتاب دزدم و بچه می‌برم

معرفی کتاب دزدم و بچه می‌برم

اگر روزی گیر بچه‌دزدها بیفتید چه می‌کنید؟! سولماز خواجه‌وند در کتاب دزدم و بچه می‌برم روایت کودکانه و جذابی را از یک دزدِ کج‌وکوله برایتان روایت می‌‍کند که در نیمه شبی برفی در یک قطار مسافربری اتفاق می‌افتد.

درباره‌ی کتاب دزدم و بچه می‌برم

داستان‌ها، علاوه‌بر سرگرمی و جذابیت، آموزه‌هایی را درون خود دارند که می‌توانند مهارت‌های زندگی را به‌خوبی به بچه‌ها آموزش دهند. در کتاب دزدم و بچه می‌برم که به قلم سولماز خواجه‌وند نوشته شده اهین هدف به ثمر نشسته است.در این کتاب جذابی را می‌خوانید که در آن یک دزد کج‌وکوله واگن به واگن یک قطار را به دنبال بچه‌ها می‌گردد تا آن‌ها را بدزدد!

با خواندن کتاب دزدم و بچه می‌برم به یک شب سرد و تاریک برفی قدم می‌گذارید که مسافران یک قطار دراز و بلند، به جایی سفر می‌کنند. قطار شلوغ و پر از آدم‌های مختلف است. هر واگن هم آدم‌ها و ماجرا و قصه‌ی خودش را دارد. قطار حرکت می‌کند و مسافران آن آواز می‌خوانند و از تجربه‌ی چنین سفری شادند. اما بعد از مدتی قطار وارد تونلی تاریک و سیاه می‌شود و یک دزد کج‌وکوله با نقاب ترسناکی وارد اولین واگن می‌شود. او دنبال بچه‌های داخل قطار می‌گردد و قصد دارد آن‌ها را بدزدد و با خود ببرد. ماجرای کتاب درست از همین نقطه آغاز می‌شود و مسافران کتاب دزدم و بچه می‌برم در هر واگن مسئولیت دارند تا دزد را دست‌به‌سر کنند و به واگن بعدی بفرستند. آیا فکر می‌کنید در نهایت مسافرها موفق می‌شوند که شر بچه‌دزد را از سر خود دور کنند یا دزد این قصه با حیله‌گری‌هایش پیروز این میدان است؟!

خوب است بدانید که این کتاب داستان خواندنی و آموزنده به صورت دو زبانه تالیف شده و چنانچه می‌خواهید زبان انگلیسی کودکان خود را تقویت کنید می‌توانید این کتاب را برای آن‌ها بخوانید. تصاویری که در کتاب دزدم و بچه می‌برم قرار گرفته،‌ در درک کودکان از داستان و درونمایه‌ی اصلی آن بسیار موثر است.

کتاب دزدم و بچه می‌برم را سولماز خواجه‌وند نوشته و نشر پرنده‌ آبی واحد کودک و نوجوان انتشارات علمی فرهنگی عهده‌دار چاپ و انتشار آن است.

کتاب دزدم و بچه می‌برم برای چه کسانی مناسب است

این کتاب برای کودکان 6 تا 8 ساله‌ای که به داستان‌های ماجراجویانه و سرگرم‌کننده علاقه دارند، مناسب است.

در بخشی از کتاب دزدم و بچه می‌برم می‌خوانیم

توی واگن بعد شلم‌شوربایی به پا بود. یکی فریاد می‌زد. یکی می‌خندید. یکی چایی می‌خورد. یکی می‌چرخید. آقای کج و کوله هفت‌تیر کشید و گفت: «ساکت! بی‌حرکت! من بچه‌دزدم! بگید بچه کجاست،‌ می‌خوام بدزدمش!»

یکی از وسط شلوغی بیرون آمد و غبغب گنده‌اش را باد کرد و با آواز گفت: «این جاااااا وااااااااگن تئااااااااااتره! بچه کجااااااااا بود؟!»

آقای کج و کوله گوش‌هایش را گرفت و دوید و رفت واگن بعد.