معرفی و دانلود کتاب درساژ اندوه

معرفی کتاب درساژ اندوه

مهدیه مطهر در کتاب درساژ اندوه داستانی خواندنی را روایت می‌کند که در آن به سراغ بازماندگان جنگ رفته و سرگذشت تنی چند از آن‌ها را به رشته‌ی تحریر درمی‌آورد.

درباره‌ی کتاب درساژ اندوه

نویسنده‌ی جوان ایرانی، مهدیه مطهر، چهارمین اثر داستانی خود را با عنوان درساژ اندوه در سال 1399 منتشر کرد. او در این اثر با نگاهی متفاوت به زندگی بازماندگان به یکی از مهم‌ترین وقایع ایران معاصر می‌پردازد: جنگ ایران و عراق که یکی از بزرگترین جنگ‌های منطقه‌ی خاورمیانه به شمار می‌رود و از سال 1359 آغاز شد و تا 1367 به مدت هشت سال ادامه داشت. این جنگ با حمله‌ی عراق به ایران در آخرین روز شهریور 1359 رقم خورد و پس از 8 سال با انعقاد قطعنامه‌ی 598 میان دو کشور متخاصم آتش‌بس اعلام شد و جنگ پایان یافت. این رخداد تاریخی و سیاسی دستمایه‌ی خلق آثار ادبی و هنری بسیاری قرار گرفت. با وجود گذشت چندین دهه پس از پایان این جنگ، هنرمندان، نویسندگان و شاعران بسیاری کماکان با الهام گرفتن از آن به خلق آثار خود می‌پردازند. کتاب درساژ اندوه را نیز می‌توان در شمار این دست آثار قلمداد کرد. مهدیه مطهر در این کتاب با نگاهی متفاوت و از دریچه‌ای منحصر به فرد، زندگی بازماندگان این جنگ تاریخ‌ساز را به تصویر می‌کشد.

در سال‌های پس از جنگ تا به امروز، شاعران و نویسندگان ایرانی با موضوعاتی مانند مقاومت، شهادت، پایداری و همبستگی مردم در برابر تهدیدات خارجی، رمان‌ها، داستان‌ها و سروده‌های ارزشمندی را به رشته‌ی تحریر درآورده‌اند. اما اتخاذ رویکرد و نگرشی متفاوت به این واقعه و ملحقات آن، جسارتی می‌طلبد که کمتر کسی را وامی‌دارد تا به سراغ آن برود. مهدیه مطهر کوشیده است در این کتاب از کلیشه‌های موجود گذر کرده و با روایت خود افق‌های دید تازه‌ای را برای مخاطبان خود ترسیم کند.

یکی از ویژگی‌های این اثر که آن را با سایر آثار همرده‌ی خود متمایز می‌سازد در این است که نویسنده کوشیده در پردازش برخی از شخصیت‌های داستان به وقایع شاهنامه‌ی فردوسی نقب بزند و از سرنوشت چهره‌های شاهنامه در نگارش داستان خود الهام بگیرد. به عقیده‌ی برخی از مخاطبان آثار مهدیه مطهر، درساژ اندوه را می‌توان اثری در امتداد اثر قبلی نویسنده با عنوان «حرفه: خرابکار» به شمار آورد. نویسنده درصدد آن برآمده است که با بهره‌گیری ازادبیات کهن ایران و تلفیق آن با یکی از مهم‌ترین رخدادهای معاصر این مرزوبوم، اثر ادبی متفاوت و منحصر به فردی خلق کند.

کتاب درساژ اندوه که چهارمین اثر مهدیه مطهر به شمار می‌رود، به همت نشر افق تهیه و منتشر شده است.

کتاب درساژ اندوه برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به ادبیات معاصر ایران و آثار داستانی واقع‌گرایانه علاقه دارید، خواندن کتاب درساژ اندوه را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

با مهدیه مطهر بیشتر آشنا شویم

این نویسنده‌ی معاصر ایرانی در سال 1362 چشم به جهان گشود. مهدیه مطهر تحصیلات خود را در رشته‌ی ادبیات فارسی تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه داد. نخستین اثر او با عنوان «حرفه: خرابکار» رمانی پلیسی بود که در سال 1393 به چاپ رسید. در سومین دوره‌ی جایزه‌ی ادبی هفت اقلیم این نویسنده‌ی خوش‌آتیه مورد تقدیر قرار گرفت. از دیگر آثار مهدیه مطهر می‌توان به عناوینی همچون «سمفونی ناکوک رنگ‌ها» و «زیر سایه‌ی اکالیپتوس‌ها» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب درساژ اندوه می‌خوانیم

می‌رسم پشت درِ فلزی طوسی که در چند نقطه رنگ‌پَر شده. حیاط را تا ته می‌روم. کلید را می‌اندازم توی قفل و می‌چرخانم. درِ کارگاه باز می‌شود، رو به چکش‌ها و قطعات یک تکه‌ی چوب، ارّه‌ها و فرز و کفی که مثل کف اصطبل‌ها و پادوک با خاک‌ارّه پوشیده شده. خدا کند حال بندار بهتر شده باشد. از صبح این‌قدر این طرف و آن طرف دویده‌ام که دیگر وقت نکرده‌ام زنگ بزنم مزرعه و حالش را بپرسم.

دست‌هایم را توی هم قلّاب می‌کنم و نفسم را محکم می‌دهم بیرون. دلم می‌خواهد چند ساعتی اینجا بمانم و وقت بگذرانم. بعد از مانژ و کنار بابا و سر خاک محمد آرامش‌بخش‌ترین جای دنیا برای من همین جاست.

مثل آن وقت‌های پندار قبل از شروع تمرین دو، چند تا حرکت کششی انجام می‌دهم. دست‌هایم را توی هم قلّاب می‌کنم و می‌برم بالای سر و پشت و می‌کشمشان، تا آخرین حد ممکن. سعی می‌کنم نگاهم روبه‌جلو باشد. پارچه‌ی گلبهی‌ رنگ و رورفته را از روی سازه‌ی جدیدم که گذاشته‌ام روی میز پایه‌دارم می‌کشم و بچه‌ی جدیدم نمایان می‌شود. قطعه‌قطعه ساخته‌ام و اضافه کرده‌ام. روسری سه‌گوشم را می‌بندم روی سرم و از روی گوش‌هایم پایین می‌کشم. قطعه‌ی یکپارچه‌ی چوب را می‌گذارم روی تیغه و فرِز را روشن می‌کنم و اضافات را از کناره‌ها می‌بُرم. چند بار و در جهات مختلف این کار را تکرار می‌کنم. تیغه را عوض می‌کنم و گوشه‌ها را فارسی‌بُر می‌کنم. حالا مکعب کوچکی دارم. سنباده را برمی‌دارم و به سویه‌های چهار طرفش می‌کشم. سطحش را صاف و صیقلی می‌کنم و می‌گذارمش روی میز. قلم را در مرکز مکعب فرو می‌کنم، مورّب می‌گیرمش و چکش را چند بار بر سرش فرود می‌آورم. حفره‌ای نمایان می‌شود. سنباده می‌کشم و سلول کوچک من آماده است.

فهرست مطالب کتاب

لَنگِش متناوب اسب‌ها
پیرمرد چشم ماست!
زمانی برای هوش‌بَری اسب‌ها
به یک کارگر ساده نیازمندیم
عاقبت منزل ما وادی خاموشان است
سفت بغلش نکن
شاهو
دستکش سیاه
من از بلندترین ارتفاع پریده‌ام
چه‌کسی اسب‌ها را از هوش می‌برد؟
‌کسی از موش‌های خاکی خبر ندارد
انقراض
مکانی برای رویش قارچ‌ها
حال همه‌ی ما خوب است اما تو باور نکن!
دم‌اسبی
تو یگانه بید جنون‌نیافته‌ی قریه‌ای
ریشه‌ها
جعبه‌های خالی
پادوک
نفس عمیق
وقتی از دو حرف می‌زنیم...
چوب تکیه
مانژ و اندوه
هزارتو
ردّ سرخ تنهاییِ خرگوش
پرندگان بر شاخسار بریده می‌خوانند
بین خطوط حامل
به ریشه‌های یکدیگر راه خواهیم یافت
تاتوره
چه جای اندوه که ما کاروانیان
بر گذرگاه مرگ خفتگانیم
کلاه شاپو
یار دبستانی یا آن جا که کاهوها بنفش شدند
تو روزنامه نمی‌خوانی، نهنگ‌ها خودکشی کردند
سقوط دیوار افتخار
پیشه‌ی خانوادگی
هانسل و گرتل
زمانی برای شکستن سروها
گاوخونی
پله‌ی آخر
برج خاموشان
خورشید از غرب می‌دمد
یادگار زریران