معرفی و دانلود کتاب خیامی مصلح: خاطراتی از دانشجوی پرستاری شهید محمدعلی خیامی

معرفی کتاب خیامی مصلح: خاطراتی از دانشجوی پرستاری شهید محمدعلی خیامی

کتاب خیامی مصلح: خاطراتی از دانشجوی پرستاری شهید محمدعلی خیامی نوشتۀ مریم قربان زاده، مجموعه‌ای از خاطرات این شهید بزرگوار است که در مجموعه‌ای با نام روپوش‌های سفید منتشر شده است. این کتاب توسط خانواده‌ی شهید محمد علی خیامی با بیانی سلیس روایت می‌شود.

در بخشی از کتاب خیامی مصلح می‌خوانیم:

ده ما، مدرسه راهنمایی نداشت. برای ادامه تحصیل باید به روستای چکنه می‌رفتیم. پدرم دوست داشت درس بخوانیم. چکنه از روستای ما دور بود. نمی‌شد هر روز برویم و برگردیم برای همین پدرم در چکنه برایمان خانه گرفت.
چند سال آن‌جا درس خواندیم و روزهای تعطیل برای کمک به پدرم و دیدار خانواده به روستای خودمان بر می‌گشتیم. راهنمایی را تمام کردیم. چکنه اما دبیرستان نداشت.
محمدعلی و من علاقه‌مند بودیم سوادمان بیشتر از سیکل باشد. هر چند آن زمان سیکل هم برای خودش مدرکی بود. بالاخره پدرم به خاطر ما حاضر شد به مشهد مهاجرت کند. سال ۵۴ بود که زندگی‌مان را به مشهدالرضا آوردیم و ساکن محله تلگرد شدیم. من در دبیرستان ثبت نام کردم و محمدعلی و عباس‌ علی برای اتمام دوره راهنمایی به مدرسه خواجه نصیر رفتند.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه ناشر
۱. روزی حلال
۲. علی‌ ای همای رحمت...
۳. در مکتب‌خانه
۴. جدول ضرب
۵. یاد دارد؟
۶. از چکنه تا تلگرد
۷. تاریخ‌خوانی
۸. یادداشت‌برداری
۹. حافظه خوبی داشت
۱۰. معمولاً بنایی
۱۱. فروش نوار امام
۱۲. صد و بیست تومان سود کرد
۱۳. بازوی راست من بود
۱۴. خنده‌هایش تبسم بود
۱۵. کارگرها را نصیحت می‌کرد
۱۶. به اسم صدا نمی‌زد
۱۷. نماز شب مخفیانه
۱۸. حوزه
۱۹. در مسجد شمس‌الشموس
۲۰. تظاهرات
۲۱. انقلابی ادا و اطواری نبود
۲۲. در جریان کارهایش نبودیم
۲۳. کشیک شب
۲۴. انجمن اسلامی و بسیج دانش‌آموزی