معرفی و دانلود کتاب حقیقتی از جیلنس
برای دانلود قانونی کتاب حقیقتی از جیلنس و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب حقیقتی از جیلنس
کتاب حقیقتی از جیلنس به قلم حمیدرضا اسماعیلی، داستان ایرانی بلندیست که به ماجرای نویسندگی یک دختر جوان میپردازد. جیلنس دختری بیستوسهساله است که در سال 1970 در لندن زندگی میکند و در پی چاپ کتاب جدید خود میباشد؛ کتابی که به عقیدهی او سرنوشت بشر را دگرگون خواهد کرد.
دربارهی کتاب حقیقتی از جیلنس
داستانها و رمانها از جایگاه ویژهای در ادبیات معاصر فارسی برخوردار هستند و طرفداران خاص خود را دارند. حمیدرضا اسماعیلی (آدلی الون)، نویسندهی جوان معاصر نیز در کتاب حقیقتی از جیلنس، داستانی از ماجرای نویسندگی دختری جوان را روایت میکند که بسیار جالب و خواندنی است. ماجرا از سال 1970 میلادی در یکی از دهکدههای کوچک اطراف لندن آغاز میشود. دختری بیستوسهساله بهنام جیلنس که به همراه پدر و مادرش زندگی میکند و عاشق و شیفتهی نویسندگیست. او تابهحال سه کتاب با موضوعات عاشقانه، اجتماعی و فلسفی را به چاپ رسانده و والدینش حالا منتظر تمام شدن کتاب چهارمش هستند. خود او نیز مشتاقانه بهدنبال چاپ کتاب جدیدش است که موضوعی کاملاً متفاوت دارد؛ پیشبینی وقایع آیندهی دنیا تا سال 2050 میلادی!
در کتاب حقیقتی از جیلنس بهقلم حمیدرضا اسماعیلی، میخوانیم که این دختر جوان معتقد است کتاب چهارمش موردتوجه عموم قرار خواهد گرفت و میتواند باعث تغییر دنیا و سرنوشت میلیاردها انسان شود. او زمان بسیار زیادی را برای نوشتن کتاب جدید خود صرف کرده است؛ نیمههای شب به کنار رودخانهی زیبای نزدیک خانهشان رفته و با جریان آب آرام و زیبا ارتباط روحی عمیقی برقرار کرده تا الهامات زیاد و مهمی را دریافت کند. جیلنس تمامی آن الهامات و نجواها را در دفتر کاغذی خود یادداشت کرده و اطمینان دارد که برای خیلی از اهالی و مردم غیرقابلباور است که چنین حوادث و اتفاقات عجیب و هولناکی در هشتاد سال بعد رخ خواهد داد.
انتشارات سارات کتاب حقیقتی از جیلنس را منتشر کرده و در اختیار علاقهمندان قرار داده است.
کتاب حقیقتی از جیلنس برای چه کسانی مناسب است؟
اگر شما هم طرفدار داستان و رمانهای معاصر ایرانی هستید، این کتاب برای شماست.
در بخشی از کتاب حقیقتی از جیلنس میخوانیم
مارکو در این لحظه میگوید: اما جیلنس در دنیا یک پیشگوی بزرگ و نامدار هست به نام نوستراداموس و کتاب او را که همهی دنیا میشناسد و توجه زیادی به آن دارند، امیدوارم از صحبت من ناراحت نشی اما کتاب پیشگویی و پیشبینیهای تو از هیچ شانسی برخوردار نیست و من بازتاب و بازخورد آن را بد میدانم، در این هنگام جیلنس پاسخ میدهد: ((آقای مارکو من به این کتاب خیلی امیدوار هستم و فکر میکنم مورد استقبال قرار بگیرد و به موفقیت میرسد، لطفاً این بار هم مثل گذشته به من کمک کنید تا کتابم را به چاپ برسانم، من برای این کتاب خیلی زحمت کشیدهام و نیروی فکری و قدرت ذهنی زیادی برای آن صرف کردهام))، مارکو به کنار پنجرهی اتاق خود میرود و سیگار برگ خود را روشن میکند و به فکر فرو میرود، دراین لحظه پدر جیلنس هم از مارکو درخواست میکند تا کتاب دخترش را به چاپ برساند و حرفهای جیلنس را جدی بگیرد و باور کند، مارکو بعد از اتمام سیگار برگ خود به پشت میز خود برمیگردد و به روی صندلی مینشیند و رو به جیلنس و پدرش میگوید: ((باشه قبول است من کتابت را به چاپ خواهم رساند و این هم یک خلاقیت و تنوع نسبت به سه کتاب گذشتهی تو محسوب میشود، برایت بهترینها و موفقیتهای بسیاری آرزومندم)). در این هنگام جیلنس با شنیدن موافقت مارکو برای چاپ کتابش بسیار خوشحال و هیجانزده میشود و جیغ بلندی را از ذوق خود در اتاق مارکو میکشد و با خنده از ته دل پدرش را به آغوش میگیرد و از مارکو بهخاطر لطف و حمایتش بسیار سپاسگزاری و تشکر و قدردانی میکند، آن روز در ذهن و یاد جیلنس خاطرهانگیز و به یاد ماندنی شد و آنها پس از خداحافظی با مارکو به سمت دهکده و منزل خود راهی شدند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب حقیقتی از جیلنس |
نویسنده | حمیدرضا اسماعیلی |
ناشر چاپی | انتشارات سارات |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 102 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7938-98-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی ایرانی |