معرفی و دانلود کتاب جایی آن طرف دنیا: مجموعه هشت داستان

معرفی کتاب جایی آن طرف دنیا: مجموعه هشت داستان

فاطمه چهارلنگ هشت داستان کوتاه در ژانر علمی - تخیلی را در کتاب جایی آن طرف دنیا گردِ هم آورده. این نویسنده کتابِ خود را با بهره‌گیری از مضامین مربوط به سحر و جادو، برای نوجوانانْ جذاب و خواندنی کرده است.

درباره‌ی کتاب جایی آن طرف دنیا

کتاب جایی آن طرف دنیا شامل هشت داستان کوتاه به قلم فاطمه چهارلنگ است که برای نوجوانان نگاشته شده. این داستان‌های تخیلی که در زمان و مکانی دور می‌گذرند، با مضامینی مثل سحر، جادو و طلسم رنگ‌آمیزی شده‌اند. عناوین برخی از داستان‌های این کتاب عبارتند از: «عصای فرشته»، «معجزه‌ی عشق و شجاعت»، «جادوی سوت طلایی» و «سنگ آرزو».

در جادوی سوت طلایی، اولین داستان از کتاب جایی آن طرف دنیا، دخترکی با خانواده‌اش در روستایی در کنار جنگل زندگی می‌کند. یکی از روزها که دخترک طبقِ روال همیشه به جنگل می‌رود تا از درخت میوه بچیند، کلاغی را می‌بیند که سوتی طلایی‌رنگ به منقار گرفته. دخترک سوت را از کلاغ می‌گیرد. وقتی در سوت می‌دمد، دیوی سبزرنگ از داخل آن بیرون می‌آید. دخترک که می‌خواهد از شر دیو بدجنس خلاص شود، دوباره به سراغ کلاغ می‌رود و از او کمک می‌خواهد.

داستان دوم با نام «هیچ‌وقت دیر نیست» برخلاف داستان‌های دیگرِ کتابِ جایی آن طرف دنیا، مضمونی پندآموز دارد و در آن از سحر و جادو خبری نیست. در این داستان ارتباط پسرکی ساعت‌فروش با پیرمردی نقاش به تصویر کشیده می‌شود. فاطمه چهارلنگ در این روایت، بر اهمیت تلاش و پشتکار و روحیه‌ی امیدواری تأکید می‌ورزد.

این کتاب به همت انتشارات اهورا قلم به چاپ رسیده است.

کتاب جایی آن طرف دنیا برای چه کسانی مناسب است؟

این اثر به نوجوانان و طرفداران داستان‌های کوتاه پیشنهاد می‌شود.

در بخشی از کتاب جایی آن طرف دنیا: مجموعه هشت داستان می‌خوانیم

یک روز وقتی تمام ساعت‌هایش را فروخت، پیش پیرمرد رفت و شروع به صحبت کردن با او کرد. پیرمرد وقتی شور و اشتیاق پسرک را دید، لبخندی زد و قلم‌مویش را دست پسرک داد تا کمی نقاشی بکشد.

پسرک چندتا خط روی بوم کشید و یک نقاشی ساده ایجاد کرد. از نظر پیرمرد برای پسربچه‌ای به سن‌وسال او این نقاشی واقعاً شاهکار بود؛ ولی پسرک از نتیجه‌ی به‌دست‌آمده اصلاً راضی نبود و ناامید به خانه برگشت و با خودش فکر کرد هیچ‌وقت استعداد نقاشی نداشته است.

دیگر هر روز صبح که به میدان شهر می‌رفت، نقاشی کشیدن پیرمرد را با دقت نگاه نمی‌کرد و حتی روزهای بعد دیگر برای فروش ساعت‌هایش هم به میدان شهر نرفت و بعد از مدتی کم‌کم نزد پدرش رفت و سعی کرد ساعت‌سازی را یاد بگیرد.

فهرست مطالب کتاب

جادوی سوتِ طلایی
هیچ‌وقت دیر نیست
طلسم آینه
تاجر شیاد
عصای فرشته
سنگ آرزو
معجزه‌ی عشق و شجاعت
به دنبال جادوی حیات