معرفی و دانلود کتاب جام می و خون دل
برای دانلود قانونی کتاب جام می و خون دل و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب جام می و خون دل
کتاب جام می و خون دل نوشتهی کاملیا کوشان، سرگذشت دختری به نام طلا را به تصویر میکشد که به دلیل فشارهای پدر سنتیاش، دانشگاه را نیمه کاره رها میکند و درگیر فراز و فرودهای زندگی میشود، تا اینکه پس از گذشت سالها به صورت اتفاقی مردی را میبیند که در زمان جوانی عاشقش بوده است و دوباره از او خواستگاری میکند.
دربارهی کتاب جام می و خون دل:
اغلب ما در اطرافمان خانوادههای سنتی را دیدهایم که به دلیل عقاید قدیمی و حتی پوسیدهشان، آینده فرزندان خود را نابود میکنند و به تباهی میکشانند. در این رمان جذاب با زندگی دختری به نام طلا آشنا میشوید که عاشق درس خواندن است اما با وجود فشارهای پدر سنتیاش برای ازدواج، در نهایت موفق میشود تا برای ادامه تحصیل به دانشگاه برود.
طلا دروس سه ترم دانشگاهش را با موفقیت پاس میکند. در همین زمان دو تا از همکلاسیهایش از وی خواستگاری میکنند که به یکی از آنها خودش جواب منفی میدهد و به دیگری پدرش! متأسفانه پدر طلا به دلایلی اجازهی دانشگاه رفتن به دختر خود نمیدهد و او را مجبور به ازدواج با مردی به نام منصور میکند که اصلاً علاقهای به وی ندارد.
منصور، فردی بسیار شکاک و بداخلاق است که در نهایت طلا از او طلاق میگیرد. بعد از جدایی دچار چالشهای زیادی در زندگی میشود تا اینکه بعد از گذشت بیست سال از روزهای دانشگاه به درخواست دوستش به یک دورهمی دعوت میشود که دوستان قدیمی دانشگاهش در آن حضور دارند. یکی از آن افراد مردی است که هنوز هم عاشق و شیفتهی طلاست و ...
کتاب جام می و خون دل برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به خواندن رمانهای عاشقانه علاقه دارید، این کتاب برای شما لذتبخش خواهد بود.
در بخشی از کتاب جام می و خون دل میخوانیم:
وقتی به خودم اومدم، همه دور میز یوشکل وسط سالن نشسته بودیم. همه در حال خوشوبش و پذیرایی از خودشون بودن. همهچیز خیلی مرتب و شیک به نظر میاومد؛ هم آقایون و خانمهای دور میز، هم نحوۀ پذیرایی و سالن.
امیر مشفقی مشغول صحبت با دیگران بود؛ برای همین میتونستم راحت نگاش کنم. همون آقای موقّر و خوشتیپ داخل پارکینگ بود. با این تفاوت که دیگه اخمی به چهرۀ مردونهاش نبود و گاهگاهی در حین صحبت با صدای بلند میخندید. نمیخواستم به خودم دروغ بگم. تحت تأثیر متانت، رفتار و قیافهاش قرار گرفته بودم. توی ذهنم داشتم کنکاش میکردم و میگفتم: «خدایا! چه غلطی کردم، که از چند سال پیش به پریسا گفتم، دیگه ازش چیزی برام تعریف نکنه. گفته بود ازدواج کرده، یعنی الآن خوشبخت بود؟» از فکری که به ذهنم رسید، هم خندهام گرفت، هم از خودم بدم اومد. به خودم گفتم: «طلا! این فکرهای احمقانه رو بریز دور! طرف اصلاً توجهی هم به تو نداره، خیلی هم طبیعیه و کاملاً حق داره.»
توی همین افکار مسخره بودم که پریسا با آرنج به پهلوم زد و آهسته گفت: «بسّه دیگه! طرفو با نگاه خوردی، بیشتر از این ضایع نکن!» پریسا جملهاشو تموم نکرده بود که مشفقی سرشو به سمت من چرخوند و بدون اینکه بتونم حالت خاصی رو در چهرهاش تشخیص بدم، نگاه عمیقی به من انداخت. احساس کردم سرخ شدم. سریع نگامو دزدیدم و به پریسا نگاه کردم. پریسا هم که متوجه نگاه مشفقی به من شده بود، گفت: «تحویل بگیر! خوب شد حالا؟ هنوز داره نگات میکنه. صبر کن ببینم! طلا سرخ شدی؟» با صدای آهسته و با التماس گفتم: «پریسا! تو رو خدا هیچی نگو!» پریسا متعجّب، لبخند ملیحی زد و به محمودی که ایستاده بود، نگاه کرد و متفکرانه چیزی نگفت.
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار
فصل اول: هتل هما
فصل دوم: یزد
فصل سوم: بازگشت به گردهمایی
فصل چهارم: کشتی طوفانزده
فصل پنجم: کار جدید
فصل ششم: زندگی با منصور
فصل هفتم: مهندس حاتمی
فصل هشتم: شهاب
فصل نهم: استیصال برای مادر
فصل دهم: فرار از اسارت
فصل یازدهم: مهمانی
فصل دوازدهم: بازگشت به خونۀ آقاجون
فصل سیزدهم: طنین
فصل چهاردهم: آقاجون
فصل پانزدهم: مادر
فصل شانزدهم: دکتر کمالی
فصل هفدهم: طلا
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب جام می و خون دل |
نویسنده | کاملیا کوشان |
ناشر چاپی | انتشارات ذهن آویز |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 464 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-118-479-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |