معرفی و دانلود کتاب تکاوران خرمشهر: خاطرات ناخدا یکم تکاور هوشنگ صمدی
برای دانلود قانونی کتاب تکاوران خرمشهر: خاطرات ناخدا یکم تکاور هوشنگ صمدی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب تکاوران خرمشهر: خاطرات ناخدا یکم تکاور هوشنگ صمدی
سید قاسم یاحسینی در کتاب تکاوران خرمشهر: خاطرات ناخدا یکم تکاور هوشنگ صمدی، داستان زندگی رزمندهای دلاور را در دوران جنگ شرح میدهد. هوشنگ صمدی که یکی از فرماندهان گردان تکاوران در خرمشهر بود، قصهی رشادتها و جنگاوریهایش را در این کتاب روایت میکند.
تا کنون کتابها و خاطرات فراوانی از دوران هشت ساله جنگ به خصوص روزهای جنگ در خرمشهر به چاپ رسیده، اما مطالب کمی درباره جایگاه و نقشی که تکاوران نیروی دریایی در این خصوص داشتهاند، آورده شده و تکاوران کمی نسبت به انتشار خاطرات خود اقدام کردهاند. با این وجود یکی از مهمترین عناصر در روزهای مقاومت در خرمشهر، نیروهای دریایی ارتش بودند که نزدیک به سیصد شهید و زخمی، به جای گذاشتهاند.
هوشنگ صمدی را بیشتر بشناسیم:
هوشنگ صمدی متولد سال 1318 در روستای کلخوران در اردبیل است. او دوره سه ساله دانشکده افسری را در سال 1342 به پایان رساند و چندین سال در مناطق مختلف ایران خدمت کرد. او در سال 1354 جذب تکاوران نیروی دریایی شد و برای تکمیل دوره تکاوری به انگلستان رفت و پس از بازگشت به سمت فرمانده گردان یکم تکاوران نیروی دریایی درآمد.
این کتاب یکی از جلدهای مجموعه قصههای دریا است. این مجموعه به روایت خاطرات جمعی از فرماندهان نیروی دریایی ارتش در زمان جنگ برای نوجوانان میپردازد.
مجموعه قصههای دریا شامل کتابهای متعددی هستند که عبارتند از: من یک کلاه سبزم، یک شهر - یک خانه، کلاه یادگاری، سی کشتی - یک فرمانده، سبلان زنده است، درست یک پا روی زمین، خواهرم جوشن، تکاوران خرمشهر، بویههای روشن و اقیانوسها چرخ میزنند.
در بخشی از کتاب تکاوران خرمشهر میخوانیم:
با خودم یک کُلت و یک تفنگ «ژ سه» داشتم. با جوان راه افتادم. وارد نخلستانی شدیم. مسافت زیادی پیاده رفتیم. جوان جلو بود و من هم پشت سرش. کمی که جلوتر رفتیم، به جوان مشکوک شدم. گفتم: مرا داری کجا میبری؟ نکند میخواهی ببری بدهی دست عراقیها!
جوان از این حرفم جا خورد. گفت: نه جناب ناخدا! من جایی که بچهها هستند را بلد هستم. شما بیایید! من...
هنوز صحبتش تمام نشده بود که یک دیوار آجری قرمز رنگی جلو خودم دیدم. با دیوار حدود بیست متر فاصله داشتیم. یکدفعه دیدم یک دسته کله از پشت دیوار بالا آمدند! همه کلاهآهن عراقی سرشان بود. جا خوردم. ما را به رگبار بستند. تا کله عراقیها را دیدم، خودم را پشت تنه یکی از نخلها انداختم. چنان محکم خودم را زمین زدم که به زانوی شلوارم گل چسبید. دست جوان را گرفتم کنار کشیدم و گفتم: بیا اینجا پشت این نخل موضع بگیر و مواظب باش تیر نخوری.
عراقیها جایی را که ما بودیم، تیرباران کردند. من با «ژ سه» به آتش آنها پاسخ دادم. کنار ما یک نهر خشک بود. به جوان گفتم: داخل همین نهر دولادولا سی، چهل متر عقب برو، سپس به طرف عراقیها شروع کن به تیراندازی تا من به تو برسم.
حرفم به او برخورد. گفت: نه! اول تو برو!
گفتم: نه اول تو باید بروی!
حاضر نشد. با تحکم به او توپیدم: گفتم برو!
رفت عقب و تیراندازی کرد. از فرصت استفاده کردم و خودم را به جوان رساندم. کنارش خوابیدم. خشابم تمام شده بود.
فهرست مطالب کتاب
به جای مقدمه
فصل اول: جنگ تکاوران در خرمشهر
فصل دوم: حماسۀ تکاورها در خرمشهر
فصل سوم: تکاوران در خونین شهر
فصل چهارم: سقوط خرمشهر
فصل پنجم: تکاوران در کوی ذوالفقاری و جاده آبادان به ماهشهر
فصل ششم: تکاوران در روز آزادی خرمشهر
تصاویر
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب تکاوران خرمشهر: خاطرات ناخدا یکم تکاور هوشنگ صمدی |
نویسنده | سید قاسم یاحسینی |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 148 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-03-0538-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان دفاع مقدس برای نوجوانان |