معرفی و دانلود کتاب تسلط بر عواطف و احساسات: توانایی کنترل و درک احساسات با استفاده از هوش هیجانی

معرفی کتاب تسلط بر عواطف و احساسات: توانایی کنترل و درک احساسات با استفاده از هوش هیجانی

اریک رابرتسن در کتاب تسلط بر عواطف و احساسات به شرح چگونگی کارکرد احساسات می‌پردازد. از منظر نویسنده آنچه که حائز اهمیت است، شناخت احساسات و تسلط بر آن‌ها است. اگر بتوانیم با مهارت‌های لازم، کنترل احساساتمان را در دست بگیریم، هوش هیجانی خود را نیز توسعه خوهیم داد. نویسنده در اثر پیش رو، در نظر دارد با ارائه‌ی راهکارهایی گام‌به‌گام، به درک بهتر ما نسبت‌ به احساساتی که داریم و واکنش‌هایی که باید داشته باشیم کمک کند.

درباره‌ی کتاب تسلط بر عواطف و احساسات

توانایی تجربه و بیان احساسات مهم‌تر از چیزی است که فکرش را می‌کنید. پاسخ‌ها و واکنش‌های احساسی درست و به‌جا در یک موقعیت خاص، نقش مهمی در تصمیم‌گیری، خودمراقبتی و سلامتی، تعاملات روزمره و روابط عاطفی دارند. به‌عنوان مثال، اگر شما نتوانید هنگام قرار گرفتن در مقابل یک خرس وحشی احساس ترس را تجربه کنید، ممکن است توسط خرس خورده شوید. مبحث مهم دیگری که وجود دارد، توانایی تسلط بر احساسات است. همین احساسات زمانی که از کنترل خارج شوند، امکان دارد نتایج فاجعه‌باری خلق کنند. اگر علاقه دارید کتابی بخوانید که در آن نکاتی در باب کنترل کردن احساسات مطرح شود، کتاب تسلط بر عواطف و احساسات (Master Your Emotions) اثر اریک رابرتسن (Eric Robertson) گزینه‌ی بسیار مناسبی است. در این کتاب راه‌ها و روش‌هایی برای کنترل احساسات، تسلط بر خویشتن و همچنین توسعه‌ی هوش هیجانی بیان می‌شود.

هوش هیجانی (EI) توانایی درک، تفسیر، بروز، کنترل، ارزیابی و استفاده از احساسات برای برقراری ارتباط مؤثر و سازنده با دیگران است. برخی از کارشناسان معتقدند هوش هیجانی برای موفقیت در زندگی مهم‌تر از آی کیو (IQ) است. کنترل داشتن بر هوش هیجانی اهمیت بسیاری دارد. اریک رابرتسن در کتاب خود بیان می‌دارد که هوش هیجانی پنج مؤلفه‌ی مهم دارد؛ خودآگاهی، خودتنظیمی، انگیزه، همدلی، مهارت‌های اجتماعی. این هوش، با یادگیری مهارت‌های مختلفی که نویسنده آن را برمی‌شمارد، توسعه می‌یابد.

زیان‌های کنترل نکردن احساسات زیاد است. عدم تسلط بر احساسات در برخی از موقعیت‌ها می‌تواند مشکلات زیادی بیافریند؛ مثلاً اگر شما بلد نباشید احساس خشم خود را کنترل کنید، امکان دارد یک مسئله‌ی ساده را به یک درگیری بزرگ تبدیل کنید. از طرفی، سرکوب احساسات نیز خطرناک است. افرادی که احساس عشق، خشم و ترس خود را سرکوب می‌کنند، به عملکرد طبیعی احساسات آسیب می‌رسانند؛ این امر موجب بروز اختلال روانی و یا رفتاری در فرد می‌شود. شاید عده‌ای گمان برند که احساسات مربوط به قلب است، درحالی‌که چنین نیست. اریک رابرتسن در کتاب تسلط بر عواطف و احساسات اشاره می‌کند که در حقیقت احساسات از مغز سرچشمه می‌گیرند. مغز، نقطه‌ی اصلی و مرکزی بدن ما و مسئول افکار و اطلاعاتی است که درک و تفسیر می‌شود. وی در ادامه به‌صورتی تخصصی و علمی، کارکرد مغز را در رابطه با احساسات شرح می‌دهد.

اریک رابرتسن در کتاب تسلط بر عواطف و احساسات اشاره می‌کند که مبنای اصلی احساسات ما بر روی دو احساس ترس و عشق است. این دو احساس، قوی‌ترین و شاید پرتکرارترین احساسی هستند که در طی روز با آن‌ها مواجه هستیم و حتی می‌توان گفت پایه‌ی دیگر احساسات را شکل می‌دهند. احساس عشق لزوماً به معنای عشق میان دو انسان نیست؛ بلکه می‌تواند عشق به طبیعت، حیوانات، اشیاء، خداوند و مواردی از این دست باشد. جالب است بدانید که احساسات ما در یک نگاه کلی معمولاً در مقابل هم قرار می‌گیرند. مثلاً در مقابل اندوه، شادی است یا در مقابل عشق، ترس قرار دارد. ما این احساسات را هم‌زمان تجربه نخواهیم کرد؛ بلکه احساس متضاد، برای کنترل کردن یک احساس دیگر پا به میان خواهد گذاشت.

اریک رابرتسن در کتاب تسلط بر عواطف و احساسات از ده فصل برای بیان مباحث خود استفاده می‌کند. در فصل‌های اول و دوم به‌صورت کلی درباره‌ی احساسات، هوش هیجانی و خطرات احساسات رام‌نشده صحبت می‌شود. اما در هشت فصل بعد، هشت احساسات به بحث و بررسی گذاشته می‌شوند. این احساسات عبارتند‌ از خوشبختی، غم و اندوه، ترس، نفرت، خشم، اعتماد، پشیمانی و غافلگیری. در هرکدام از این فصل‌ها، راه‌ِحل‌هایی برای کنترل احساساتی که نام‌ برده‌ شده‌اند، بیان می‌گردد. کتاب تسلط بر عواطف و احساسات در سال 2019 روانه بازار شد. لیدا پورغفاری و سعید مهرجو این اثر را ترجمه و نشر پرتا قلم آن را منتشر کرده است.

کتاب تسلط بر عواطف و احساسات برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب تسلط بر عواطف و احساسات به افرادی که به مباحث روان‌شناسی علاقه‌مند هستند پیشنهاد می‌شود. این اثر به شما کمک می‌کند هوش هیجانی خود را تقویت کنید و کیفیت زندگی‌تان را بالا ببرید.

در بخشی از کتاب تسلط بر عواطف و احساسات می‌خوانیم

افراد اغلب شادی را به عنوان یک حس سرخوشی در درون خود تعریف می‌کنند که نمی‌توانند از بروز آن جلوگیری کنند که به اشکال خنده، لبخند، حماقت ظاهر می‌شود. در واقع ممکن است یک نفر از یک چیز به شدت خوشحال باشد در حالی که فرد دیگر در شرایط مشابه احساسات متضادی را تجربه کند. شادی، همان احساسی است که وقتی شما، چیزی در زندگی‌تان خوب است، تجربه می‌کنید. خوشبختی به معنای شادی و رضایت است. زمانی که در محل کارتان ترفیع می‌گیرید، تازه نامزد کرده‌اید یا اولین فرزندتان را به دنیا می‌آورید، احساس خوشبختی طبیعی است.

اما سوال واقعی این است: آیا شادی یک احساس مثبت است؟ در بیشتر موارد چنین است، در موارد دیگر شادی را باید کنترل کرد و با احتیاط با آن مواجه شد، اگر کسی قصد فریبکاری دارد ولی شما هنوز آن را نمی‌دانید چطور! با بالاترین احساس در دنیا وارد یک رابطه می‌شوید، سپس متوجه می‌شوید که واقعاً حس خوبی از آن ندارید، زیرا شادی را که در ابتدا احساس می‌کردید دنبال کردید. با این گفته، خوشحال بودن در لحظه خوب است، اما اگر مراقب نباشید، شادی می‌تواند یک احساس فریبنده باشد. بنابراین، بیایید نگاهی عمیق‌تر به جنبه‌های شادی بیندازیم.

اول از همه، شادی یک ویژگی شخصیتی نیست، یک حالت ذهنی است - مانند همه احساسات. شادی نباید با احساسات شدیدتر مانند لذت یا سرخوشی اشتباه گرفته شود، بلکه فقط رضایت در لحظه حال است. وقتی صحبت از احساس شادی به میان می‌آید، بسته به اینکه احساس خوشحالی می‌کنید یا نشان می‌دهید که خوشحال هستید، می‌تواند یک تجربه درونی و بیرونی باشد. لذت احساسی است که بیشتر مردم آن را با شادی مرتبط می‌دانند. با این حال، آنها یک چیز نیستند.

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار
فصل اول: نقشه احساسی
فصل دوم: خطرات احساسات رام‌نشده
فصل سوم: خوشبختی
فصل چهارم: غم و اندوه
فصل پنجم: ترس
فصل ششم: نفرت
فصل هفتم: خشم
فصل هشتم: اعتماد
فصل نهم: پشیمانی
فصل دهم: غافلگیری
سخن پایانی