معرفی و دانلود کتاب تخت شماره بیست و هشت

معرفی کتاب تخت شماره بیست و هشت

کتاب تخت شماره بیست و هشت نوشته‌ی دانیال کاظمی زیرابی، روایت زندگی همایون، جوان کارگر کارخانه‌ی کنسروسازی است که در تنهایی و افسردگی روزگار می‌گذراند. او که به خاطر کرونا پدر و مادرش را از دست‌ داده، مرثیه‌گوی دوران گذشته است و با یاد روزهای خوش کودکی‌اش زندگی می‌کند. زندگی یکنواخت او از جایی تغییر می‌کند که می‌فهمد رئیس فاسد کارخانه قصد دارد به یکی از کارگران زن تعرض کند.

درباره‌ی کتاب تخت شماره بیست و هشت

همایون مرد جوانی است که در تنهایی در خانه‌ای غم‌زده زندگی می‌کند. او پدر و مادرش را در دوران کرونا و در فاصله‌ای کوتاه ازدست‌داده است. همایون دائماً کودکی شادش را به خاطر می‌آورد. بیست سال قبل، زمانی که والدینش جوان بودند. پدرش در کتاب‌فروشی پدربزرگ و کنار او کار می‌کرد. همه در خانه‌ی قدیمی مادربزرگش، ننه ایران جمع می‌شدند و خوش می‌گذراندند. آن موقع پسرخاله و هم‌بازی همیشگی‌اش سینا هنوز در ایران بود. همایون یادش می‌افتد که مادربزرگ می‌میرد، بعد پدربزرگ آلزایمر می‌گیرد و در بیمارستان بستری می‌شود و به‌مرور از دست می‌رود. خانواده‌ی خاله‌اش برای همیشه مهاجرت می‌کنند. بعدتر کرونا می‌آید و حتی مغازه‌ی کتاب‌فروشی پدرش را می‌بندد و آن را هم از او می‌گیرد. او هرروز این خاطرات را به یاد می‌آورد و برای خود مرور می‌کند تا بتواند زندگی فعلی‌اش را تحمل کند. همایون کارگر کارخانه‌ی کنسروسازی است و وظیفه دارد ماهی‌ها را تمیز کند. رئیس کارخانه که از یکی از زنان کارگر خوشش می‌آید، اصرار دارد همایون با آن زن صحبت کرده و آن‌ها را به هم نزدیک کند. اما او زیر بار نمی‌رود و نمی‌خواهد در عیاشی و بوالهوسی رئیسش نقش داشته باشد. یکی از روزها، سرکارگر از همایون می‌خواهد که بعد از ساعت کاری در کارخانه بماند و محوطه را تمیز کند. ساعتی بعد، زمانی که دیگر کسی در کارخانه نیست، همایون کارش را تمام می‌کند. او قصد دارد لباسش را تعویض کند و برود اما متوجه سروصدایی در اتاق رئیس می‌شود. می‌فهمد که رئیس قصد دارد به همان زن موردعلاقه‌اش تعرض کند. همایون در اتاق را می‌شکند و زن را نجات می‌دهد. در همین حین با رئیسش درگیر می‌شود...

رمان تخت شماره بیست و هشت نوشته‎‌ی دانیال کاظمی زیرابی تا حد زیادی خصوصیات آشنای داستان‌های کلاسیک ادبیات فارسی را تداعی می‌کند؛ قهرمانی که کسی را در زندگی‌اش ندارد و کاملاً پاک‌باخته است. به خاطر زنی مظلوم جلوی مافوقش می‌ایستد و از او دفاع کند. بااینکه می‌داند سرنوشت خوبی در انتظارش نخواهد بود، به قیمت از دست دادن کارش و حتی کتک خوردن، در برابر رئیس قرار می‌گیرد و زن را نجات می‌دهد. بقیه‌ی تیپ‌‎ها هم آشنا هستند. داستان دانیال کاظمی به سیاق رمان‌های همین ژانر فضایی نوستالژیک دارد و مرثیه‌گوی گذشته‌هاست؛ همان‌طور که همایون همیشه بین زمان حال و گذشته سیر می‌کند و خاطرات روزهای شاد قدیم برایش تداعی می‌شود. نویسنده موفق می‌شود این دوگانگی و تناقض را به‌خوبی نشان دهد. او ازیک‌طرف خانه‌ی غمگین و تاریک همایون را نشان می‌دهد و در برابر آن، خانه‌ی سرزنده و رنگی مادربزرگ را تصویر می‌کند. آدم‌های گذشته همگی خوشحال و مهربان هستند، درحالی‌که امروز اطراف او را آدم‌هایی فرصت‌طلب و بی‌اخلاق پر کرده‌اند.

دانیال کاظمی زیرابی در داستان تخت شماره بیست و هشت، از تکنیک‌های روایی جالبی استفاده می‌کند. در وهله‌ی اول، داستان از جایی شبیه بیمارستان آغاز می‌شود ولی بلافاصله فلاش‌بک می‌خورد و به کمی قبل‌تر می‌رود. نویسنده بازهم به دوران قبل‌تر فلاش‌بک می‌زند و به این شکل خواننده را با زندگی قهرمانش آشنا می‌کند. کاظمی از تکنیک فاصله‌گذاری هم بهره می‌برد. او بارها به خواننده یادآوری می‌کند که در حال خواندن داستان است؛ یا به هر نحوی او را در روند قصه دخالت می‌دهد و نمی‌گذارد در آن غرق شود. این شیوه کمک کرده رمان او گیراتر شود و متفاوت‌تر به نظر برسد.

رمان تخت شماره بیست و هشت را انتشارات اودیسه چاپ کرده است.

کتاب تخت شماره بیست و هشت برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان‌های معاصر فارسی و ژانر اجتماعی علاقه دارید، می‌توانید این رمان را مطالعه کنید.

در بخشی از کتاب تخت شماره بیست و هشت می‌خوانیم

به صورت پرچین و چروک ننه نگاه می‌کنم به موهای حنایی رنگش که از روسری گل گلی آبی رنگش بیرون افتاده اند با عکس‌های جوانیش که در آلبوم دیده بودم مقایسه‌اش می‌کنم آن زن زیبا با موهای مواج بلند، چشم‌های آهویی، لپ‌های گوشتالودش و لب کوچک هضمش برای من که چهارده سال سن داشتم سخت بود حتی باور نمی‌کردم روزی قرار است بمیرم چه برسد به پیری چین و چروک صورت.

ننه ایران دست خیسش را بر گردنم کشید الهی پیر شی ننه، پول ماست رو دیروز حساب کردم فقط بگیر و بیار مراقب خودت باش سر به هوایی هم نکن یه دفعه نری تو کوچه پی فوتبال تا شب برنگردی.