معرفی و دانلود کتاب بیست افسانهی ایرانی
برای دانلود قانونی کتاب بیست افسانهی ایرانی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بیست افسانهی ایرانی
روزی از روزها، زمین که دلش میخواست خودش را لاغر کند تا راحت بهسمت آسمان بپرد، افسانههایش را از دل خود بیرون کرد. مصطفی رحماندوست هم از موقعیت استفاده کرد و بهسراغ آنها رفت. کتاب بیست افسانهی ایرانی سرگذشت همین افسانهها را از روز تولد تا زمانی که در این کتاب دور هم جمع شدند، روایت میکند. این کتاب شما را به دل افسانهها میبرد و با موجوداتی شگفتانگیز که حالا به ضربالمثل تبدیل شدهاند، آشنا میکند.
دربارهی کتاب بیست افسانه ایرانی
یکی بود، یکی نبود. در یکی از روزهای معمولی شاید تابستان و یا زمستان، مردی مهربان با ریش و موی جوگندمی تصمیم گرفت کتابی بنویسد مخصوص کودکان خوب ایران زمین. نام این مرد مهربان مصطفی رحماندوست و اسم کتابش بیست افسانه ایرانی بود. شاید فکر کنید حتماً آقای رحماندوست قرار است شما را با موجودات شاهنامهای مثل سیمرغ و دیو سپید آشنا کند، که در این صورت باید بهعرضتان برسانیم: خیر. شما دوست عزیز قرار است در میان این قصههای رویایی با ضربالمثلهایی که در دل افسانهها خوابیده بودند و آقای نویسنده آنها را بیدار کرده، آشنا شوید. داستانها و شعرهای کتاب حاضر به شما میگویند ضربالمثلها و افسانهها از کجا آمدهاند، چرا در حرفهای معمولی از آنها استفاده میکنیم و معنایشان چیست. افسانههای این کتاب دو گروه هستند: منظوم؛ یعنی داستانی و آهنگین که یعنی شعرگونه.
یکی از ضربالمثلهای افسانهای که در پر قو به خواب رفته بود و حالا بیدار شده تا خودش را به شما معرفی کند «موش دمبریده» است. این موش کوچولو، همان موش بامزهای است که جارو به دمش بست تا وارد لانهاش بشود. شاید برای شما هم سؤال شده باشد که چرا یک موش عاقل، برای واردشدن به سوراخی کوچک باید به دمش جارو ببندد؟ ما هم مثل شما بیخبریم، اما مصطفی رحماندوست و کتاب بیست افسانه ایرانی در کنار ما هستند تا رازورمز کار موش دمبریده را تعریف کنند. از دوستان صمیمی موش دمبریده که در این کتاب با آنها آشنا میشوید روباه باغبان، دارکوب خورشید، فیل و فنجان، آهو و شکارچی هستند.
یکی از این قصههای کتاب بیست افسانه ایرانی راجعبه گربهای چاق و بسیار بانمک است که متأسفانه گول حرفهای شیر جنگل را میخورد. این گربهی بازیگوش که گرسنه بود و دیگه تاب و توان نداشت، بهسراغ شیر میرود. بههرحال از یک خانواده و نژاد بودند و گربه از او توقع کمک داشت، اما شیر خودش گرسنه بود و همهجا را بهدنبال غذایی لذیذ جستوجو کرده بود. شیر که در آن شرایط هر چه بخواهد گربه به آن برایش میآورد تا شاید لقمهای غذا نصیبش شود، گربه را فرستاد پی یک آدمیزاد تنومند تا او را لقمهای چرب کند و در دهان بگذارد. گربه کوچولو میرود و میرود تا آدمی را با خود بیاورد، اما هیچ جوان قوی و چاق و خپلی آنجا نبود. گربه نیز پیرمردی نحیف و ضعیف را بهدنبال خود میآورد. آدمیزاد تا به جنگل میرسد با شیر غرنده چشمدرچشم میشود و وحشت تمام جان و تنش را میگیرد. او باید برای نجات خود راهی پیدا کند، اما چهچیزی او را از چنگال و دهان شیر گرسنه فراری خواهد داد؟ اگر شما آنجا بودید، چگونه پیرمرد بیچاره را نجات میدادید؟
کتاب بیست افسانه ایرانی در انتشارات افق منتشر شده است.
کتاب بیست افسانهی ایرانی برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای کودکان 7 تا 9 سالهای که دوست دارند افسانههای ایرانی را بشناسد و معنای ضربالمثلها را یاد بگیرند اما نمیدانند چگونه و کجا با این قصههای کهن آشنا شوند، جالب و دوستداشتنی است.
در بخشی از کتاب بیست افسانهی ایرانی میخوانیم
اتل متل توتوله
قصه مردی که بود
داش حسن کوتوله
حسن نگو گل بگو
حسن جوان خوبیست
میان مردان ده
بهتر از او کسی نیست
صبح تا غروب تو صحرا
مشغول کشت و کار است
نان و پنیر و انگور
برای او ناهار است.
ظهر بود و داش حسن هم
کلافه بود و خسته
نشسته بود رو سنگی
با یک دل شکست
فهرست مطالب کتاب
موش دمبریده
دویدم و دویدم
گاو حسن چجوره؟
بهدنبال بخت
خیاطباشی و بزبزی جان
مرغ قشنگ تپلی
روباه باغبان
از همه پرزورترم
چهطوری نیشت بزنم؟
گهوارهی دریایی
دارکوبی که خورشید شد
لباس عید گنجشک
فیل و فنجان
دوتا عروس، دوتا داماد
خره شیر شکار میکرد
مرغ افتاد و مرد، خروس غصه خورد
شهر هیچاهیچ
شکار آهویی که سر نداشت
هیزمشکن و شیر
مهرک و کلاغ
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بیست افسانهی ایرانی |
نویسنده | مصطفی رحماندوست |
ناشر چاپی | نشر افق |
سال انتشار | ۱۳۹۴ |
فرمت کتاب | |
تعداد صفحات | 124 |
زبان | فارسی |
شابک | 964-6742-69-6 |
موضوع کتاب | کتاب شعر کودک |