معرفی و دانلود کتاب بچهتان مبارک
برای دانلود قانونی کتاب بچهتان مبارک و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بچهتان مبارک
فرشته یزدان پناه در کتاب بچهتان مبارک زندگی زنی را به تصویر میکشد که پس از به دنیا آوردن فرزندش دریای پرشور و هیجان مادرانهاش تبدیل به باتلاقی راکد میشود.
درباره کتاب بچهتان مبارک:
حوریه زنی جوان است که با شور و هیجانی غیر قابل توصیف منتظر به دنیا آمدن فرزندش است. او در این انتظار شیرین رویا میبافد و آینده فرزند هنوز متولد نشدهاش را تجسم میکند، اما بعد از به دنیا آمدن فرزندش، رود پرجوش و خروش احساساتش به جای رسیدن به دریایی مواج به مردابی ساکن و خاموش میرسد و همه شور و هیجانش از بین میرود. فرشته یزدان پناه داستان حوریه را در کنار زندگی آدمهایی که خواهان داشتن فرزند هستند یا آنان که علاقهای به آن ندارند، پیش میبرد.
کتاب بچهتان مبارک مناسب چه کسانی است؟
کسانی که از خواندن داستانهای کوتاه ایرانی لذت میبرند و دغدغهی فرزندآوری دارند، مطالعه این کتاب را از دست ندهند.
در بخشی از کتاب بچهتان مبارک میخوانیم:
روزها آقا همت و خانم بس و بچههایشان از بیمارستانی به بیمارستان دیگر میرفتند. شهاب در موتور سواری ماجراجویانهاش تصادف کرده بود و آنها را در به در بیمارستانها. و ما بین درمان جراحتهایش، ناگهان دکترها تشخیص بیماریای ژنتیکی دادند و اینکه همهٔ خانواده باید چک شوند؛ اما وقتی هیچ کدام، نه آقاهمت و خانم بس و نه بچههای دیگر مبتلا نبودند، پزشکان را متعجّب کرد و با کمی تردید پرسیدند:
«پسر ناتنی یا فرزند خونده هست؟»
شهاب قبل از آنکه سر بالا رفتهٔ آقا همت به نشانهٔ منفی پایین بیاید، بلافاصله جواب داد:
«ممکنه!»
عصایش را زیر بغلش زد، به زحمت بلند شد و لنگان به سمت میز دکتر رفت و دو بار دیگر تأکید کرد:
«ممکنه، ممکنه!»
و همینطور که لنگان به میز دکتر نزدیک میشد، از این حسش میگفت که از کودکی خودش را از آن خانواده نمیدانسته و «بله ممکنه من بچهشون نباشم و دارن انکارش میکنن!»
همان جا در مطب دکتر آقا همت قلبش گرفت. به بیمارستان منتقلش کردند و بلافاصله به اتاق عمل. هنوز روی تخت بیمارستان بود و داشت فکر آن مکالمه را از ذهنش بیرون میکرد که شهاب خودش برای آزمایش دیانای اقدام کرد و بهناز را به عنوان نمونهای از خانواده بُرد. شهاب بچهٔ آنها نبود. جواب آزمایش را که گرفت، مثلِ سندِ آزادیاش گذاشت جلو آقاهمت تازه از بیمارستان مرخص شده و در حالی که خودش وسایل اتاقش را جمع میکرد و در چمدانی میریخت، آقا همت را دوباره راهی بیمارستان کرد. شهاب رها شدنش را از قید و بند میخواست. حتّی به دنبال پیدا کردن پدر و مادر واقعیاش هم نرفت؛ اما آقا همت به محض مرخص شدن دوباره از بیمارستان، هم به دنبال شهاب رفت و هم پسر واقعی خودش؛ هر چند که هر دو مصیبت شومی بودند که قلب آقا همت دیگر توان تحملش را نداشت و همان جا ایستاد و ادامه نداد.
فهرست مطالب کتاب
حوریه
آقا و خانم خدایی
سارا
قدسی
خانمبس و آقاهمت
خانم و آقای توک
نرگسخانم
خانوادهٔ فرخنده
بشیر
پسربچه
شبنم
حوریه
آقا و خانم خدایی
سارا
قدسی
خانمبس و آقاهمت
خانم و آقای توک
نرگسخانم
خانوادهٔ فرخنده
بشیر
پسربچه
شبنم
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بچهتان مبارک |
نویسنده | فرشته یزدان پناه |
ناشر چاپی | نشر محتوای الکترونیک صاد |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 54 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7459-46-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |