معرفی و دانلود کتاب ابریشم بانو
برای دانلود قانونی کتاب ابریشم بانو و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ابریشم بانو
کتاب ابریشم بانو نوشتهی عزت الله مهرآوران، داستان زنی است که سالها به انتظار همسر مفقودش در گورستان ساکن شده. ابریشم که از مردم و حرفهای آنها خسته شده، به تنهایی گورستان پناه میبرد و هر روز چشمانتظار خبری از سیاوش است. این نمایشنامه جایزهی اولین دورهی انتخاب آثار برتر هنرهای نمایشی ایران را به دست آورده است.
دربارهی کتاب ابریشم بانو
زنی به نام ابریشم در یک گورستان قدیمی به تنهایی زندگی میکند. او چشمانتظار همسرش سیاوش است. سیاوشی که مدتهاست مفقود شده و هیچکسی خبری از او ندارد. سالها گذشته و ابریشم حتی مطمئن نیست که همسرش زنده باشد. او در بیم و امید زندگی میکند و نمیتواند بپذیرد که سیاوش هیچگاه بازنمیگردد. ابریشم به خاطر حرف مردم خانهاش را ترک میکند و به قبرستان پناه میبرد. جایی که خود آن را خاکستان مینامد. او در خیالش با دو زن دیگر صحبت و دردِدل میکند؛ جریره و فرنگیس. همسران سیاوش افسانهای شاهنامه. این سه زن، اندوهی مشابه هم دارند و غم سیاوش آنها را به یکدیگر نزدیک کرده است.
نمایشنامهی ابریشم بانو یکی از بهترین نمایشنامههای عزتالله مهرآوران (Ezzatollah Mehravaran) است. داستان او با اسطورهی سیاوش در ارتباط است و بهخوبی با روایت شاهنامه تلاقی پیدا میکند. جریره، همسر اول سیاوش و فرنگیس، همسر دوم او دیگر شخصیتهای این نمایش هستند که در کنار ابریشم حضور دارند و با او به گفتگو مینشینند. هرکدام از این زنان از سیاوش خود میگوید و غم سیاوش خود را دارد. اینچنین به تدریج این سه زن در یکدیگر استحاله میشوند (نویسنده هر سهی این شخصیتها را برای یک بازیگر نوشته و خواسته همهی کاراکترها را بازیگر نقش ابریشم اجرا کند). نمایشنامهی مهرآوران فضایی بومی دارد و سعی میکند روح جنوبی را در اثرش برجسته سازد. از سوی دیگر، او در این نمایش تا حد زیادی تحتتأثیر بهرام بیضایی و نمایشنامههای زنانهی اوست. داستان او هم سعی میکند رنج تاریخی و اجتماعی زنان را نشان دهد. نویسنده از نظر شیوهی روایت و دیالوگنویسی و با ترکیب کردن واقعیت و اسطوره تلاش میکند به آثار مطرح بیضایی نزدیک شود.
مونولوگ ابریشم بانو جایزهی نخست اولین دورهی انتخاب آثار برتر هنرهای نمایشی ایران را در سال 1384 به دست آورده و با تحسین منتقدین روبرو شده. این اثر را نشر آواژ به انتشار رسانده است. عزتالله مهرآوران خود این نمایش را در سال 1388 کارگردانی کرد و در تهران به روی صحنه برد.
کتاب ابریشم بانو برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب به دوستداران تئاتر و نمایشنامههای ایرانی توصیه میشود.
با عزت الله مهرآوران بیشتر آشنا شویم
عزتالله مهرآوران، نمایشنامهنویس و بازیگر، در سال 1328 به دنیا آمد. او در دانشگاه خوزستان در رشتهی تئاتر تحصیل کرد و از ابتدای دههی 1350 نویسندگی را آغاز نمود. مهرآوران نمایشنامههای زیادی نوشته که بسیاری از آنها به روی صحنه رفته. از جملهی این آثار میتوان به کتابهای «انتظار»، «لیکو» و «عاشقکشون» اشاره کرد. او بهعنوان بازیگر نیز در تئاترهای مهمی مثل مرگ یزدگرد حضور داشت.
عزتالله مهرآوران در میان عموم بیشتر به خاطر بازیهایش در سینما و تلویزیون شناخته میشود. او از سال 1353 وارد سینما شد و بازیگری حرفهای را شروع کرد. «آژانس شیشهای»، «مرد عوضی»، «لیسانسهها» و «وضعیت سفید» از معروفترین فیلمهایی هستند که او در آنها حضور داشته است. مهرآوران در سال 1400 درگذشت.
در بخشی از کتاب ابریشم بانو میخوانیم
[به سمت دار قالی میرود، بیت ابوالقاسم ذهنش را ربوده است، نگاهی به لباس سیاوش میکند. میخواهد آستین لباس را چونان دست سیاوش بگیرد و حضورش را حس کند و خصوصیترین حس پنهانش را به او بگوید، با همین اسباب و ابزاری که دارد، حضور سیاوش را در وجودش میبَرَد و برای ماندنش کمی، حتی به اندازه سلامی و احوالپُرسی حسش میکند.]
ابریشم: مگه خیال بارون، تو رو به زمین برگردونه، وگرنه دستی که به آستین مرگ رفت، دیگه رفته.
[ترس از خیال مرگ سیاوش، آرام آرام ناخواسته در وجود ابریشم جای میگیرد، لباس را در آغوش میگیرد، حالا میخواهد حضور او را این بار با تمام اندامش به درون سینهاش ببرد، معاشقهای که نمیخواهد لحظهای از جنس زنانهاش را تحمیل کند. کولیوار، بیاندیشهای از قبل لباس را به خود و خود را به لباس خلعتی میدهد و از درون قبول میکند، دلخواسته که همین اندازه بس است، تا سیاوش حرفهای مانده در ذهنش را شنیده باشد.]
ابریشم: عزیزُم! میخوام تو این ابرستون دلگرفته، تو رو بارون بنامُم. [یک مرتبه از جا کَنده میشود، صدایی را حس میکند، که جوابش را داده است.] صدام کردی؟ صدام کن!
[صدای رعد، ابریشم را از خیال سیاوش میکند، اما تردید نبودن او، برایش ناگوار شده است.]
ابریشم: آسمون خاکستون رو میبینی؟ ابرستونِ سیاهی شده... بازم قصد تاراج دارند. [دلخور از این همه ابر] ووی! چه ابرستونی! طاقتُم سر رفت! نکنه مو اینجا، تو اونجا... [خندهاش میگیرد.]
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ابریشم بانو |
نویسنده | عزت الله مهرآوران |
ناشر چاپی | نشر آواژ |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 44 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-8698-23-4 |
موضوع کتاب | کتابهای نمایشنامه درام ایرانی |