معرفی و دانلود کتاب آپولو 2: شبح تاریکی

معرفی کتاب آپولو 2: شبح تاریکی

کتاب آپولو 2: شبح تاریکی به قلم ریک ریوردان، از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز، ادامه‌ی ماجرای پرهیجان، ترسناک و عجیب آپولو از خدیان یونان که به زمین رانده شده را به تصویر می‌کشد. در این داستان برای اینکه آپولو بتواند دوباره جایگاه گذشته‌اش را به دست آورد باید راهی خطرناک را آغاز کند تا بتواند پیشگو‌هایش را از چنگ نیروهای تاریکی نجات دهد.

موضوع کتاب آپولو 2: شبح تاریکی چیست؟

در داستان شبح تاریکی (The Dark Prophecy) آپولو بعد از تبعید بر روی زمین و پشت سر گذاشتن ماجراهایی نفس‌گیر و مهیج، از طریق مگ به اردوگاهی عجیب وارد می‌شود. در این اردوگاه همه افراد دورگه هستند، یعنی یکی از والدینشان ایزد بوده و به همین خاطر به آن‌ها نیمه ایزد می‌گفتند. هر کدام از این نیمه ایزدها توانایی‌های خاصی داشتند؛ مقاوم در برابر آتش، پیشگویی آینده و... که در اردوگاه یاد می‌گرفتند که چگونه این نیروهایشان را در اختیار خودشان بگیرند.

در آن اردوگاه، آپولو با دو نیمه ایزد رابطه‌ی دوستی عمیقی پیدا می‌کند و از آن‌ها می‌خواهد تا در پیدا کردن پیشگوها کمکش کنند. آپولو قدم در راهی خطرناک و غیرقابل پیش‌بینی می‌گذارد، مسیری که علی‌رغم تمام سختی‌ها و چالش‌هایش به او دوستی، سخت‌کوشی و فداکاری را می‌آموزد اما آپولو در شمایل یک نوجوان و بدون داشتن نیروهایش چگونه می‌تواند در این راه پیروز شود و پیشگوها را نجات دهد؟

درباره‌ی مجموعه آپولو:

این مجموعه در سال 2016 با فروش بیش از 62000 نسخه در هفته‌ی اول به سرعت به لیست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز راه یافت و جایزه معتبر گودریدرز را نیز در همان سال دریافت کرد. ریک ریوردان (Rick Riordan) با ایده‌ای بکر و نو، اسطوره‌های یونان باستان را در قالب مدرن بازنویسی کرده است و مجموعه‌ی آپولو (The Trials of Apollo) را به داستان‌های بی‌نظیر و شگفت‌آور تبدیل کرده است. ریوردان با قلم هنرمندانه‌اش داستان‌ها را به گونه‌ای تصویرسازی کرده است که علاوه بر اینکه مهیج و غیرقابل پیش‌بینی هستند، پیچیدگی‌هایی نیز دارند که دائماً ذهن شما را به چالش می‌کشاند.

علاوه بر آپولو یا همان لستر، سه شخصیت اصلی دیگر به نام‌های مگ، هلو و نرو نیز در مجموعه وجود دارند. مگ دختر 12 ساله‌ای در نیویورک، در حقیقت ملکه‌ای می‌باشد که برای کمک به آپولو فرستاده شده است. دیگر شخصیت داستان هلو است که در موقعیت‌هایی به لستر و مگ کمک می‌کند و شخصیت دیگر نرو، ضدقهرمان مجموعه‌ی آپولو محسوب می‌شود که فردی مستبد و تجمل‌گرا است.

آپولو ایزدی است که در طول 4612 سال قدرتش کارهای زیادی کرده است. از نازل کردن عذاب بر یونانی‌هایی که تروا را محاصره کردند تا خالی کردن خشم خود بر بریتنی اسپیرز در مراسم بهترین نماهنگ سال به انتخاب شبکه‌ی MTV در سال 2007! اما در طول حیات ابدی‌اش، هرگز داخل یک سطل زباله سقوط نکرده بود! آیا در جهان صدایی غم‌انگیزتر از افتادن یک ایزد روی کیسه‌های زباله وجود دارد؟

مجموعه آپولو از جمله بهترین کتاب‌ها در ژانر فانتزی و تخیلی هستند که با حضور شخصیت‌های اساطیری و تاریخی در زمان حال، سوژه و موقعیت‌های جذابی شکل می‌گیرد که شما را به پیگیری ماجرا سوق می‌دهد. ریوردان با قلم جادویی و خلاقش، شما را با تمامی شخصیت‌ها همراه کرده و به درون قصه‌ها می‌کشاند. او با پیش بردن ماجرای داستان‌‌هایش بر لبه‌ی تیغ واقعیت و خیال، این حس را تداعی می‌کنئد که ممکن است روزی افسانه‌ها نیز به واقعیت تبدیل شود.

جوایز و افتخارات کتاب آپولو 2: شبح تاریکی:

- نامزد جایزه بهترین کتاب داستانی نوجوانان گودریدز در سال 2017
- از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز

کتاب آپولو 2: شبح تاریکی مناسب چه کسانی است؟

نوجوانان علاقه‌مند به داستان‌های تخیلی، فانتزی و مهیج از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب آپولو 2: شبح تاریکی می‌خوانیم:

نمی‌دانستم چرا شورای سه‌گانه‌ی امپراطوران خبیث روم باستان باید چنین جایی را انتخاب کنند. این را هم نمی‌فهمیدم که چرا مِگ مَک‌کافری را برای دستگیر کردن من به اینجا فرستاده بودند. بااین‌حال، آنچه دیده بودم، کاملاً واضح بود. افق همین شهر را دیده بودم. صدای دشمن قدیمی‌ام، نِرون، را شنیده بودم که به مِگ دستور داده بود: به غرب برو. آپولو رو قبل از اینکه بتونه پیشگوی بعدی رو پیدا کنه، دستگیر کن. اگه نتونستی زنده برام بیاریش، بکشش.

می‌دانید غم‌انگیزترین بخش این ماجرا چیست؟ مِگ یکی از دوستان خیلی خوبم بود. البته این نیمه‌ایزد، به‌لطف مسخره‌بازی‌های اعصاب‌خُردکنِ زئوس، اربابِ من هم بود. تا وقتی‌که آدمیزاد بودم، مِگ می‌توانست به من دستور بدهد و من را وادار به انجام هر کاری بکند؛ حتی اینکه خودم را بکشم... نه؛ بهتر است به چنین احتمالاتی فکر نکنم.

کمی در نشیمن‌گاهِ آهنینم جابه‌جا شدم. بعد از هفته‌ها سفر کردن، خسته شده بودم و ماتحتم حسابی ناسور شده بود. دلم می‌خواست جای امنی برای استراحت پیدا کنم. اینجا جای امنی به نظر نمی‌رسید. چیزی در منظره‌ی زیر پایمان بود که باعث می‌شد من هم به‌اندازه‌ی فِستوس بی‌قرار شوم.