معرفی و دانلود کتاب آنجا که هندوانهها میرویند!
برای دانلود قانونی کتاب آنجا که هندوانهها میرویند! و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آنجا که هندوانهها میرویند!
کتاب آنجا که هندوانهها میرویند! شاهکار سیندی بالدوین، رمانی هیجانانگیز و خواندنی است که زندگی دختری نوجوان و روستایی به نام دلا را با تمام سختیهایش همچون بیماری عجیب مادر و ورشکستگی پدرش به تصویر میکشد.
دربارۀ کتاب آنجا که هندوانهها میرویند:
سیندی بالدوین (Cindy Baldwin) داستان را از جایی آغاز میکند که دلای 12 ساله متوجه رفتارهای عجیب مادرش در مزرعه میشود. سوزانه، مادر دلا که از بیماری شیزوفرنی رنج میبرد، دائما دچار توهماتی است که فکر میکند میکروبها و باکتریها همهجا وجود دارند و به او و خانوادهاش آسیب جدی خواهند زد. او با متولد شدن فرزند جدیدش به ظاهر اوضاع روحی بهتری مییابد اما این بیماریِ زمینهای پس از فوت پدرش تشدید میشود.
روزی دلا مادرش را در حالیکه در مزرعه با خشونت زیادی در حال پخش کردن تخمههای هندوانه بود، میبیند و متوجه میشود که شرایط او به هیچ وجه عادی نیست. پس از بستری شدن سوزانه، دلا و پدرش با کمک مایلی، عضو کوچک خانواده در صدد بهبود اوضاع بر میآیند. خانوادۀ کِلی که ساکن روستای کوچکی در کارولینای شمالی هستند، از هیچ تلاشی برای بهتر شدن حال سوزانه فروگذار نمیکنند. در این راه، دلا با شخصی آشنا میشود که راه حلی برای خوب شدن حال مادرش پیشنهاد میدهد؛ یک شیشه عسل! آن شخص در نهایت به دلا میگوید که تأثیر این عسل جادویی بر قلب توست نه بیماری مادرت...
داستان آنجا که هندوانهها میرویند (Where the Watermelons Grow) روایتی خواندنی و گیرا است که به شما معنای عشق حقیقی را میآموزد.
کتاب آنجا که هندوانهها میرویند! برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب جذاب و دوستداشتنی به تمامی کودکان 7 تا 12 ساله که علاقمند به داستانهای بلند و پندآموز هستند پیشنهاد میشود.
با سیندی بالدوین بیشتر آشنا شویم:
سیندی بالدوین، شاعر و نویسندۀ داستان کودک، در کارولینای شمالی رشد یافت و از کودکی به خواندن رمان و داستان علاقمند بود. او که اکنون با همسر و فرزندش در پورتلند زندگی میکند، آرزوی نوشتن رمانی را دارد که خوانندگانش نتوانند لحظهای آن را زمین بگذارند.
دربخشی از کتاب آنجا که هندوانهها میرویند میخوانیم:
همینطور که قدمزنان از مسیر ورودی پایین میرفتم، دائم برمیگشتم و به خانهی آردن نگاهی میانداختم. ولی تکان خوردن کسی را نمیدیدم. خورشید هنوز داشت آرام در آسمان بالا میآمد و از پشت ابر، نور نقرهایرنگی میپاشید روی جاده. از آنجایی که اهالی مریویل زود از خواب بیدار میشدند، فهمیدم حداقل چند دقیقه وقت دارم تا خودم را گموگور کنم. امیدوار بودم آردن کمی دیر بیدار شود، اینطوری هیچکس فرصت نمیکرد قبل از برگشتنم از آنجایی که باید میرفتم، از نبودم باخبر شود.
توی بستر نهر خشکِ کنار جاده راه میرفتم و خیلی به اینکه علفهای هرز بلند ساق لخت پاهایم را به خارش میاندازند اعتنا نمیکردم. هوا از همین حالا داشت گرم میشد. گرما از سطح آسفالت زیر پایم به طرفم برمیگشت. به خودم آمدم و متوجه شدم دارم به این موضوع فکر میکنم که چهطور ممکن است هنوز برای عرق کردن آبی در بدنم مانده باشد.
فقط چند بار به خانهی خانم تابیتا کوئیگلی رفته بودم. بعد از اسبابکشی پارسالِ بابابزرگ و مامانبزرگ که دیگر اصلاً نرفته بودم. حالا که فقط ما سهتا مانده بودیم تا کل مزرعه را بگردانیم، وقت کافی نداشتم که برای کارهای سادهای مثل خریدن عسل با مامان همراه شوم.
ولی هنوز میدانستم خانهی خانم کوئیگلی کجاست، درست همانطور که جای همهچیز را در مریویل میدانستم که البته دانستنش وقتی جمعیت شهر حتی آنقدری نیست که بتواند یک مدرسهی ابتدایی را پر کند چندان هم سخت نیست. خانهی خانمزنبوری دو سه کیلومتری شمال خانهی ما بود. خانهی سفید کوچکی بود میان دوتا مزرعه که منظرهی درخشان دهانهی آلبهمارل پشت سرش بود و روبهرویش تابلوی کَندو شکلی قرار داشت که رویش نوشته شده بود: عسل و سایر محصولات.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آنجا که هندوانهها میرویند! |
نویسنده | سیندی بالدوین |
مترجم | نگار عباس پور |
ناشر چاپی | انتشارات پرتقال |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 216 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-462-411-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان آموزنده کودک |