معرفی و دانلود کتاب آلما
برای دانلود قانونی کتاب آلما و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آلما
کتاب آلما مجموعه داستان کوتاه ایرانی است که توسط وحید شیخ احمد صفاری نوشته شده و روایتی معاصر از جامعهی ایرانی در موقعیتها و شرایط زیستی گوناگون ارائه میدهد. این کتاب با زبانی روان و ساده ماجرای انسانهایی را تعریف میکند که از غم و شادی، عشق، جنگ و شکست و پیروزی میگویند.
دربارهی کتاب آلما
مجموعه داستان کوتاهی که در کتاب آلما میخوانیم، به قلم وحید شیخ احمد صفاری نوشته شده و در اختیار علاقهمندان به داستانهای کوتاه معاصر ایرانی قرار گرفته است. نویسنده در این کتاب با ترسیم جامعهی ایرانی در دورهی معاصر، روایتی منسجم خلق کرده و به بیان احساسات افراد در موقعیتهای مختلف زندگی پرداخته است. زبان ساده و در عین حال شاعرانه از جمله ویژگیهای زبانی این کتاب است که در برخی داستانها از زاویهی اول شخص و در برخی دیگر از زاویهی سوم شخص نوشته شده است. در هر داستان با ماجرای شخصیتی متفاوت آشنا میشویم و به دنیای احساسات و درونیاتش ورود میکنیم.
داستانهای مجموعه داستان آلما عبارتند از: آلما، آواز سپید، برای خدا، پارادایم، تو غریبهای؟، حجم خط خوردهی باران، عطر نرگسیها، کومه گلی، لیلاهای جان، مترسک گندمزار هشتمی، ناسور، یک نفر با موتور هنوز نیامده دنبالش، نیستان، گلهای شمعدانی.
این کتاب توسط انتشارات امتیاز در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.
کتاب آلما برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب پیش رو برای علاقهمندان به داستانهای کوتاه ایرانی مناسب است.
در بخشی از کتاب آلما میخوانیم
دشت، پهنه کرده بود تا دوردستها. بوتههای خشکیدهی خار، تنها سبزهی بیبرگوبار آن حوالی بود. خشکسالی که قدم بر آن دیار گذاشت، سال به سال بزرگ و بزرگتر شد و آن وقت آبادی، کوچک و کوچکتر و او تنها شد و تنهاتر. همه رفتند و یادشان نماند او آخرین بازماندهای است که میماند و ماند. روزها شتابزده از پی شبها آمدند و شبها، روزها طول کشید. نه کسی آمد و نه کسی آمده بود که برود. زمستان بیپیر دوم که سرمای خودش را تا مغز استخوانها دواند، بر آن شد تا دست به دامن باد گیرد و برود هر جایی دورتر از این ویرانهی نفرین شده. نرفت. فکرش را زیر چادر شب برای ستارههای آسمان نجوا کرد تا ستارهای اقبالش شود. تُندر به حسادت غرید و بر دستش آتش دواند. جای سیاه شدهی سوختگیاش ماند و او هم به بخت سیاهش ماند.
زمستان زودتر آمد. گویی فصلها چنان با شتاب پی هم دویدند تا فقط هُرم تفتیدهی تابستان گُر گیرد و کولاک زمستان، یخبندان بنشاند. زمستان که آمد، اول باد آمد. هر روز و هر روز. ابر که هنگامه کرد، زمینِ تشنه، باران را بلعید و بر لبهای خشکیدهی دشت ترک نشست. سوز، بیامان شد و برف، نرمنرمک لحاف دراند و بر آن دشت، به پنبهزدن بساط کرد. همه جا سفید شد! دیگر امید رفتن نبود. در سپیدی برف بود که بی رد پایی، کلاغی رانده شده آمد تا همدمش شود. سفید بود و در میان کلاغها دورنگی جای نداشت. تنهاییها را همدل شدند. دشت غرق در سکوت جای برای فریادهای کلاغ سفید باز کرد. دیگر روزها کسالت بار نبود. تنهایی، آنها را به هم وابسته کرد. کلاغ سفید، شبهای سرد در میان لباسهای هزار تکهی او، در خوابی گرم و نرم غوطه میزد و روزها به آواز دشتی، مینشست؛ «برف، برف، برف.....»!
فهرست مطالب کتاب
آلما
آواز سپید
برای خدا
پارادایم
تو غریبهای؟
حجم خط خوردهی باران
عطر نرگسیها
کومه گلی
لیلاهای جان
مترسک گندمزار هشتمی
ناسور
یک نفر با موتور هنوز نیامده دنبالش
نیستان
گلهای شمعدانی
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آلما |
نویسنده | وحید شیخ احمد صفاری |
ناشر چاپی | نشر امتیاز |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 129 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-97846-0-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |