معرفی و دانلود خلاصه کتاب صوتی غرق در نور

معرفی خلاصه کتاب صوتی غرق در نور

بتی جین ایدی در خلاصه کتاب صوتی غرق در نور که یکی از پرفروش‌ترین آثار نیویورک تایمز به شمار می‌رود، تجربه‌ی مواجهه‌ی خود با مرگ را با ذکر جزئیات فراوان شرح داده و از اثرات معنوی این تجربه بر خود گفته است. لازم به ذکر است که اثر حاضر ذیل مجموعه‌ی صد خلاصه برتر به انتشار می‌رسد.

درباره خلاصه کتاب صوتی غرق در نور:

بتی جین ایدی (Betty J. Eadie) نه نویسنده‌ی حرفه‌ای است، نه محقق. او حتی تحصیلات عالی هم ندارد. بتی یک زن خانه‌دار اهل آمریکاست که در تمام عمر زندگی‌ای معمولی‌ داشته. آنچه او را به فردی خاص و منبع الهامی برای صدها هزار نفر بدل نموده تجربه‌ی منحصربه‌فردی است که از سر گذرانده.

ماجرا از این قرار است که بتی حین یک عمل جراحی نه چندان دشوار، برای دقایقی علائم بالینی حیات را از دست می‌دهد، و مطابق آنچه علم به ما می‌گوید، «می‌میرد.» به واقع اما اتفاقی شگفت‌انگیز رخ داده. بتی طی آن چند دقیقه‌ای که علائم حیاتی خود را از دست داده، تجربه‌ای حیرت‌انگیز را پشت سر گذاشته و شاهد سفر روح خود به عالم ملکوت بوده است. بتی در کتاب غرق در نور (Embraced by the Light) توضیح می‌دهد که در این سفر وقایع شگرفی را به چشم دیده و از رازهای بسیاری باخبر شده است. از جمله اینکه دریافته بنیاد زندگی تنها بر عشق استوار است و بس.

نگارش کتاب غرق در نور پس از احیای معجزه‌وار بتی، توسط خود او صورت گرفته است. او در این اثر پرفروش و اثرگذار، سفر خویش به عالم پس از مرگ را به طور مفصل شرح داده؛ با این قصد که به مخاطبین خود در فهم راز هستی یاری رساند...

نکوداشت‌‌های خلاصه کتاب صوتی غرق در نور:

- دربردارنده‌ی دقیق‌ترین توصیفات از تجربه‌ی نزدیک به مرگ. (Kimberly Clark-Sharp)
- کتابی که منبع الهام میلیون‌ها انسان بوده است. (Amazon)

خلاصه کتاب صوتی غرق در نور مناسب چه کسانی است؟

اثر حاضر بیش از همه باب طبع مخاطبینِ برخوردار از بینش‌های معنوی خواهد بود.

در بخشی از خلاصه کتاب صوتی غرق در نور می‌شنویم:

در شروع کتاب از زبان خود او می‌شنویم: «شب اول اشکالی در کار بود. شوهرم تازه از اتاق بیرون رفته بود که حال دلهرهه‌ای در من پیدا شد. بنا بود که تمام شب تنها بمانم. در یکی از سخت‌ترین شب‌های عمرم تنها باشم. کم‌کم به فکر مرگ افتادم. سال‌ها بود که چنین فکری به سراغم نیامده بود. چرا حالا اینطور تمام وجودم را فرا گرفته بود؟ شب 18 نوامبر 1973 بود. برای جراحی و بستن لوله‌های رحم به بیمارستان رفته بودم. مادری بودم 31 ساله. دارای 7 بچه و برخوردار از سلامت کامل، که به توصیه‌ی دکترم تصمیم به عمل جراحی گرفته بودم. من و شوهر هر دو از این تصمیم راضی بودیم. رضایت من همچنان برجا بود. اما چیز دیگری نگرانم می‌کرد. چیزی که نمی‌شد گفت چیست. در طول سال‌های زناشویی‌مان، به ندرت شبی دور از هم گذرانده بودیم...

فهرست مطالب کتاب صوتی