معرفی و دانلود رایگان کتاب آخرین تبعیدی

عکس جلد کتاب آخرین تبعیدی
قیمت:
رایگان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب آخرین تبعیدی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب آخرین تبعیدی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب آخرین تبعیدی

کتاب آخرین تبعیدی نوشته‌ی صبا ابراهیمی نژاد، داستان چهار جنگجوی کارآزموده است که در پی جریاناتی که در قصر سرخ برای‌ آن‌ها اتفاق می‌افتد، نشان می‌دهد چه کسی شایسته‌ی تبدیل شدن به شوالیه‌ای صاحب نام است.

داستان این چهار نفر داستان شجاعت، دوستی و پس از آن کینه، نفرت و هوشیاری است که خواننده را همراه با خط داستانی روان با شخصیت‌هایی آشنا می‌کند که هر کدام در دل خود یکی از بُعد‌های ما را دربر دارند.

در بخشی از کتاب آخرین تبعیدی می‌خوانیم:

بعد از پیمودن پله‌های کوتاه و کم قصر، ویدار نفس عمیقی کشید و در چوبی قصر را زد. راگنا به آرامی گفت: «مسخره‌ست. نه نگهبانی و نه هر کسی که مراقب این‌جا باشد. چطور مردم‌شان را کنترل می‌کنند؟»

قبل از آن‌که ویدار فرصت کند به سوالش پاسخ دهد، در کوچک قصر گشوده شد. ویدار نگاهی به کف قصر انداخت و متوجه شد کل راهروی ورودی با قالیچه‌ای که از ابریشمی گران‌قیمت بافته شده، فرش شده است.
در انتهای راهرو مردی خمیده و پیر، با لباسی گشاد و آبی‌رنگ ایستاده بود. با صدای آرامی گفت: «دنبال من بیایید. بانو شما را هنگام ورود دیدند.» ویدار در حین آن‌ که به دنبال پیرمرد می‌رفت، نگاهی به دیوار‌های قصر انداخت و چشمان‌اش درخشید. دیوار‌ها تماما از یاقوت و الماس پوشیده شده بود. در هر راه‌رو و یا اطراف دیوارها، طاقچه‌هایی قرار داشت که روی‌شان با ریتمی منظم، یک‌سری شمع چیده شده بود.

بعد از طی کردن مسیری متشکل از راه‌رو، پاگرد و یک سالن کوچک، به سرسرای اصلی رسیدند. جایی که بیشتر از هر جایی، از جواهرات پوشیده شده بود و بیشتر از هر مکان دیگری با شمع روشن شده بود. در مرکز سرسرا، تختی پوشیده شده از یاقوت قرار داشت و روی آن، زنی نشسته بود. زن حدودا در اواخر دهه سوم زندگی‌اش بود. موهایی مشکی رنگ و بلند داشت. کیمونویی با ترکیب رنگ قرمز و سبز و آبی به تن داشت و روی آستین‌هایش تماما با یاقوت پوشیده شده بود. با چشمان کشیده‌اش لحظاتی به آن چهار نفر چشم دوخت. سپس گفت: «خوش اومدید!» و با صدای آهسته‌تری گفت: «هر چند می‌دانم تبعید شدن درد زیادی دارد!»

اندکی مکث کرد و دوباره با صدای بلند و بدون مقدمه شروع به سخن گفتن کرد: «شما راه کوتاه را برای برگشتن از تبعید انتخاب کردید. در این قصر رازی‌ست. رازی که قصر را تا به حال پا برجا نگاه داشته. هر کس اشتباه بگوید برای همیشه کشته می‌شود و هر کس که خیانت کند برای همیشه خود را فروخته. راز در این قصر است ولی در مقابل دیدگان کسی که طمع کند ظاهر نمی‌شود. هر چیز نشانه‌ای است و هر آن‌کس که بخواهد فرار کند مانعی در مقابل او نخواهد بود. مهلت سه روز است و پس از آن نه راه بازگشتی‌ست نه راهی در جلو.» و دوباره روی صندلی‌اش نشست. سلوین متوجه شد در طی نطق آن سخنرانی ملکه تک به تک به همه‌شان نگاه می‌کند. نگاه‌اش به اگیل افتاد که با حالتی مسخ شده به جواهرات نگاه می‌کرد و در ذهنش قصرها و چیزهایی که می‌توانست با آن جواهرات بخرد را تصور می‌کرد...

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب آخرین تبعیدی
نویسنده
سال انتشار۱۳۹۷
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات46
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان علمی و تخیلی ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب آخرین تبعیدی

Ali20
۱۴۰۴/۰۱/۱۹
با عرض سلام. 🌹
داستان چهار دوست قدیمی و جنگجویانی کارآزموده به نام‌های راگنا، ویدار، سلوین و اگیل است که در آرزوی تبدیل شدن به شوالیه‌هایی صاحب‌نام، در پی اتفاقاتی که در ملک پادشاهی اولیَن رقم می‌زنند به عنوان خیانت کار شناخته می‌شوند.
این گروه چهار نفره توسط پادشاه اولیَن به مکانی نامعلوم که و
تا به‌حال جز افرادی انگشت‌شمار، کسی نتوانسته است از آن‌جا به اولیَن برگردد تبعید می‌شوند. اتفاقاتی که برای آن‌ها رقم خواهد خورد نشان خواهد داد چه کسی شایسته برگشت به اولیَن تبدیل شدن به شوالیه‌ای صاحب نام خواهد بود. داستان این چهار نفر داستان شجاعت، دوستی و پس از آن کینه و نفرت و هوشیاری است که خواننده را همراه با خط داستانی روان با شخصیت‌هایی آشنا می‌کند که هر کدام در دل خود یکی از بُعد‌های ما را در بر دارند.
در بخشی از کتاب آخرین تبعیدی می‌خوانیم:
بعد از پیمودن پله‌های کوتاه و کم قصر، ویدار نفس عمیقی کشید و در چوبی قصر را زد. راگنا به آرامی گفت: «مسخره‌ست. نه نگهبانی و نه هر کسی که مراقب این‌جا باشد. چطور مردم‌شان را کنترل می‌کنند؟»
قبل از آن‌که ویدار فرصت کند به سوالش پاسخ دهد، در کوچک قصر گشوده شد. ویدار نگاهی به کف قصر انداخت و متوجه شد کل راهروی ورودی با قالیچه‌ای که از ابریشمی گران‌قیمت بافته شده، فرش شده است.
در انتهای راهرو مردی خمیده و پیر، با لباسی گشاد و آبی‌رنگ ایستاده بود. با صدای آرامی گفت: «دنبال من بیایید. بانو شما را هنگام ورود دیدند.» ویدار در حین آن‌که به دنبال پیرمرد می‌رفت، نگاهی به دیوار‌های قصر انداخت و چشمان‌اش درخشید...
سید علی خرمی
۱۴۰۴/۰۱/۱۷
اگه دنبال یه داستان پر از هیجان، ماجراجویی، و شخصیت هایی هستی که با دنیاشون درگیرن و کلی سختی رو تحمل می کنن، آخرین تبعیدی قطعاً به دردت می خوره. این کتاب یه جورایی آدمو یاد انیمه ها یا فیلم های فانتزی فضایی می ندازه، ولی با داستانی که خاص خودشه. نقاط قوت: ✅ دنیاسازی فوق العاده: از همون اول کتاب، و حس می کنی توی یه دنیای دیگه ای. یه دنیای پر از آسمون نوردها، هواپیماهای عجیب غریب، کشمکش های سیاسی که همه شون باعث می شن هی بخوای ورق بعدی رو بزنی. ✅ شخصیت پردازی قوی: قهرمان داستان یه تبعیدیه که با مشکلات زیادی روبه روئه، اما هیچ وقت تسلیم نمی شه. همین باعث می شه کلی باهاش ارتباط بگیری و بهش افتخار کنی. ✅ ترکیب فانتزی و واقع گرایی: هم اتفاق های جادویی و تخیلی داره، هم مسائلی مثل ظلم، جنگ، تنهایی، و دوستی که توی زندگی واقعی هم می تونن باشن. ✅ روایت روان و جذاب: زبان کتاب خوبه و سریع می تونی باهاش ارتباط بگیری، مخصوصاً اگه از کتاب های پر از دیالوگ و صحنه های پرتحرک خوشت میاد. نقاط ضعف: ❌ شروع کمی کند: چند صفحه ی اول ممکنه یکم گنگ یا کند باشه تا دنیای داستان رو بفهمی، ولی بعدش خیلی سریع جذبش می شی. ❌ تعداد زیاد شخصیت ها: بعضی جاها شخصیت های فرعی زیادی معرفی می شن و ممکنه قاطی کنی کی به کیه، ولی اگه دقت کنی، جا می افتن. نتیجه گیری: آخرین تبعیدی یه داستان متفاوت و قویه برای کسایی که عاشق ماجراجویی های علمی-تخیلی و شخصیت های شجاعن. اگه دلت می خواد برای چند ساعت از دنیای واقعی جدا شی و بری به آسمون های دور، این کتابو از دست نده
Z Gh
۱۴۰۴/۰۱/۰۹
کتاب "آخرین تبعیدی" نوشته صبا ابراهیمی نژاد واقعاً یه اثر جذاب و پر از احساسه. داستان حول محور شخصیت‌های اصلی می‌چرخد که با چالش‌های زندگی و تبعید دست و پنجه نرم می‌کنند. نویسنده به خوبی تونسته بار احساسی و اجتماعی این موضوع رو به تصویر بکشه و احساس همدلی رو در خواننده ایجاد کنه.
نثر صبا خیلی و و
روان دل‌نشینه به راحتی می‌تونی خودت رو در موقعیت‌های مختلف داستان تصور کنی. شخصیت‌ها به خوبی توسعه پیدا کردن و هر کدوم داستان خاص خودشون رو دارن که به جذابیت کتاب اضافه می‌کنه. به خصوص توصیف احساسات و درگیری‌های درونی شخصیت‌ها خیلی خوب و عمیق انجام شده و این باعث میشه که باهاشون ارتباط برقرار کنی.
اما یه نکته‌ای که شاید بشه بهش اشاره کرد، بعضی از قسمت‌ها کمی کشدار به نظر می‌رسه و ممکنه از شتاب داستان کم کنه. با این حال، این موضوع به هیچ وجه از ارزش کلی کتاب کم نمی‌کنه.
در نهایت، به نظرم "آخرین تبعیدی" یه کتاب تاثیرگذار و زیباست که ارزش خوندن رو داره. من به این کتاب ۴ از ۵ میدم، چون واقعاً توانسته من رو درگیر خودش کنه و احساسات عمیقی رو در من بیدار کنه. اگر به داستان‌هایی با مضمون اجتماعی و احساسی علاقه‌داری، حتماً این کتاب رو بخون! 📚❤️
بیا دریا شویم
۱۴۰۴/۰۱/۰۱
نقاط قوت کتاب:
شخصیت‌پردازی قوی: نویسنده با دقت به توصیف ویژگی‌ها و انگیزه‌های هر یک از شخصیت‌های اصلی پرداخته است، که این امر به عمق داستان افزوده و خواننده را با هر کدام از آن‌ها همراه می‌کند.
داستانی پرکشش و ماجراجویانه: روایت پرهیجان و ماجراجویانه کتاب، خواننده را تا انتها مجذوب نگه می‌دارد
و او را در دنیای تخیلی داستان غرق می‌کند.
نقاط ضعف احتمالی:
پیش‌بینی‌پذیری برخی وقایع: برخی از خوانندگان ممکن است احساس کنند که برخی از اتفاقات داستان قابل پیش‌بینی هستند، که می‌تواند از هیجان داستان بکاهد.
نیاز به توسعه بیشتر برخی شخصیت‌ها: با وجود شخصیت‌پردازی قوی، ممکن است برخی از شخصیت‌های فرعی نیاز به توسعه بیشتری داشته باشند تا به عمق داستان افزوده شود.
جمع‌بندی:
«آخرین تبعیدی» رمانی است که با ترکیب عناصر تخیلی و ماجراجویانه، داستانی جذاب و پرکشش را ارائه می‌دهد. شخصیت‌های قابل‌باور و روایت هیجان‌انگیز، این کتاب را به گزینه‌ای مناسب برای علاقه‌مندان به ژانر تخیلی تبدیل کرده است. با این حال، پیش‌بینی‌پذیری برخی وقایع و نیاز به توسعه بیشتر برخی شخصیت‌ها، از جمله نکاتی است که می‌تواند در نسخه‌های آینده مورد توجه قرار گیرد.
مهدی زین الدین
۱۳۹۷/۰۴/۲۹
اونی نبود که انتظارشو داشتم. چندتا نکته میگم شاید بعداً بدرد بخوره:
۱. توی متن از اسمایی استفاده کن که تلفظشون راحت باشه و خواننده سریع باهاشون هماهنگ بشه.
۲. ابتدای صفحه اول آوردی که «بابدبختی متوجه شد که راه گلویش کاملا خشک شده است»؛ خب این جمله خیلی غلط بنظر میاد معنیش این میشه با هر جون کندنی
بود متوجه شد راه گلویش کاملا خشک شده، میخای عمق فاجعه رو نشون بدی ولی این راهش نیست یا باید چیزی میخورد یا دست به گلوش میکشید یا هرجوری دیگه. بدبختی برا اینجا مناسبتی ندارد.
موفق باشی تو نوشته‌های بعدیت
وحید زرکوب
۱۴۰۲/۰۸/۲۱
من و واقعا نتونست راضی کنه
فی الواقع به عنوان یک مخاطب که برای مطالعه زمان میزارم انتظار بیشتری از یک کتاب با این ژانر داشتم.
به نظرم خانم صبا ابراهیمی نژاد می‌توانستند از نامهای بهتر با تلفظ بهتر استفاده کنند و در نگارش داستان از گره‌های نوشتاری بهینه تر استفاده می‌کردند تا اینکه مانند فیلمنامه
فقط دیالوگ ردوبدل کنند.
کتاب از صفحه ۱۴ به بعد من و به عنوان مخاطب از دست داد و این برای یک نویسنده پیام خوبی نیست.
البته متذکر بشم نام نویسنده را تا به حال نشنیده بودم و کتابی از ایشان مطالعه نکرده بودم، امیدوارم با توجه به فرمول‌های صحیح نوشتاری شاهد بهتر شدن ایشان در نوشتار متونی که در ژانر داستان هست باشم و در آخر یک ستاره از پنج ستاره.
#وحیدزرکوب
علی حیدرپور
۱۴۰۲/۰۴/۲۳
این کتاب بسیار داستان قوی و جالبی داشت تصویر سازی و شخصیت پردازی خوب باعث شده بود خواننده در هر لحظه از داستان خود را در کنار کاراکترها ببیند و با آن‌ها همراه شود روایت داستان در ابتدا کمی نامفهوم بود ولی در ادامه با اطلاعات بیشتری که دریافت میکنیم موضوع داستان برای خواننده جالب می‌شود و به نظرم به نویسنده گرامی خانم ابراهیمی نژاد خوبی توانسته بودند خواننده را با داستان خود همراه کنند قدرت قلم ایشان را تحسین میکنم و برای ایشان آرزوی سلامتی میکنم و به دوستان کتاب خوان عزیز حتما پیشنهاد میکنم که در جایی آرام و ساکت در حالی که از نوشیدن یک قهوه لذت می‌برند این کتاب را بخوانند در آخر از نویسنده گرامی و مجموعه کتابراه تشکر میکنم
Arash .H
۱۳۹۸/۰۹/۲۸
من یک استعداد درخشان میبینم که میتونه خیلی پیشرفت داشته باشه. به نظر من داستان زیبایی بود، اصالت داشت، توضیح اضافه یا کش دادن بی‌مورد که معمولا در داستان‌های این ژانر که نویسنده وطنی دارن میبینیم، نداشت. همچنین پایان غافلگیر کننده‌ای داشت و شاید همین پایان غمگین باعث شده خیلی‌ها امتیاز کم بدن. جوری البته داستان تمام میشه که آدم حس میکنه قرار ادامه داشته باشه که البته به خاطر کوتاه بودن این جلد زیاد معقول نیست که جلد دومی براش نوشته بشه. شاید، شاید اگه کمی داستان گسترده تر میشد و ماجراهای فرعی هم اضاف میشد بهتر بود. در مجموع امیدوارم در آینده کتاب‌های بهتری از نویسنده بخوانیم.
سمیرا شفیعی
۱۴۰۱/۰۵/۱۷
به نظر من داستان میتونین با تخیلی بهتر پایان پیدا کنه و از ورود مسافران تخیلی جالب توجه و داستان را زیبا تر پیش ببره و حتی طولانی تر پیش بره تا به رمان تبدیل بشه از یک قسمتی داستان آب بندی میشه انگار که چیزی نویسنده را مجبور کرده تمامش کن تمامش کن حتی به نویسنده اجازه نداده آخر هفته را به استراحت و تفریح بگذرونه تا کمی فضای خالی برای ادامه داستان پیدا شود نمیدانم اجازه تنفس بین داستان هست یا نه به نظرم که داستان تا زمانی که نویسنده زنده است میتواند تغییر کند کامل شود
امیراحمد محمدی فرد
۱۴۰۲/۱۱/۱۹
شروع داستان بد نبود و موضوع جالبی داشت. می‌شد ازش داستان بهتری به وجود آورد اما بد نبود اما به نظر من پایان جالب و چندان خوبی نداشت (البته یک نویسنده حق داره هر جور که می‌خواهد داستانش رو بنویسه) انتظار داشتم پایان بهتری داشته باشه و حداقل شخصیت اصلی موفق بشه. انگار ضربه نهاییش (پایان‌بندی) ان‌طور که باید چندان خوب نبود. به نظر من با توجه به موضوع و ایده جالبش می‌شد داستان بهتر و جذاب‌تری به وجود بیارید. منتظر آثار دیگر نویسنده هستم.
احمدی
۱۴۰۳/۱۲/۲۶
کتاب آخرین تبعیدی نوشته‌ی صبا ابراهیمی نژاد، داستان چهار جنگجوی کارآزموده است که در پی جریاناتی که در قصر سرخ برای‌ آن‌ها اتفاق می‌افتد، نشان می‌دهد چه کسی شایسته‌ی تبدیل شدن به شوالیه‌ای صاحب نام است.
داستان این چهار نفر داستان شجاعت، دوستی و پس از آن کینه، نفرت و هوشیاری است که خواننده را همراه با خط داستانی روان با شخصیت‌هایی آشنا می‌کند که هر کدام در دل خود یکی از بُعد‌های ما را دربر دارند.
حسین جعفری
۱۴۰۳/۰۵/۰۲
واقعا کتاب جذابی هست باچشم پوشی از چند مشکل از نظر نویسنده میتوانس به یک اثر مرجع تبدیل بشود ولی باز من که در این زمینه آگاهی چندانی ندارم میگم اول اینکه طول داستان خیلی کوتاه بود در صورتی که داستان به این جالبی باید توانایی تر باشد دوم این که خیلی به چیدمان دقت نشد بود با در نظر گرفتن این که چیدمان بهترین راه و برای نویسنده است که خواننده را در کتاب قرق کند با تشکر از نویسنده برای کتاب بی مثالش
A.asgari
۱۴۰۱/۰۹/۱۷
شروع داستان جالب بود ولی یه نکته‌های داشت مثلا یکی شون رو اسب نبود و پیاده میومد بعد گفت همه سوار اسب هاشون شدن و به سمت قصر رفتن😐اسم‌ها زیادی سخت بود و از وسط‌های داستان تازه من متوجه شدماخرشم معلوم نشد روح‌ها چی میشدن ایا راه خروج داشتت یا نهپایان داستان خیلی زود تموم شد و معلوم نشد چی به چی شد شاید اگه رازی بود و میفهمیدن و از قصر میرفتن خیلی جالب تر میشد داستان بدی نبود ذهن خلاقی داشتن
فاطیما حسنوند
۱۴۰۳/۰۸/۳۰
سلام خدمت نویسنده کتاب، این کتاب مختصر است وداستانی جذاب و کوتاه دارداماآغازآن اطلاعات کافی رابه خواننده نمی‌دهد ولی تصویر سازی ازاشخاص ومکان درطول داستان به خوبی روایت می‌شودومفهومی عمیق باتوجه به شخصیت افرادبه خواننده تلقین میشود ولی به کل داستان باعجله آغاز ودنبال میشودکه این نامفهومی وگمراهی رابرای خواننده ایجاد میکند که برای یک داستان روایی این خوب نیست.
زهرا جمشیدی
۱۴۰۳/۱۱/۰۸
امیدوارم که نویسنده این کتاب موفق باشه و من واقعا باورم نمیشد اینو یه ایرانی نوشته باشه چون من معمولا رمان‌های خارجی میخونم و فقط رمان‌های خارجی به این سبک دیدم فقط یه چیزی که هست از خانم ابراهیمی نژاد عزیز می‌خوام که این کتاب رو ادامه بدند چون من منتظر داستانشمو به نظر من باید ادامه داشته باشه مطمئنا اگه این کتاب کاملی بود طرفدار‌های زیادی پیدا میکرد
مشاهده همه نظرات 127

راهنمای مطالعه کتاب آخرین تبعیدی

برای دریافت کتاب آخرین تبعیدی و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.