با زبانی ساده از ضرورت ِ توسل ِ انسان به دانایی خود در جهت ِ اعتراف بر نادانی خویش، سخن میگوید.
او معتقد است:
"ما حتی اگر جزء گسترهی کوچک دانایی خود، از این راه چیزی نیاموزیم باز هم شایسته است که برای رسیدن به شناخت جهان بکوشیم.
این نادانی دانشمندانه میتواند مشکلات بسیاری را از میان بردارد. همچنین بهجاست از یاد نبریم که اگر داناییهای کوچکِ گوناگونی که داریم ما را از هم بسیار متمایز میکند اما همه در نادانی بیپایان خود برابریم. "
در واقع سرچشمهی بزرگ نادانی در این است که شناخت ما قطعا پایان دارد و حال آنکه نادانی ما الزاما بیپایان است.
از دیدگاه این فیلسوف بزرگ, تمام فرضیهها باید به آزمون گذاشته شوند. نباید به دنبال سرچشمهی حقیقت بود بلکه باید راه حلهای پیشنهادی برای دستیافت به حقیقت را پیوسته در محک قرار داد تا به حقیقت نزدیکتر و نزدیکتر شد.
با تشکر از کتابراه
او معتقد است:
"ما حتی اگر جزء گسترهی کوچک دانایی خود، از این راه چیزی نیاموزیم باز هم شایسته است که برای رسیدن به شناخت جهان بکوشیم.
این نادانی دانشمندانه میتواند مشکلات بسیاری را از میان بردارد. همچنین بهجاست از یاد نبریم که اگر داناییهای کوچکِ گوناگونی که داریم ما را از هم بسیار متمایز میکند اما همه در نادانی بیپایان خود برابریم. "
در واقع سرچشمهی بزرگ نادانی در این است که شناخت ما قطعا پایان دارد و حال آنکه نادانی ما الزاما بیپایان است.
از دیدگاه این فیلسوف بزرگ, تمام فرضیهها باید به آزمون گذاشته شوند. نباید به دنبال سرچشمهی حقیقت بود بلکه باید راه حلهای پیشنهادی برای دستیافت به حقیقت را پیوسته در محک قرار داد تا به حقیقت نزدیکتر و نزدیکتر شد.
با تشکر از کتابراه