زندگینامه و دانلود بهترین کتابهای کارل پوپر
کارل پوپر استاد دانشگاه، متفکر اجتماعی، اندیشمند و فیلسوف اتریشی - بریتانیایی است. پوپر بهواسطهی نظریهی ابطالگرایی در علم و ردِ دیدگاههای استقرایی کلاسیک شناخته شده است. «جامعهی باز و دشمنان آن»، «زندگی سراسر حل مسئله است» و «سرچشمههای دانایی و نادانی» از جمله برجستهترین و بهترین کتابهای کارل پوپر به شمار میروند.
زندگینامه کارل پوپر
کارل پوپر (Carl Popper) با نام کامل کارل ریموند پوپر بیستوهشتم ژوئیهی سال 1902 در خانوادهای متوسط در وین زاده شد. پدربزرگ و مادربزرگ او یهودی بودند، اما خانوادهی کارل، پیش از تولد او به آئین مسیحیت پروتستان گرویده و غسل تعمید گرفته بودند. پدر کارل پوپر، وکیل بود و به مطالعهی فلسفه و آثار کلاسیک، علاقهی بسیاری داشت. این علاقه از پدر به پسر انتقال پیدا کرد. مادر او نیز چنان شوقی نسبت به موسیقی در او به وجود آورد که برای مدتی، پوپر میخواست موسیقی را به عنوان حرفهی خود انتخاب کند. علاقهی او به موسیقی، به یکی از نیروهای الهامبخش در رشد اندیشهاش تبدیل شد و در تفسیر بدیع او از رابطهی میان تفکر جزمی و انتقادی و همینطور در روایت وی از تمایز میان عینیت و ذهنیت، خود را نشان داد. کارل پوپر حتی در ابتدا، تاریخ موسیقی را بهعنوان موضوع رسالهی دکتری خود برگزید، اما زندگی او را در مسیر دیگری قرار داد.
کارل پوپر در سال 1922 از دانشگاه وین فارغالتحصیل شد. در سال 1919 بهشدت درگیر سیاستهای جناح چپ شد و برای مدتی، ایدهی مارکسیسم را پذیرفت و به عضویت حزب سوسیال درآمد. اما مدتی نگذشت که تفکر مارکسیستی را رها کرد و طرفدار لیبرالیسم شد. پاپر همچنین در این میان با نظریات روانکاوی زیگموند فروید و آلفرد آدلر آشنا شد و برای مدتی کوتاه بهعنوان مددکار اجتماعی در یک کلینیک مخصوص روانکاوی کودکان کار کرد. یکی دیگر از رویدادهای مهم زندگی کارل پوپر، شنیدن سخنرانی آلبرت اینشتین دربارهی نظریهی نسبیت بود. وجود روحیهی انتقادی در نظریهی اینشتین و فقدان آن در نظریههای مارکس، فروید و آدلر برای پوپر جالبتوجه بود و او را به این نتیجه رساند که این شخصیتهای پیشرو، نظریههای خود را در قالبی بیان میکنند که ناگزیر به اثبات و تأیید منتهی شود و در ردِ آن نتوان چیزی گفت. در حالی که ایدههای اینشتین قابلیت آزمایشپذیری دارند و اگر در پی آزمایش، نادرست از آب درآیند، توسط خود او رد میشوند. این یافتهی کارل پوپر در آینده، به راهنمای تفکر و نگارش بسیاری از آثار او تبدیل شد.
کارل پوپر در سال 1930 با ژوزفین آنا هنینگز ازدواج کرد. آن دو در همان ابتدا تصمیم گرفتند هرگز صاحب فرزند نشوند. ژوزفین تا پایان زندگیاش در سال 1985، همراه و منشی ویژهی پوپر بود.
سیر اندیشهها و فعالیتهای کارل پوپر
رویدادهای سیاسی اتریش در سال 1938 به محرکی تبدیل شدند تا کارل پاپر، تمرکز پژوهشها و نوشتههایش را بر فلسفهی اجتماعی و سیاسی قرار دهد. در سال 1945، او کتاب «جامعهی باز و دشمنان آن» را منتشر کرد که اثری در نقد توتالیتاریسم بود. سال 1946 برای تدریس اقتصاد به لندن رفت و در سال 1949 استاد منطق و روشهای علمی این دانشگاه شد. کارل پوپر دیگر به عنوان فیلسوف علم و سیاست، از شهرت و جایگاه خوبی برخوردار شده بود و آثار بسیاری را تألیف کرده یا در دست انتشار داشت. بسیاری از نوشتههای او که در آن دوره منتشر شدهاند، از آثار کلاسیک و پیشروی این حوزه به شمار میآیند.
با این وجود، کارل پوپر میان همکاران خود چندان محبوب نبود. او با محیط فلسفی بریتانیای پس از جنگ که از نظرش بیش از اندازه به دغدغههای کماهمیت علمی دچار شده بود، احساس راحتی نمیکرد. تعهد پوپر به تقدم نقد منطقی بر هر چیز، باعث شده بود تا هر ایدهای را نپذیرد و با چنین رویکردهایی مقابله کند. همین موضوع باعث شد تا به شخصیتی منزوی تبدیل شود. اما با این حال، آثار او بسیار خوانده میشد و تحسین و ستایش از آنها ادامه داشت.
کارل پوپر در سال 1965 مفتخر به دریافت لقب شوالیه شده و سال 1969 از دانشگاه بازنشسته شد. او به دلیل عوارض سرطان، ذاتالریه و نارسایی کلیه در هفدهم سپتامبر سال 1994 و در سن نودوچهارسالگی درگذشت.
بهترین کتابهای کارل پوپر
کتاب جامعهی باز و دشمنان آن (The Open Society and Its Enemies): کتاب جامعهی باز و دشمنان آن، یکی از مهمترین کتابهای فیلسوف علمگرای قرن بیستم، کارل پوپر است. پوپر این کتاب را در دفاع از لیبرال دموکراسی و حمله به خاستگاههای فکری توتالیتاریسم به نگارش درآورده است. کارل پوپر در پی مشاهدهی توتالیتاریسم آلمان و شوروی، تمرکز خود را از فلسفهی علم به سیاست و فلسفهی سیاسی معطوف کرد. کتاب جامعهی باز و دشمنان آن، نتیجهی این تغییر رویکرد و تعمقها و کنکاشهای او در فلسفهی سیاسی است. این کتاب در سال 1945 در دو جلد به انتشار رسید و به محض انتشار، در میان اندیشههای راست و چپ، از جایگاه ویژهای برخوردار شد. پوپر ریشهی گرایش اقتدارگرایانهی کنونی را به سنتی که افلاطون، مارکس و هگل از خود به جای گذاشتهاند، مرتبط میداند. او همچنین در این کتاب استدلال میکند که نگرش انتقادی و آزادی که بر پژوهشهای علمی حاکم است، باید بر سیاست و علوم سیاسی نیز اعمال شود.
کتاب سرچشمههای دانایی و نادانی (Des Sources de la connaissance et de l'ignorance): در تاریخ فلسفه، از گذشته شاهد تقابل دو رویکرد عقلگرایی و تجربهگرایی بودهایم که هر کدام بر سر منبع معتبر و قابل اعتماد کسب دانش و آگاهی، نظر متفاوتی داشتهاند. کارل پوپر در کتاب سرچشمههای دانایی و نادانی به مقابله با هر دوی این رویکردها برخاسته و اظهار داشته است که نمیتوان برای دانش، منبع خدشهناپذیر و بیعیب و نقصی مشخص کرد و اساساً چنین غرضی، کاملاً اقتدارگرایانه و خلاف رویکردهای مورد قبول اوست. برای دسترسی به کتاب الکترونیک سرچشمههای دانایی و نادانی که از بهترین کتابهای کارل پوپر محسوب میشود، میتوانید به اپلیکیشن یا سایت کتابراه مراجعه کنید.
کتاب زندگی سراسر حل مسئله است (All Life Is Problem Solving): کتاب زندگی سراسر حل مسئله است، مجموعهای از یادداشتهای کارل پوپر دربارهی اندیشهها و ایدههای او طی بیستوپنجسال پایانی زندگیاش است. این کتاب مسیر فکری این اندیشمند را برای رسیدن به نظریههای علمی وی بیان میکند و همچنین، دیدگاههای او را دربارهی وضعیت جهان پس از خاتمهی جنگ سرد و پس از فروپاشی کمونیسم در بر دارد. کتاب زندگی سراسر حل مسئله است در دو بخش به بیان آراء و نظریات کارل پوپر پرداخته است: در بخش نخست، فلسفهی علم و علوم طبیعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند و در بخش دوم، تمرکز بر فلسفه و تحلیل مسائل سیاسی است.
کتاب در جستوجوی جهانی بهتر (In Search of a Better World): کارل پوپر در کتاب در جستوجوی جهانی بهتر، آنچه دربارهی پیشرفت واقعی علم و اثر آن بر جامعه، سیاست و هنر در قرن بیستم میاندیشد را بیان کرده است. پوپر دانش علمی را مهمترین نوع دانش بر میشمارد. محدودهی مباحثی که پوپر مطرح میکند از شخصیتهای علمی در یونان باستان تا شخصیتهای دوران روشنگری و از آثار مخرب تمامیتخواهی قرن بیستم تا تأثیرگذاری علم بر نگاه خودانتقادی نسبت به هنر متغیر است. مقالات این کتاب دریچههای جدیدی را از شیوهی تفکر کارل پوپر، یکی از بزرگترین فیلسوفان قرن بیستم به روی ما باز میکند.
کتاب منطق اکتشافات علمی (The Logic of Scientific Discovery): کتاب منطق اکتشافات علمی، اثر کارل پوپر، یکی از تأثیرگذارترین آثار در حوزهی دانش معاصر است. پوپر در این کتاب، مهمترین نظریهی خود، ابطالپذیری علم را مطرح کرده است. ابطالپذیری را میتوان معیاری مهم در تمایز علم از شبهعلم دانست. به باور این فیلسوف، تنها نظریاتی را میتوان علمی دانست که امکان به آزمایش گذاشته شدن و رد شدن را داشته باشند. نظریههایی که تحت هر شرایطی درست هستند را نمیتوان از شمار نظریههای علمی محسوب کرد. از نگاه او، هر اندیشهای که بیشتر بتواند در معرض رد شدن قرار گیرد، علمیتر است.
سبک نگارش و دیدگاههای کارل پوپر
برای بسیاری کارل پوپر به علت نظریهی ابطالپذیری شناخته شده است. پاپر این نظریه را بهروشنی با مثال قوی سیاه نشان میدهد. فرض کنید یک نظریه نشان میدهد که همهی قوها سفید هستند. راه واضح و مشخص برای اثبات درستی این نظریه، آن است که تمام قوها را بررسی کنیم تا ببینیم همهی آنها واقعاً سفید هستند یا خیر. اما یک مشکل وجود دارد. مهم نیست چند قوی سفید پیدا میکنیم. هیچوقت نمیتوانیم مطمئن باشیم که همهی قوها را چک کردهایم، چرا که ممکن است یک جا، یک قوی سیاه پنهان شده باشد. در نتیجه هیچوقت نمیتوان درستی این نظریه را قاطعانه اثبات کرد و در مقابل، یافتن حتی یک قوی سیاه تضمین میکند که نظریه نادرست است. این قدرت منحصر به فرد ابطال است: توانایی ردِ یک گزاره تنها با یک مثال.
کارل پوپر ابطالگرایی را به حوزههای فراتر از علوم تجربی نیز قابل اعمال میدانست. پوپر تلاش برای انکار یک نظریه را برابر نقد آن نظریه برمیشمرد. از نظر او، نقد در بطن تفکر عقلانی نهفته است. پوپر اندیشههای خود را به حوزههای سیاسی و اجتماعی نیز بسط میداد و آنها را در سطح جوامع نیز بررسی میکرد. از نظر کارل پوپر، جامعهای باز بود که به استقبال نقد میرفت و در مقابل، جامعهی بسته، قبیلهای بود که بر آداب و رسوم اجتماعی غیرقابل تغییر بنا نهاده شده بود.