معرفی و دانلود کتاب حفره: ماجرای واقعی خلافکاری که نویسنده شد

معرفی کتاب حفره: ماجرای واقعی خلافکاری که نویسنده شد

جک گانتوس، نویسنده پرافتخار آمریکایی خاطرات آموزنده و سرگرم کننده دوران جوانی‌اش را در کتاب حفره: ماجرای واقعی خلافکاری که نویسنده شد روایت می‌کند. او فروشنده مواد مخدری بود که از کودکی آرزوی نویسنده شدن داشت و سرانجام توانست به هدفش برسد. این اثر جذاب نامزد دریافت جایزه لینکلن و مدال سیبرت شده است.

درباره کتاب حفره: ماجرای واقعی خلافکاری که نویسنده شد:

یکی از جذاب‌ترین آثار اتوبیوگرافی کتاب حفره (Hole in My Life) است که نویسنده با زبان طنز، جذاب و داستان‌گونه خود چگونگی رسیدن به وضعیت کنونی‌اش را شرح داده است. در این اثر لحظات پرفراز و نشیب، چالش‌برانگیز و خطیر زندگی نویسنده آن یعنی جک گانتوس روایت شده است. سرآغاز این کتاب و البته وقایع مهم زندگی‌اش، از سال آخر دبیرستان آغاز شد اما بعد از مدت کمی به عنوان خلافکار فعالیتش را شروع کرد و سرانجام دستگیر و زندانی شد. نقطه اوج داستان زمانی‌ست که او در سلول کوچک خود با دیوارهای زرد و نمورش، به یاد آرزوی دیرینه‌اش یعنی نویسندگی افتاد.

در تابستان سال 1917 جک جوانی مشتاق و عاشق نویسندگی بود. اما تصمیم گرفت برای به دست آوردن هزینه‌های تحصیل و دانشگاهش از کارهای بی‌سرانجام و کم درآمدش دست بکشد و به شغلی نان و آب‌دار روی آورد. بنابراین تصمیم گرفت با وعده ده هزار دلار، قایق تفریحی 60 فوتی پر از حشیش را از جزایر ویرجین به شهر نیویورک ببرد. جک بعد از موفقیتش در انجام این کار خطرناک و عجیب، همراه با شرکایش مواد مخدر را فروختند تا اینکه پلیس فدرال آن‌ها را دستگیر کرد و گانتوس به شش سال زندان محکوم شد.

پس از آن جک تلاش کرد تا دست از تلاش نکشد و به رویای خود رنگ واقعیت بدهد. درواقع نوشتن و دنیای ادبیات به این مرد کمک کرد تا بدترین تجربه زندگی‌اش را پشت سر بگذارد و سال‌های بعدی حیاتش را به نوشتن داستان و رمان سپری کند.

جوایز و افتخارات کتاب حفره: ماجرای واقعی خلافکاری که نویسنده شد:

- نامزد مدال سیبرت در سال 2003 (Sibert Medal)
- برنده جایزه کتاب ماساچوست برای ادبیات کودکان / بزرگسالان در سال 2003
- نامزد جایزه مایکل ال پرینتز در سال 2003 (Michael L. Printz Award)
- نامزد جایزه کتاب نوجوانان رود آیلند در سال 2004 (Rhode Island Teen Book Award)
- نامزد جایزه لینکلن در سال 2007 (Lincoln Award)

نکوداشت‌های کتاب حفره: ماجرای واقعی خلافکاری که نویسنده شد:

- خاطرات به نوبه خود هولناک و خنده‌دار هستند. این کتاب درمورد یک اشتباه بزرگ است. (Miami Herald)

- گزارش او به طور قابل ملاحظه‌ای عاری از دلسوزی و خودسانسوری است. این داستان شجاعت و رستگاری است و ثابت می‌کند که شروع بد زندگی نباید منجر به یک داستان بد در زندگی شود. (نقد و بررسی کتاب نیویورک تایمز)

- گانتوس در این کتاب نشان می‌دهد که به خاطر رویاهاش عزم و اراده‌ای پیدا می‌کند و بعدها به نویسنده‌ای موفق تبدیل می‌شود. مهارت‌های نویسندگی در این کتاب کامل است و خاطرات تامل‌برانگیز او به همان اندازه برای کسانی که از این نویسنده چیزی نخوانده‌اند، جذاب است که برای طرفدارانش که تمام آثارش را مطالعه کرده‌اند. (نقد و بررسی کتاب Hyde Park)

- این داستان واقعی بدترین سال زندگی این نویسنده را نشان می‌دهد که برای بسیاری از طرفدارانش شگفتی بزرگی خواهد بود. این داستان اشتباهات، رسیدن به رستگاری و سرانجام موفقیت در حرفه نویسندگی را نشان می‌دهد. (Kirkus Reviews)

کتاب حفره: ماجرای واقعی خلافکاری که نویسنده شد برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به آثار زندگینامه و خاطرات واقعی از خواندن این کتاب لذت می‌برند. همچنین این کتاب برای نوجوانانی که در بدو ورود به دوران جوانی هستند و می‌خواهند تجربیات جدیدی را در زندگی‌شان داشته باشند، مناسب و آموزنده است.

جک گانتوس را بیشتر بشناسیم:

او یکی از بهترین نویسندگان آمریکایی در حوزه کتاب‌های کودکان است که به خاطر خلق شخصیت‌های داستانی «روتن رالف و جوی پیگزا» شهرت دارد. روتن رالف گربه‌ای‌ست که در بیست کتاب با تصویرگری نیکول روبل حضور دارد و این مجموعه از سال 1967 تا 2014 منتشر شده است. جوی پیگزا نیز پسر بچه‌ای با اختلال بیش فعالی – نقص توجه است که در پنج رمان بین سال‌های 1998 تا 2014 حضور داشته است.

یکی از آثار ترجمه شده این نویسنده به زبان فارسی، رمان بن بست نورولت نام دارد. همچنین جک گانتوس (Jack Gantos) تاکنون جوایز ادبی فراوانی کسب کرده که در ادامه به مهم‌ترین آن‌ها می‌پردازیم:

- برنده مدال نیوبری از انجمن کتابخانه‌های آمریکا (ALA) در سال 2012
- برنده جایزه اسکات اودل برای بخش داستان‌های تاریخی در سال 2012
- قرار گرفتن در لیست طولانی جایزه گاردین بریتانیا به خاطر کتاب بن بست نورولت
- فینالیست جایزه کتاب ملی ایالات متحده

در بخشی از کتاب حفره: ماجرای واقعی خلافکاری که نویسنده شد می‌خوانیم:

نوزده سالم بود و هنوز توی دبیرستان دست‌وپا می‌زدم و توی خانه‌مان زندگی نمی‌کردم. آزادی «بی‌حدوحصری» داشتم، بدون هیچ آقابالاسری. کرورکرور پول خرج می‌کردم. یک ماشین سریع داشتم. یک کارت شناسایی جعلی. کل سال سعی می‌کردم ببینم چه کاری را دوست دارم انجام بدهم و چه کاری را باید انجام بدهم؛ خودم باشم و در عین حال ببینم می‌خواهم در آینده چه کسی باشم: نویسنده‌ای که چیزی برای گفتن دارد.

سوم دبیرستان که بودم، پدر و مادرم دست خانواده را گرفتند و از شهر فورت لادِردِیلِ ایالت فلوریدا به شهر سن‌خوانِ پورتوریکو رفتند. بابا که تقریباً هر سال شغلش را عوض می‌کرد، سرپرست بازسازی یک کازینو و یک هتل ساحلی شد. مامان و خواهر بزرگم که کاملاً موافق بودند. برادرهای کوچکم هم خودشان را آماده کرده بودند مثل موج‌سوارها زندگی کنند. برای من مثل یک مهمانی بزرگ بود. کتاب‌هایم را ول کردم، چمدان‌هایم را بستم و بدون این‌که اشکی بریزم، از همان چند رفیق و معلم دبیرستان سان‌رایز خداحافظی کردم. تا آن زمان توی نُه مدرسه‌ی مختلف درس خوانده بودم، به خاطر همین کاملاً با این قضیه آشنا بودم. ککم هم نمی‌گزید که از دوستان قدیمی‌ام خداحافظی کنم و بروم و دیگر پیدایم نشود. سوار هواپیمای پورتوریکو که بودم متوجه شدم دیگر هیچ وقت آن‌ها را نمی‌بینم و مطمئنم که آن‌ها هم همین فکر را درباره‌ام می‌کردند. همیشه دوستان جدید دم دست بود.

اسپانیایی بلد نبودم، به خاطر همین نمی‌توانستم توی سَن‌خوان بروم مدرسه‌ی عمومی. پدر و مادرم هم پول مدرسه‌ی خصوصی را نداشتند، پس فکر کردیم بهتر است سر کار بروم. بابا من را به پیمانکار برق پروژه‌ی ساخت‌وسازش معرفی کرد و چیزی نگذشت که مشغول سیم‌کشی اتاق‌های هتل شدم. پولش خوب بود. نصف هتل را تعطیل کرده بودند و ما داشتیم دو طبقه به ساختمانش اضافه می‌کردیم. خیلی از کارگرها اهل ایالات متحده بودند و یکی از مزایای کارش این بود که اتاق‌های هتل را برای اقامت به کارگرها می‌دادند. به من هم دادند. از این بهتر نمی‌شد. خلوت خودم را داشتم، تلویزیون خودم. حتی خدمات اتاق هم می‌دادند. شش ماه لازم نبود تختم را مرتب کنم و اگر حوله‌ی خیسی روی زمین می‌افتاد، لازم نبود برش دارم. ضمناً، پدر و مادرم یک چهارراه دورتر توی یک آپارتمان زندگی می‌کردند. هر شب بعد از این‌که توی اتاقم دوش می‌گرفتم، لباس‌های کثیفم را می‌بردم یک خیابان آن‌طرف‌تر و شام را توی خانه‌ی خودمان می‌خوردم. بعد با لباس‌های تمیز برمی‌گشتم هتل و با کارگرهای دیگری که توی اتاق‌های آن‌طرف راهرو زندگی می‌کردند، ورق بازی می‌کردم. سن‌شان از من بیشتر بود. بچه‌های خوبی بودند. هر هفته با هواپیما از میامی می‌آمدند این‌جا دو شیفت کار بکنند و پول خوبی به جیب بزنند. می‌گذاشتند یک‌کم مشروب بخورم، البته نه زیاد. می‌گذاشتند یللی‌تللی کنم اما باز هم نه زیاد. آخر هفته‌ها که با هواپیما برمی‌گشتند خانه‌هایشان، یک‌کم توی خوردن مشروب زیاده‌روی می‌کردم و اطراف مناطق توریستی ول می‌چرخیدم.

فهرست مطالب کتاب

فهرست:
درباره نویسنده
بخش اول: خوش‌خوشان
1- به جلو نگاه کن
2- وصله‌ی ناجور
3- کینگز کورت
4- دو سرباز خسته
بخش دوم: قایق‌سواری
1- سنت کروی
2- سفر به‌ خیر
3- گزارش سفر قایق
4- عاشق نیویورکم
بخش سوم: زردِ زرد
1- مدرک
2- صورت به صورت
3- یک روز خیلی خیلی طولانی
4- سلول زرد من
5- هوس مواد
6- شمارش روزها
7- آزادی
8- کتابِ بسته