معرفی و دانلود کتاب صوتی مردان کوچک

معرفی کتاب صوتی مردان کوچک

زنان کوچکی که در نهایت به خانه‌ی امنی برای مردان کوچک بدل می‌شوند؛ لوئیزا می الکات در کتاب صوتی مردان کوچک که جلد سوم از سه‌گانه‌ی «زنان کوچک» است، داستان مدرسه‌ای را روایت می‌کند که به دست جو و همسرش تأسیس شده و پناهگاهی برای پسرهای کوچک بی‌پناه است.

درباره‌ی کتاب صوتی مردان کوچک

اغلب ما با شنیدن نام داستان «زنان کوچک»، به یاد زنده نگه داشتن شعله‌ی امید در میانه‌ی جنگ و تاریکی می‌افتیم، به یاد خواهرانگی‌های زیبا و بی‌آلایشی که حمایت‌گری و داشتن روح زندگی را به ما نشان دادند. شاید آن زمان که لوئیزا می الکات (Louisa May Alcott)، داستان زنان کوچک را با الهام از زندگی واقعی خودش می‌نوشت، نمی‌دانست که کتابش به یکی از مشهورترین و موفق‌ترین آثار ادبیات کلاسیک تبدیل می‌شود و بعد بر اثر همین محبوبیت، تا جلد دوم و سوم نیز ادامه پیدا می‌کند. در جلد اول یعنی «زنان کوچک»، با مارگارت (مگی)، جوزفین (جو)، الیزابت (بت) و ایمی مارچ آشنا شدیم؛ چهار خواهری که هر یک شخصیت منحصربه‌فرد خودشان را داشتند و تلاش می‌کردند تا در دوران سخت جنگ و نبود پدر، از یکدیگر حمایت کنند. در جلد دوم این مجموعه یعنی «همسران خوب» ادامه‌ی ماجرای این دخترها و جوانی پرشورشان را پی گرفتیم. داستان عشق و ازدواجشان را خواندیم و به جایی رسیدیم که هر یک از این دختران، با مردی ازدواج کردند و به خانه‌ی خودشان رفتند. با اینکه به نظر می‌رسید رابطه‌ی صمیمانه‌ی جو با لاری همسایه‌شان نیز به ازدواج ختم شود، اما در نهایت او با یک شخصیت تازه‌وارد به نام پروفسور بائر که استاد دانشگاه بود، ازدواج کرد.

حالا در جلد سوم این مجموعه یعنی مردان کوچک (Little Men) تمرکز قصه بر زندگی جو و همسرش قرار گرفته است. آن‌ها که هر دو انسان‌هایی مهربان و جسور بودند، تصمیم گرفتند تا راه متفاوتی را در زندگی پیش بگیرند و برای همین نیز به کمک هم یک مدرسه تأسیس کردند؛ یک مدرسه‌ی پسرانه به نام پلام فیلد که از بابت قوانین و سبک تربیتی ویژه‌اش، در میان مردم شناخته شده بود.

پلام فیلد بر خلاف دیگر مدارس آن دوران، جایی برای تجربه کردن بود. بچه‌هایی که در این مدرسه ثبت نام می‌شدند که اغلب آن‌ها نیز تهی‌دست بودند، اجازه داشتند تا به دور از قوانین سخت‌گیرانه بازی کنند و فعالیت‌های مختلف هنری و ورزشی را تجربه کنند. در پلام فیلد خبری از درس خواندن زیاد یا تنبیه شدن برای نخواندن درس نبود، برای همین هم بچه‌ها آزاد بودند تا خودشان و استعدادشان را در کارهای مختلفی محک بزنند و به خودشناسی برسند.

نقطه‌ی عطف داستان کتاب صوتی مردان کوچک، ورود یک پسربچه‌ی یتیم و بی‌پناه به نام نت بلیک به پلام فیلد است. نت که پیش‌ازاین با ویولن‌نوازی همراه پدر و دوست پدرش زندگی می‌گذرانده، حالا با مرگ پدر و از دست دادن ویولنش تنها و بی‌کس شده است. اما روزی لاری او را در یک زیرزمین پیدا می‌کند و وقتی می‌بیند که او استعداد ویژه‌ای در نواختن ویولن دارد، تصمیم می‌گیرد تا او را به پلام فیلد نزد جو بفرستد.

جو و همسرش آقای بائر، مثل مادر و پدری مهربان او را تیمار می‌کنند و چنان عشقی به او نشان می‌دهند که پسرک نمی‌تواند باور کند آنچه می‌بیند واقعی است. صحنه‌ی بازی پسربچه‌هایی که با بالش به سروکله‌ی هم می‌کوبند یا با آزادی از نرده‌ی پله‌ها سر می‌خورند، در کنار دست نوازشی که آقای بائر و جو بر سرش می‌کشند، چنان به او حس امنیت می‌دهد که جرئت می‌کند قصه‌ی زندگی‌اش را برای آن دو تعریف کند...

کتاب صوتی مردان کوچک کاری از نشر صوتی آوانامه و انتشارات علمی و فرهنگی است. شهین دخت رئیس زاده و مریم پاک ذات و آرمان سلطان زاده به ترتیب مترجم و گویندگان این اثر هستند.

نکوداشت‌های کتاب مردان کوچک

• ادامه‌ای جذاب و دلنشین برای کتاب زنان کوچک. (آمازون)
• طی شش نسل، خوانندگان با داستان‌های خانواده‌ی مارچ همراه شده‌اند و در دل روایت‌های آن، حقیقت‌هایی جاودانه درباره‌ی زنان، خانواده و مسیر رشد و بلوغ را کشف کرده‌اند. (گاردین)
• لوئیزا می الکات به‌عنوان نویسنده‌ای برجسته برای کودکان شناخته می‌شود. (هنری جیمز، نویسنده)

اقتباس سینمایی از کتاب مردان کوچک

کتاب مردان کوچک چندین بار مورد اقتباس سینمایی و تلویزیونی قرار گرفته است. اولین نسخه‌های سینمایی آن در سال‌های 1934 و 1940 ساخته شدند. در دهه‌ی 1990، یک نسخه‌ی کانادایی از این داستان به نمایش درآمد و علاوه‌بر آن، دو مجموعه‌ی تلویزیونی براساس این اثر تولید شد. همچنین، در همین دوره، انیمه‌ی ژاپنی اقتباس‌شده از این کتاب با استقبال گسترده‌ای از سوی مخاطبان جهانی روبه‌رو شد.

کتاب صوتی مردان کوچک برای چه کسانی مناسب است؟

اگر شما نیز طرفدار رمان‌های کلاسیک و تاریخی عاشقانه هستید،‌ این کتاب برایتان جذاب خواهد بود.

در بخشی از کتاب صوتی مردان کوچک می‌شنویم

دمی دوست کوچک نت بود. تامی ارباب او و دیزی مایه آرامش و یار غم‌خوارش محسوب می‌شدند. با وجود اینکه اکثر بچه‌ها کوچک‌تر از نت بودند ولی روح کوچک و خجالتی پسرک باعث شده بود که او حالت مطبوعی را در این اجتماع معصومانه پیدا کند. بنابراین تقریباً خودش را زیاد وارد ورزش‌های خشن پسرهای بزرگ‌تر نمی‌کرد. ضمناً آقای لارنس نیز که نت را فراموش نکرده بود، اغلب اوقات برایش لباس و کتاب و نت‌های موسیقی و پیغام می‌فرستاد و گاه‌گاهی هم می‌آمد تا سری به نت بزند یا او را برای تماشای کنسرتی به شهر ببرد. در این گونه مواقع نت همیشه خودش را در آسمان هفتم احساس می‌کرد؛ چون بعد از کنسرت، آقای لارنس همیشه او را به خانه بزرگش می‌برد و نت از دیدن همسر قشنگ و دختر کوچولوی موبور آقای لارنس و صرف شام به اتفاق آن‌ها چنان احساس خوشبختی می‌کرد که حتی تا چند روز بعد هم رؤیای منزل آقای لارنس را می‌دید.

دمی هرگز از خواندن و شرح دادن کتاب‌های محبوبش خسته نمی‌شد و به اتفاق نت ساعت‌های دلپذیری را در بالای درخت بید، جایگاه خصوصی‌شان، صرف می‌کردند و از خواندن مکرر و مکرر رابینسن کروز و داستان‌های عربی و سایر داستان‌های فناناپذیر که قرن‌ها محبوب بچه‌ها بود، لذت می‌بردند. تمام این‌ها درِ دنیای تازه‌ای به روی نت جوان گشوده بود و اشتیاق او برای دریافتن اینکه بعداً در داستان‌ها چه اتفاقاتی خواهد افتاد، ناخودآگاه کمکی بود برای اینکه سعی کند تا به خوبی درس قرائت را فراگیرد و چنان از این سعی و کوشش خود مغرور و راضی بود که خطر این می‌رفت که شاید مثل دمی یک کرم کتاب حسابی بشود!

یک چیز غیرمنتظره دیگر که برای کمک به پیشرفت نت اتفاق افتاد عبارت از این بود که چند تا از پسرها، به قول خودشان، به اصطلاح به کسب و کار اشتغال داشتند؛ چون اکثر این پسرها چنان با فقر خوب آشنا بودند که سعی می‌کردند یواش‌یواش راهی را در زندگی‌شان یاد بگیرند و به اصطلاح گلیم خود را از آب بکشند و خانم و آقای بائر نیز با این موضوع موافق بودند و ضمن رعایت استقلال، کوشش‌های آن‌ها را تشویق و ترغیب می‌کردند. مثلاً تامی تخم‌مرغ می‌فروخت، جک توی انبار کار می‌کرد، فرانز درس می‌داد و در ازای آن دستمزد کوچکی دریافت می‌کرد، ند هم یک کارگاه کوچک تعمیرات نجاری داشت و به علاوه چیزهای کوچولوی قشنگی هم توی کارگاه ‌نجاری‌اش می‌ساخت و می‌فروخت، در حالی که دمی دستگاه آسیاب، فرفره، ماشین‌آلات ناشناخته و عجیب درست می‌کرد و آن‌ها را در دسترس پسربچه‌ها قرار می‌داد و می‌فروخت.

فهرست مطالب کتاب صوتی