معرفی و دانلود کتاب صوتی جهان پس از مرگ: بررسی علمی تجربیات نزدیک به مرگ - جلد 1

معرفی کتاب صوتی جهان پس از مرگ: بررسی علمی تجربیات نزدیک به مرگ - جلد 1

کتاب صوتی جهان پس از مرگ: بررسی علمی تجربیات نزدیک به مرگ - جلد 1 نوشته‌ی جفری لانگ، دربردانده‌ی روایت‌های حیرت‌آور از افرادی‌ست که مرگ را از نزدیک تجربه کرده‌اند. این اثر یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های سال آمریکا در اولین سال انتشارش بود. این کتاب صوتی به صورت مشترک با همکاری کتابراه و راوی نو تولید شده است.

کتاب صوتی جهان پس از مرگ (Evidence of the afterlife) یکی از معتبرترین و جالب‌ترین آثاری است که در حیطه‌ی تجربیات نزدیک به مرگ نوشته شده است. در سال 2010 جفری لانگ (Jeffrey Long) با مشارکت و همراهی پل پری (Paul Perry) کتاب خود را با عنوان «شواهدی دال بر ادامه حیات پس از مرگ» که حاصل سال‌ها پژوهش و بررسی تجربیات نزدیک به مرگ بیش از ششصد نفر از کشورها و فرهنگ‌های گوناگون بود منتشر کرد. جفری لانگ متخصص درمان تومورهای سرطانی در این کتاب دلایل قانع کننده‌ای از روی بررسی تجربه‌های نزدیک مرگ به دست آورده است که بقا و حیات پس از مرگ را برای عموم روشن می‌کند. او معتقد است به شواهدی علمی رسیده که برای او وجود حیات پس از مرگ ثابت شده است.

بهترین شاهد برای فهمیدن آنچه هنگام مرگ اتفاق می‌افتد، تجربیات کسانی است که دچار مرگ بالینی شده‌اند یا به مرگ نزدیک شده و تجربه‌ی نزدیک به مرگ را لمس کرده و پشت سر گذاشته‌اند. او در پژوهش‌هایش به این نتیجه رسید که اکثریت قابل ملاحظه‌ای از افراد با تجربه‌ی نزدیک به مرگ، به واقعی بودن تجربه‌ی خود باور داشته و آن را دلیلی برای وجود حیات پس از مرگ می‌دانستند. برای تجربه کنندگان، داشتن تجربه‌ی نزدیک به مرگ اثبات فردی دو حقیقت است: حقیقت تجربیات و حقیقت حیات پس از مرگ.

پژوهش‌های محققان و دانشمندان به این نتیجه رسیده است که تجربیات نزدیک به مرگ می‌تواند در مجموع دربردانده‌ی دوازده عنصر زیر یا تعدادی از آن‌ها باشد.

تجربه‌ی خروج از بدن (جدایی هشیاری از بدن جسمانی)، تقویت حواس پنجگانه، هیجانات و احساسات شدید و عموما مثبت، عبور از یک تونل، مواجهه با نوری روشن (درخشان) و یا روحانی، مواجه با اشخاص روحانی، دوستان و اقوام فوت شده، احساس دگرگونی ماهیت زمان و مکان، مرور رویدادهای زندگی، ورود به قلمروی غیرمادی، کسب و فراگیری دانشی خاص، روبرو شدن با مرز یا مانع، بازگشت به بدن (داوطلبانه یا غیر داوطلبانه). این پدیده‌ها در بسیاری مواقع هنگام فرارسیدن احتمالی یک مرگ قریب‌الوقوع برای انسان رخ می‌دهد.

در این کتاب صوتی بزرگ‌ترین بررسی‌ها روی تجربه‌های نزدیک به مرگ برای اثبات حیات پس از مرگ صورت گرفته است. لانگ در این کتاب ذکر کرده است به رغم عدم تشابه تجربه‌های نزدیک به مرگ افراد، الگوی مشترکی از عناصر موجود در این تجربیات قابل مشاهده است و معمولا این عناصر با یک ترتیب ثابت و یکسانی اتفاق می‌افتد.

مطالب علمی و حاصل از پژوهش، درباره موضوع تجربیات نزدیک به مرگ در این کشور بسیار اندک است و بیشتر مطالب رنگ خرافه و بزرگنمایی به خود گرفته امید است مطالب و محتوای این کتاب که به صورت کاملا علمی نوشته شده برای مخاطبان عزیز مفید باشد.

در قسمتی از کتاب صوتی جهان پس از مرگ: بررسی علمی تجربیات نزدیک به مرگ - جلد 1 می‌شنویم:

من همیشه از چند آلرژی، همزمان رنج می‌بردم. رنجی که تمام زندگی مرا تحت تأثیر قرار داده بود تا اینکه آن روز بد فرا رسید. در آن روز این حساسیت‌ها به اوج خود رسیده و زندگی من در خطر بود... قبل از عمل جراحی درباره‌ی آلرژی‌هایم با جراح و متخصصین بیهوشی صحبت کردم... برخلاف تمام تلاشی که تیم پزشکی انجام داد، در طول جراحی دچار واکنش شدید آلرژیک به دارو شدم. این واکنش آن قدر شدید بود که قلبم از تپش ایستاد.

بلافاصله بعد از ایست قلبی، خودم را در بالا نزدیک سقف احساس کردم. می‌توانستم دستگاه نوار قلب را که به بدنم متصل بود و خط صاف را نشان می‌داد مشاهده کنم. پزشکان و پرستارها با اضطراب در حال تلاش برای بازگرداندن من به زندگی بودند. وضعیت وحشتناکی بود. برخلاف این آشفتگی در پایین، من احساس عمیقی از آرامش را تجربه کردم. حالتی کاملاً بدون درد و رنج. هشیاری من از اتاق عمل به ایستگاه پرستاری منتقل یافت. من ایستگاه پرستاری را قبل از عمل جراحی دیده بودم. از بالا، پرستاران را که در حال صحبت درباره وظایف کاری روزانه‌ی خود بودند می‌دیدم.

بعد از مدتی که از تماشای پرستاران گذشت، یک تونل باز شد. به درون تونل کشیده شدم. در حالی که نور تابانی را در انتهای تونل می‌دیدم وارد تونل شدم. احساس آرامش داشتم. بعد از عبور از تونل خود را در محیطی آکنده از نوری معنوی و زیبا احساس کردم. در جلوی من چند نفر از اقوام نزدیک و عزیز، که قبلاً از دنیا رفته بودند را ملاقات کردم. ما همدیگر را با خوشحالی در آغوش گرفتیم. سپس احساس کردم در کنار موجودی روحانی‌ام که وجودش مالامال از عشق و مهربانی است. از من پرسیده شد: "آیا دوست داری برگردی؟" گفتم: "نمی‌دانم." در آن لحظه، جوابم از روی شک و دودلی بود. بعد از اینکه بیشتر با هم صحبت کردیم متوجه شدم انتخاب من باید بازگشت به بدن باشد. تصمیم‌گیری، بسیار سخت بود چرا که در دنیایی آکنده از عشق و محبت بودم. جایی که احساس می‌کردم خانه‌ی حقیقی من است. سرانجام به بدن خود بازگشتم.

یک روز بعد در اتاق آی سی یو به هوش آمدم. تمام بدنم پوشیده از سیم و لوله بود. نمی‌توانستم درباره‌ی تجربه‌ی عمیق خود صحبت کنم. بعداً به طبقه همکف بیمارستان جایی که قبل از عمل جراحی در آن‌جا بودم برگشتم. آنجا، ایستگاه پرستاری را که هنگام تجربه‌ام مشاهده کرده بودم دیدم. بالاخره این شجاعت را به خرج داده و با یکی از پرستارها درباره مشاهداتم صحبت کردم. پرستار با تعجب و با حالتی از ترس به حرف‌های من واکنش نشان داد. آن جا یک بیمارستان کاتولیک بود. پرستار، یک راهبه (خواهر روحانی) را برای شنیدن حرف‌هایم فرستاده بود. با حوصله، همه‌ی تجربیاتم را با او در میان گذاشتم. خواهر با دقت همه‌ی حرف‌های مرا شنید و در آخر گفت که این تجربه یک تجربه شیطانی بوده است... فکر کنم الان واضح است که چرا بعد از آن دیگر با کسی درباره تجربیاتم صحبت نکردم.

فهرست مطالب کتاب صوتی