معرفی و دانلود رمان همخونه

عکس جلد رمان همخونه
قیمت:
۱۷۰۰۰۰ ۸۵,۰۰۰ تومان ۵۰%
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی رمان همخونه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی رمان همخونه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی رمان همخونه

کتاب همخونه به تالیف مریم ریاحی، داستان یک ازدواج توافقی و اجباری است، که با گذر زمان عشق نیز وارد این ازدواج می‌شود...

یلدا دختری است بی‌پناه و تنها که با پدرخوانده‌اش زندگی می‌کند. از قضا شهاب پسر حاج رضا قصد خروج از ایران را دارد که با مخالفت شدید پدرش مواجهه می‌شود. در این بین یلدا و شهاب مجبور می‌شوند لحظات زندگی خود را در کنار هم و به‌صورت اجباری سپری کنند. اما در رمان همخونه شاهد اتفاقات دیگری خواهیم شد که غیر منتظره هستند.

در بخشی از کتاب رمان همخونه می‌خوانیم:

یلدا با زندگی کردن پیش مردی مثل حاج رضا، به اعتقاداتش پایه و اساس محکم‌تری هم داد و دیگر فکر عاشق شدن را از سرش بیرون کرد. ولی گاهی زندگی کردن بدون عشق برایش طاقت‌فرسا می‌نمود و گاه او را غمگین می‌کرد، مخصوصاً وقتی سر کلاس مثنوی از استاد مورد علاقه‌اش می‌شنید که، عشق موتور طبیعت است و بی‌عشق نمی‌توان زندگی کرد و خوشحال بود! اما حالا که عاشق نبود! و پر از احساس بود، مهربان و خوش‌رو!!

پس سعی می‌کرد جای خالی عشق را با درس و دانشگاه و اساتید و رشته‌ی مورد علاقه‌اش و همین‌طور دوستان بسیار خوبش، پرکند. اما حاج رضا همیشه می‌گفت: «عشق، خودش خواهد آمد. نمی‌توان از آن فرار کرد. عشق خودش آهسته آهسته می‌آید و در گوشه‌ای از قلب مهربانت آرام و بی‌صدا می‌نشیند و تو متوجه‌اش نخواهی بود و بعد ذره ذره قلبت را پر می‌کند و کم کم مثل (ساقه‌ی مهر گیاه) در تمام جانت می‌پیچد و ریشه می‌دواند، به طوری که بی‌آن نمی‌توانی تنفس کنی.»

یلدا همیشه وقتی که نماز می‌خواند و با خدایش خلوت می‌کرد، از او می‌خواست او را عاشق کسی بکند که لیاقتش را داشته باشد. گردنش خسته شده بود، سرش را از روی شیشه بلند کرد، نگاهی به بیرون انداخت، آسمان گرفته بود... هوای ابری دلشوره‌اش را بیشتر می‌کرد، اما دوست داشت باران ببارد. هوای ابری را زیاد دوست نداشت پس سعی ‌کرد به آسمان فکر نکند. برای همین باز خیره به خیابان چشم دوخت.

باد خنک و دل‌چسبی به صورتش می‌خورد. چراغ قرمز بود و اتومبیل‌ها بی‌صبرانه منتظر. یلدا مسافران کنار خیابان را تماشا می‌کرد... دختر زیبایی با ظاهر آراسته و لباس‌های مد روز توجه او را به خود جلب کرد. خیلی دوست داشت آدم‌ها را تماشا کند. لباس پوشیدن، آرایش کردن و حرکات آدم‌ها برایش جالب بود. دختر زیبا متوجه نگاه یلدا شد، یلدا ناخودآگاه لبخند زد، دختر هم!

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابرمان همخونه
نویسنده
ناشر چاپیانتشارات پرسمان
سال انتشار۱۳۸۵
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات465
زبانفارسی
شابک978-964-8079-96-x
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان عاشقانه ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک
۱۷۰۰۰۰ ۸۵,۰۰۰ ت ۵۰%
خرید کتاب الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات رمان همخونه

reyhane Bahari
۱۳۹۷/۰۳/۰۱
به نظرم رمان نویس‌های ایرانی باید در مورد سبک نوشتنشون کمی تجدید نظر کنند. این قالب تکراری دختری که تک که تنها با پدرشه و با اجبار با پسری پولدار که اونو اصلا نمیخواد ازدواج میکنه واقعا دیگه بی‌رنگ و بو شده. توصیه میکنم کمی تنوع بدید و از در دیگری به دنیا نگاه کنید.
Kimiya Kimiyagar
۱۳۹۸/۰۸/۰۲
با توجه به حجم بالای کتاب و مسلما زمان زیادی که واسه خوندش صرف کردم. ترجیح می‌دادم اصلا شروع به خوندن نکرده بودم و یه رمان کمی پر بار و پرمحتوا می‌خوندم. به عقیده من خواندن یه رمان علاوه بر ایجاد سرگرمی و فراغت خاطر باید تحولی در اندیشه و دیدگاه فرد ابجاد کنه و یا حداقل موجب همزاد پنداری با داستان شخصیت‌های که خود همین همزاد پنداری ترمیم کننده روح خواهد بود. به عقیده من داستان کاملا غیر واقعی و غیرمنطقی بود و جتی دوران این گونه روابط منسوخ شده
اگه واقعادارید از نبود سرگرمی و بیکاری دق می‌کنید سرگرم می‌شید همین.
این مطلب تو ذهنم تداعی شد که؛ چوب خشک هم در بیابان غنیمته.
عزیزانی که نظرشون بر عالی بودن رمان هست گویا اصلا رمان خوب نخوندن. رمانهایی مثل خیانت، جراح دیوانه، پشت درهای بسته،، بامداد خمار، ویرانه‌های حوس، شب سراب
somayeh Javadi
۱۳۹۷/۰۸/۱۰
سوژه جذاب بود به نظرم ولی خشونت زیادی توی داستان وجود داشت. داستان عاشقانه بود ولی لحظات عاشقانه چندانی نداشت. همش زجر دادن بود. حداقل میتونست آخر داستان رو چند خط بیشتر کنه تا خواننده بیشتر با حس یلدا همراه بشه. بعد هم رفتار شهاب خیلی بد بود. کتک زدن و داد زدن و... شاید تا اواسط داستان قابل باور و بود ولی دیگه آخر داستان که دست شهاب رو شده بود به نظرم زیاده روی بود. شهاب دیگه بندی به دست پاش نبود که بترسه و عصبی بشه. چرا باید این بلا رو آخر داستان سر عشقش بیاره. شخصیت شهاب به شدت متزلزل بود و این ناشی از عشق نبود بلکه شخصیت پردازی کامل نبود. البته با تمام این حرفا یه بار خواندنش ضرر نداره
Roya Kh
۱۳۹۷/۰۶/۲۸
موضوع کتاب و شیوه بیان بد نیس اما نمیدونم چرا همیشه برای ابراز عشق به زن تو داستانهای ایرانی باید از خشونت علیه زن استفاده بشه.... کشیدن مو و زدن کسی که دوستش داری نشاندهنده اختلال روانیه...
کاربر م
۱۴۰۰/۰۱/۱۹
من رمان ایرانی بجز کارهای خانم پیرزاد و خانم خلیلی فرد معمولا نمی‌خونم. سفر بودم خونه دوستی برای اینکه حوصله م سر نره تو کتابخونه شون اتفاقی به این رمان برخوردم و و دست گرفتم و دیگه نتونستم بگذارمش پائین تا انتها.... تا رسیدم ایران نسخه چاپی‌اش رو هم خریدم.... احساس خوب عشق را هر سه رمان (کتابراهی) خانم ریاحی در آدم زنده می‌کنه... هر چند بعضی از اتفاقات داستانها غیرقابل قبول بود و خشونت و دست بزن داشتن عشاق آقا هم بنظرم توهین به شان عشق واقعی و بانوان بود. ولی در کل برای من بسیار نوستالژیک و شیرین بود و هست. پیشنهاد می‌کنم "مثل پر" و (بخصوص) "کسی می‌آید" خانم ریاحی را اگر همخونه رو دوست داشتید، حتما دانلود کنید و بخوانید. قطعا لذت خواهید برد.
محمد لطفی
۱۳۹۹/۰۳/۱۵
با اینکه داستان از الگوی تکراری استفاده کرده بود اما تونسته بود متمایز باشه و خواننده رو به خواندن ادامه داستان ترغیب کنه. انتهای داستان بسیار بسیار بد تمام شد. درست مثل سریالهای ایرانی که تا قسمت ۵۰ داستان رو پیش میبرن و در پنجاه و یکمین قسمت تمام داستان رو در عرض ۱۵ دقیقه تمام میکنن. داستان در در ۴۵۷ صفحه حال ادامه یافته و در صفحه ۴۵۸ و فقط چند سطر پایان داده میشه. این باعث میشه خواننده تمام احساس داستان رو که دنبال کرده و خودش رو در بطن داستان قرار داده به یک باره گم کنه و از خواندن این داستان حس پشیمونی بهش دست بده.
سمیه اخلاصی
۱۳۹۶/۰۷/۲۱
کتاب زیبا و جذابیه. البته من سال‌ها قبل خوندمش و جزء خاطرات زیبای دوران دبیرستانمه.
ستایش سلطانی
۱۳۹۹/۰۱/۱۷
من تا الان خیلی رمان خوندم بیش از ۵۰ تا و واقعیتش خیلی سخت زمان میپسندم ولی فوق العاده‌ترین رماااان همینه ک من تا الان سه بار خوندم و هر روز هم جاهای حساس رمانو میخونم😍کلا مریم ریاحی نویسنده‌ای هست ک شخصیت‌های رمانش ب خصوص شخص ذکور رمانو جوری مینویسه ک سریع باهاش اخت میشی و فک میکنی ک اون شخصیت ک رمان واقعیه💙و جوریه واقعا عاشقش میشی و این رمان ک اصلااا در بی‌نظیر بودنش جای بحث نیست❣من با خواندن این رمان کلا ب خواندن علاقه مند شدم و اولین رمانی بود ک خوندم😍فقط بگم ممنووون از نویسنده❣
Zahra Seif
۱۴۰۲/۰۷/۱۵
بسیار کتاب خوب و هیجان انگیزی بود و بسیار روان و دل انگیز پیش می‌رفت که تا آخر داستان بدون وقفه به خوندنش گرایش داشتم فقط‌ای کاش پایان داستان بهتر و با یک روند بهتر بود یعنی انگار که نویسنده از ادامه دادن خسته شده بود ویکباره تصمیم به پایان رساندن داستان می‌گیره می‌شد هیجان پایانی همچون قبل ادامه و پیدا می‌کرد تا کیف لذت یک دفعه از خواننده گرفته نشه... من واقعا خستگی به تنم موند... به هر حال خوب و ارزش خواندن داره. تشکر از نویسنده‌ی عزیز و شما دوستان کتابراه
Pari Safa
۱۳۹۹/۱۲/۱۱
وقایعی که نوشته شده خیلی هاش با واقعیت و منطق جور نیست و اصلا چرا هرمردی اطراف یلداست میشه جزوه عاشق پیشه هاش و چرا همیشه دختری که رقیب عشقی هست با آرایش غلیظ و شخصیت جلف به تصویر کشیده میشه؟
چرا نویسنده از نشون دادن خشونت و خشم شهاب و مظلومیت یلدا اینقدر لذت میبره
درکل شخصیت شهاب خیلی خشن و عصبی بود
جدا از همه این‌ها برای کسانی که میخوان یه رمان عاشقانه ایرانی بخونند انتخاب بدی نیست
فاطمه روشن زاده
۱۴۰۰/۰۱/۲۸
به نظر من کتاب همخونه مریم جان‌ی کتاب پر جاذبه بود که من کارشناس ارشد مالی با‌ی مادرمریض که پرستارش بودم و‌ی عالمه مشغله کاری واداره و تو‌ی ماه رمضان با این همه کار رو چنان جذب خوش کرد که دو روزه با تمام احساس خوندمش خیلی جالب بود و دوست نداشتم کتاب رو که از کتابراه خریده بودم و تو گوشیم سیو شده بود‌ی لحظه ترک کنم ممنون از این قلم توانای خانم ریاحی
Hadiseh Mohammadi
۱۳۹۹/۰۹/۰۶
خب اگر از این سبک رمان‌ها کسی خوشش بیاد خوبه و میشه گفت راضی کنندست اما به نظر من خیلی ضد زن بود و کلیشه‌ای چون توی این رمان اینطور بود که دختر‌ها بیکار نشسته بودند که یکی بیاد خوشبختشون کنه و خب البتهمثل بقیه رمانهایی از این دست. اما با احترام به نویسنده اگر برای زمانتون ارزش قائلید این کتاب رو پیشنهاد نمیکنم چون خیلی سطحیه و نکته خاصی نداره کلا
عبدالله عبداللهی
۱۳۹۷/۰۱/۲۸
کتاب خوبی بود، دستم گرفتم دیگه نشد بزارم زمین راستش تمام شب رو هم بیدار موندم، یه نکته که برام جالب بود این که تو قسمت خلق حالتهای مذهبی هم خوب قلم میزنه
شاید یه کم بهتر بود رنگ مذهبیش رو زیادتر کنه تا یاد بگیریم که زیر سایه رحمت خدا عشق (این حس مقدس) پا بر جاتر میمونه
کتابخانه
۱۴۰۲/۱۲/۱۹
سلام... گرچه داستان بیشتر مربوط به دهه‌های قبل هست، امادرعین حال روند داستان طوریه که خواننده رو مجاب به مطالعه تا انتهای رمان میکنه،،، درهرحال من لذت بردم.. گاهی برحسب شرایط برای فراغت،، سرگرمی یا... می‌تونه قشنگ باشه...
از کتابراه خواهش میکنم، لطفا رمان همدل از خانم سیما سروشه رو که ادامه رمان همخونس رو هم درلیست کتابهاقرا بدین.
Nil Azmoodeh
۱۳۹۸/۰۵/۲۹
من این رمان رو قبل از به چاپ رسیدنش خوندم و برای اولین بار برام جذاب بود، اما به نظرم موضوع و روند داستان به گونه‌ای نبود که جزو چاپی‌ها باشه. درکل به عنوان یک نویسنده یکبار خوندش رو توصیه میکنم برای اوقات فراغت، چون من هم نکته آموزشی و محتوای خاصی رو مشاهده نکردم.
به هرحال سپاس از بانو ریاحی. قلمتون همواره بدرخشه!
مشاهده همه نظرات 178

راهنمای مطالعه رمان همخونه

برای دریافت رمان همخونه و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.