معرفی و دانلود کتاب گناه و گلوله
برای دانلود قانونی کتاب گناه و گلوله و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب گناه و گلوله
کتاب "گناه و گلوله" مجموعهای است از خاطرات ارزندۀ یکی از فرماندهان دفاعمقدس. فرماندهای شجاع که در سنین جوانی به برکت نفس قدسی امامخمینی (ره) همانند بسیاری از جوانان دیگر، ره صد سالۀ عشق و عرفان را یکشبه پیمود و برای اثبات این نکته که عرفان فقط لقلقۀ زبان نیست عرصۀ جهاد را برگزید.
سردار رشید اسلام شهید حاج مهدی میرزایی در سال 1341 در شهر مقدسمشهد دیده بر جهان پر رمز و راز هستی گشود. او در خانوادهای مذهبی و با شرایط دشوار اقتصادی کودکی را سپری کرد. هوش و ذکاوت، حس کنجکاوی و تحرک و انرژی فراوان او از همان کودکی برجسته و قابل توجه بود. او درمحیطی که خانوادۀ مذهبیاش آن را فراهم کرده بودند احکام الهی را در همان سنین آموخت پس از آن که دوران تحصیل را در مقطع ابتدایی به پایان برد علیرغم آنکه در تحصیل موفق بود. شرایط پیرامون، او را به میدان کار و تلاش راهی کرد. در محیط کار نیز استاد کاری متدین در مسیر زندگی او قرار گرفت. او، مهدی را به وادی سیاست کشانید و از این رهگذر چند سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با مبارزات انقلابی امام خمینی (ره) بر علیه رژیم پهلوی آشنا شد. جلسات مخفیانه ضد رژیم مکانی بود تا مهدی را در جریان مبارزات آبدیدهتر کند.
در بخشی از این کتاب می خوانید:
میرزایی توی جبهه دمپایی پایش میکرد و همه جا با همان دمپاییمیرفت. توی خط، توی میدان مین، یا حتی به جلسات فرماندهان.
وقتی مورد سؤال واقع میشد، میگفت: «اصل آن است که من کارم را انجامبدهم، با دمپایی هم میتوانم کارم را انجام بدهم»
بعد که پاسدار شد و لباس سپاه را تنش کرده بود، در شهر بستان او را دیدم که قیافۀ خیلی جدی پیدا کرده بود. لباس سپاه را پوشیده و چکمه پایش بود. بیاختیار خندهام گرفت. او هم چند نفر را که آن جا بودند مرخص کرد و پیش منآمد و گفت: «مسعود تو را به خدا نخند.»
گفتم: «به تو نمیآید اینطور شَق و رَق راه بروی. دمپاییهایت کو؟»
گفت: «باور کن مجبورم خودم را این طوری نگه دارم، دلم لکزده یک لحظه آندمپاییها را پایم کنم، این طوری عذاب میکشم!»
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
زندگینامۀ شهید حاج مهدی میرزایی
خاطرات
دلش شکسته بود
قهرمان موتورسواری
زنده به گور
اگر خدا نخواهد
خواب آرام
موشک پرانی
مین غلتان
جمع یاران
دیگر اسم از جنازه نبرد
واقعاً نمیترسید
عاشق دیدار امام
گناه و گلوله
نمیدانم چه مشکلی دارم
شب در قبرستان
پــرواز
خواب روی موتور
گریز از بیمارستان
بیخود کردی جبهه رفتی
موتورسواری روی خاکریز
عراقی جسور
اطاعت
جِزغاله
پا برهنه
شوخ طبعی
غَلتَک
مثل بقیۀ بسیجیها
بیریــا
تـی ان تـی
فرمانده و پیک
گروه انفجـار
مانــور
وظیفــه
روزهای پشت جبهه
بچههای تخریـب
شنــا - غسل جمعـه
چراغ روشـن
از طرف عراقیها میآمد
اصلاً نمیترسید
دَمپــایی
آب کربـلا!
چند سال حقوق
ما شهید ندادیم که برای خودمان تبلیغ کنیم
زخم هایم فقط در جبهه خوب میشود
لیاقت
حاجت حج
مشت و شیشه
خودتان ببینید
گروگـان
کلید شهادت
نگران نباشد
دو نفر، یک خواب
درگیـری
غریـب
صعـود
راضی باشیـد
هنوز گریـه میکرد
از مدیـنه تا مکـه
شما برای چه گریه میکنید
آیه و اشک
باید دِق کنیم
آخرین دیدار
دوست دارم سر نداشته باشم
شهادت در محرم
دوباره حلالیت
بنویس سردار عزیز مهدی میرزایی
وصیتنامه
نامۀ شهید مهدی میرزایی به مادرش
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب گناه و گلوله |
نویسنده | عباس فیاض |
ناشر چاپی | انتشارات ستارهها |
سال انتشار | ۱۳۸۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 106 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-7434-03-0 |
موضوع کتاب | کتابهای خاطرات دفاع مقدس |