معرفی و دانلود کتاب کوچینگ، نیرو محرکه پیشرفت: راهنمای شما برای داشتن تیم‌های بهتر

معرفی کتاب کوچینگ، نیرو محرکه پیشرفت: راهنمای شما برای داشتن تیم‌های بهتر

مارک ماتیوز در کتاب کوچینگ، نیرو محرکه پیشرفت تکنیک‌های مختلفی را برای کوچینگ ارائه می‌دهد تا مدیران تازه‌کار بتوانند با بهره‌گیری از آن‌ها یک تیم کاری و کارآمد برای خود ساخته و مجموعه‌ی خود را در کوتاه‌ترین زمان ممکن و به بهترین شکل به اهداف مورد نظر برسانند. از نکات مثبت این کتاب می‌توان به ذکر تجربیات واقعی در آن اشاره کرد که همذات‌پنداری مخاطب را برانگیخته و او را در درک بهتر مطالب یاری می‌کند.

درباره‌ی کتاب کوچینگ، نیرو محرکه پیشرفت

آیا تا به حال پیش آمده که عاشق شغلتان باشید اما نسبت به محل کارتان احساس راحتی و رضایت نداشته باشید و همین موضوع روی بهره‌وری‌تان تاثیر گذاشته باشد؟ به عنوان مثال همکارانی داشته باشید که کارشان را به درستی انجام نمی‌دهند یا در انجام کارهای گروهی خوب نیستند. افراد بی‌مسئولیتی که کارهایشان را بر سر شما می‌ریزند و کسانی که به جای راهنمایی‌ کردن شما، بدتر باعث سردرگمی‌تان می‌شوند. آدم‌هایی که مدام با هم درگیرند و جنگ اعصابی دائمی، در محل کار برایتان به راه می‌اندازند.

اگر پاسختان به سوال بالا مثبت است، باید بدانید که در این مسئله تنها نیستید. حدود نیمی از استعفاها به همین دلیل اتفاق می‌افتند. بسیاری از افرادی که شغل خود را رها می‌کنند، تنها به این دلیل است که دیگر قادر به تحمل ناسازگاری‌ها در محل کار خود نیستند و ترجیح می‌دهند گروه دیگری را انتخاب کنند.

اگر در چنین موقعیتی هستید، چه کسی را دراین‌باره مقصر می‌دانید؟ همکارانتان یا مدیرتان که نتوانسته تیم خوبی را تشکیل داده و آن را به درستی هدایت کند؟

اگر سازمان را مانند یک ماشین بدانیم، مدیر سازمان نقش راننده‌ی آن را بازی می‌کند. اوست که مراقب است مجموعه به سمت‌وسوی درستی هدایت شود و کارکنان سازمان همسو و هم‌جهت با هم به سوی پیش‌برد اهداف سازمان قدم بردارند؛ اما گاهی مدیر یک سازمان به سبب تازه‌کار بودن در کار خود قادر نیست مجموعه را به سمت‌وسوی درستی هدایت کند. بنابراین کارکنان مجموعه هر کدام ساز خود را می‌زنند و ماشینی که قرار بود در کوتاه‌ترین زمان به مقصد برسد، در همان ابتدا از کار می‌افتد.

اما اصلا چطور چنین چیزی ممکن است؟ اگر قرار است با یک مجموعه کار کنیم از کجا متوجه شویم که مدیر مجموعه فردی متبحر و کارکشته است یا شخصی نابلد؟ و از همه مهم‌تر اگر خودمان مدیر یک سازمانیم، چطور آن را به طور حرفه‌ای هدایت کنیم و گروهی کارآمد و عالی بسازیم که ما را به اهدافمان برساند؟

کتاب کوچینگ، نیرو محرکه پیشرفت (Coaching From the Front: Your Guide To Building Better Teams) نوشته‌ی مارک ماتیوز (Mark Matthews) اینجاست تا در این زمینه به شما کمک کند. این کتاب که متشکل از بیست فصل است راهنمایی جامع و کاربردی برای رهبران تازه‌کاری به‌شمار می‌رود که در نقش‌های مدیریتی قرار می‌گیرند. این کتاب تازه‌مدیران را قادر می‌سازد تا به ابزارها و استراتژی‌های لازم برای توسعه زیر مجموعه‌شان و پرورش تیم‌هایی با عملکرد بهینه، دست یابند. مارک ماتیوز در این کتاب چارچوبی را برای کوچینگ ارائه کرده و مدیران جدید را به رهبرانی کار کشته تبدیل می‌کند.

کتاب کوچینگ، نیرو محرکه‌ی پیشرفت پر از تجربیات و داستان‌هایی واقعی‌ست که تجسم‌گر مفاهیم مطرح شده در کتاب‌اند و در درک آن‌ها به مخاطب کمک می‌کنند.

این کتاب به کوشش علیرضا جعفرزاده به فارسی برگردانده و توسط انتشارات فرتاک به چاپ رسیده است.

کتاب کوچینگ، نیرو محرکه پیشرفت برای چه کسانی مناسب است؟

اگر یک مدیر تازه‌کار هستید و برای هدایت مجموعه‌تان دچار سردرگمی شده‌اید، اگر به دنبال تشکیل تیمی کارآمد هستید که همسو و همکار با هم فعالیت می‌کنند و کمترین تعارض و ناسازگاری با یکدیگر را دارند، این کتاب می‌تواند راهنمای جامع و مناسبی برای شما باشد.

در بخشی از کتاب کوچینگ، نیرو محرکه پیشرفت: راهنمای شما برای داشتن تیم‌های بهتر می‌خوانیم

مدیران ما کارمندان خود را به‌روز نگه نمی‌دارند و اینکار برای آنان زیان آور است. زمان پیش می رود و این مسئولیت مدیر است که اطمینان یابد که تیمش همواره آماده‌ی پاسخگویی به چالش‌های جدید بازار خواهد بود. تصور نکنید که کارمندان این مساله را خودشان متوجه می شوند. آن‌ها این کار را نخواهند کرد. اگر هم خودشان به نتیجه این دست یابند، احتمال زیادی وجود دارد که نتیجه غلط یا ناقص باشد. وقتی مدیری کارمندان را به حال خودشان رها کند، آن‌ها را آن‌طور که نیاز دارند پشتیبانی نکرده‌ است. در صورتیکه از وظایف مدیریت راهنمایی بی وقفه کارمندان است.

برای حفظ نگرش مثبت در تیم، ارتباطات آزاد بین اعضا از اهمیت بالایی برخوردار است. کارمندان همیشه باید احساس کنند که می‌توانند در مورد هر چیزی با شما به عنوان رهبرشان، صحبت کنند و شما باید از طریق ارتباطات مشترک فروش، آموزش، بررسی رودررو، جلسات فروش ماهانه و ... به طور فعال با آن‌ها ارتباط برقرار کنید. انتظار نداشته باشید که همیشه آنان به شما مراجعه کنند. اطمینان حاصل کنید که به روش‌هایی برای برقراری ارتباط با تک تک آنان دست پیدا کرده اید. گاهی اوقات، یک تماس تلفنی «فقط برای ورود به یک سیستم» می‌تواند برای کارمندی که مشکلی دارد و باید با شما یا مقام بالاتر صحبت کند فضای مثبتی ایجاد کند.

با افرادی که عملکرد خوبی ندارند، برخورد کنید. کمتر موردی می‌تواند به‌اندازه‌ی عدم برخورد مدیریت با کارمندان ناکارامد سبب ساز تضعیف روحیه و جدایی تیم فروش شود. کارمندان می‌دانند کدام یک از همکارانشان سخت کار می‌کنند و کدام یک کار نمی‌کنند. آن‌ها به مدیریت اعتماد کرده‌اند تا به‌اندازه‌ی کافی به کارمندان توجه داشته باشند و آنان نیز این موضوع را درک کنند. تیم فروش تصور می‌کند آنچه را که آن‌ها می‌بینند شما نیز می‌بینید. شما متوجه می‌شوید که برخی از کارمندان در حال پسرفت هستند یا نسبت به تغییر و رشد، نگرش منفعلانه‌ای دارند. نباید دست روی دست بگذارید. همه‌ی کارمندان باید تحت قوانین و نظارت یکسانی قرار بگیرند.

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار
فصل اول: چشم‌انداز و برنامه
فصل دوم: استعدادیابی
فصل سوم: شکیبایی
فصل چهارم: تغییر فرهنگی
فصل پنجم: ساخت یک تیم قدرتمند
فصل ششم: مدیریت کارکنان A، B و C
فصل هفتم: نگرش
فصل هشتم: آن را منفجر کنید!
فصل نهم: چه می‌شود اگر؟
فصل دهم: تمرکز بر اولویت‌های درست
فصل یازدهم: روند را حفظ کنید
فصل دوازدهم: شمارگان اصالت
فصل سیزدهم: رابطه در برابر استراتژی
فصل چهاردهم: چقدر در رهبری مهارت دارید؟
فصل پانزدهم: سطح استاندارد را تنظیم کنید
فصل شانزدهم: دانش سرمایه‌ی شما است
فصل هفدهم: گزاره‌ی ارزشی شما چیست؟
فصل هجدهم: خدمات‌رسانی به مشتریان
فصل نوزدهم: CRM را فراموش کنید!
فصل بیستم: افکار نهایی