معرفی و دانلود کتاب کلکسیون پهلوی

معرفی کتاب کلکسیون پهلوی

کتاب کلکسیون پهلوی، رمانی مصور به‌ قلم علی مهر است که با زبانی شیوا و روان، داستان قیام مردم قم در تاریخ 19 دی 1356 را برای نوجوانان روایت می‌کند. راوی داستان، نوجوانی است که طی یک ماجراجویی با اقدامات ننگین رژیم پهلوی آشنا می‌شود. شیوه‌ی ادراک و روایت او از واقعه، برای مخاطبان جوان کتاب جذاب خواهد بود و به آن‌ها کمک می‌کند تا به درک درستی از وقایع تاریخی سرزمین خود دست یابند. این کتاب، یازدهمین جلد از مجموعه‌ی روزهای انقلاب به شمار می‌آید.

درباره‌ی کتاب کلکسیون پهلوی

علی مهر در کتاب کلکسیون پهلوی، ماجرای قیام مردم قم در تاریخ 19 دی سال 1356 را روایت می‌کند. این قیام در اعتراض به چاپ مقاله‌ای تحت‌ عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامه‌ی اطلاعات درگرفت. مقاله‌ی مذکور که توسط احمد رشیدی نوشته شده بود، یکی از تظاهراتی را رقم زد که در نهایت منجر به انقلاب اسلامی شد.

تظاهرکنندگان به اقشار مختلف جامعه تعلق داشتند. از دانش‌آموزان گرفته تا روحانیون، بازاریان و فرهنگیان، همگی در این روز به خیابان آمدند و با پلیس و ساواک که مجهز به سلاح‌های گرم و سرد بود، مبارزه کردند. حکومت در پاسخ به این قیام، رویکرد خشونت‌آمیزی داشت و در نهایت، با شلیک مستقیم گلوله جان شمار قابل‌توجهی از معترضین را گرفت.

رئیس‌پلیس شهر قم پس از این فاجعه از سوی رژیم ترفیع گرفت و با درجه‌ی تیمساری به آبادان منتقل شد. در این راستا، امام خمینی اعلام کرد که رژیم پهلوی به بن‌بست رسیده و پیروزی انقلاب اسلامی نزدیک خواهد بود. او همچنین بی‌احترامی و رفتار خشونت‌آمیز با علما و مردم را نکوهید.

کتاب کلکسیون پهلوی، شرحی‌ست از وقایع این فاجعه از نگاه یک نوجوان. او که به جمع کردن عکس علاقه دارد، به تشویق معلم خود تصمیم می‌گیرد که عکس‌هایی با مضامین تاریخی گردآوری کند. او با کمک معلم اقدام به جمع کردن عکس‌هایی متعلق‌ به سلطنت و خاندان پهلوی می‌کند. با این تفاوت که این دو نفر، دیدگاه‌های متفاوتی نسبت‌ به عکس‌ها دارند. معلم امیدوار است که این مجموعه، شکوه و قدرت خاندان پهلوی را به تصویر کشیده و برای مدرسه افتخار به‌ همراه بیاورد اما نوجوان در ماجراجویی‌های پیش‌رو، با اقدامات هولناک حکومت آشنا می‌شود.

کتاب کلکسیون پهلوی، یازدهمین جلد از مجموعه کتاب‌های روزهای انقلاب است که توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده. چاپ اول اثر حاضر در سال 1393 صورت گرفته است.

درباره‌ی مجموعه‌ کتاب‌های روزهای انقلاب

مجموعه‌ی روزهای انقلاب که توسط واحد کودک و نوجوان انتشارات سوره مهر منتشر شده، متشکل از 24 جلد کتاب است. این مجموعه با روایت داستان‌های مستند، وقایع تاریخی و چگونگی پیروزی انقلاب اسلامی را برای نوجوانان شرح می‌دهد. هر یک از کتاب‌ها به‌ قلم یک نویسنده نوشته شده و صحت تمامی رویدادهای روایت‌شده به‌ لحاظ تاریخی مورد بررسی قرار گرفته است. قیام 15 خرداد، انقلاب سفید سال 41، تبعید امام خمینی، 12 بهمن سال 1357، فرار شاه، واقعه‌ی روز 17 شهریور و 22 بهمن، شماری از رویدادهایی هستند که در مجموعه‌ی حاضر مورد بازخوانی قرار گرفتند.

مجموعه‌ی روزهای انقلاب در راستای مجموعه‌ی «مردان انقلاب» به رشته‌ی تحریر درآمده که پیشتر به‌ همت حوزه‌ی هنری و برای مخاطبان بزرگسال تألیف شده بود.

کتاب کلکسیون پهلوی برای چه کسانی مناسب است؟

نوجوانان علاقه‌مند به کتاب‌های تاریخی و دوستداران ادبیات داستانی در حوزه‌ی انقلاب اسلامی، از مطالعه‌ی این اثر لذت خواهند برد.

با علی مهر بیشتر آشنا شویم

علی مهر، نویسنده‌ی ایرانی است که در سال 1350 در شهر قم متولد شده. او اختصاصاً برای گروه سنی کودک و نوجوان داستان می‌نویسد و کتاب‌های برجسته‌ای با مضامین انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس در کارنامه‌ی خود دارد. کتاب‌های «موقعیت سردار ملات»، «پیامبران پنهان» و «آب برای خیمه‌ها»، شماری از بهترین کتاب‌های علی مهر هستند.

در بخشی از کتاب کلکسیون پهلوی می‌خوانیم

ناظم که بیرون رفت، آقای مدیر از پشت میز بلند شد و شروع به قدم زدن کرد. سومین بار که طول دفتر را برمی‌گشت، روبه‌رویمان ایستاد. هر دو سرمان پایین بود؛ ولی سنگینی نگاهش را حس می‌کردم. چند لحظه گذشت تا آقای مدیر شروع به صحبت کرد: «این روزها توی جامعه اتفاقات زیادی می‌افتد؛ اتفاقاتی که بعضی از آن‌ها خیلی هم خطرناک هستند. حرف‌هایی زده می‌شود و می‌شنویم. شما دیگر بزرگ شده‌اید. باید بدانید هر حرفی را که می‌شنوید، نباید هر جا بیان کنید... هر چیزی را که می‌بینید، نباید برای هر کس بگویید تا بیخود توی دردسر نیفتید... کنجکاوی و پرسیدن خوب است؛ اما آدم باید بداند چه چیزی را چه وقت، کجا و از چه کسی بپرسد... اصلاً این همه حکایت درباره‌ی سخن گفتن بیجا و کار نابهنگام خوانده‌اید برای چه موقع؟»

چند لحظه گذشت. آهسته سرم را بالا آوردم. آقای مدیر به جلوی پایش خیره شده بود. یکدفعه سر بالا آورد و گفت: «هر یک از شما ده تا حکایت درباره‌ی سخن بیجا، کار نابهنگام... و رازداری از توی کتاب‌ها دربیاورد... و برای من بیاورید. یک هفته فرصت دارید. یادتان باشد حکایت‌هایتان نباید مثل هم باشد. تا زنگ آخر هم کنار دفتر، توی حیاط می‌ایستید.»

این را گفت و به پشت میزش برگشت. به طرف در راه افتادم. میرزایی گفت: «آقا، اجازه... اگر زنگ تفریح بیرون دفتر بایستیم، آقای ناظم نپرسیده با شیلنگ حالمان را جا می‌آورد.»

راست می‌گفت؛ آقای ناظم اول می‌زد، بعد می‌پرسید «برای چی این‌جا ایستاده‌ای؟». سر برگرداندم تا ببینم آقای مدیر چه می‌گوید. آقای مدیر عینکش را از روی چشم‌هایش برداشت، لبخند زد و گفت: «زنگ که خورد، بیایید توی دفتر. جلوی چشم آقای صفایی هم باشید، خوب است.»