معرفی و دانلود کتاب کالج وحشت 1: هیولاهای چارلی

معرفی کتاب کالج وحشت 1: هیولاهای چارلی

کتاب کالج وحشت 1: هیولاهای چارلی، داستانی برای نوجوانان در ژانر فانتزی، تخیلی و رازآلود است که توسط دین لوری نوشته شده. چارلی پسر متفاوتی‌ست؛ مادر، پدر، دوستان و همکلاسی‌ها، همگی او را غیرعادی می‌دانند. او و دیگران به‌سبب کابوس‌هایی که چارلی می‌بیند، اتفاقات عجیب و خارق‌العاده‌ای را تجربه می‌کنند و ماجراهای هیجان‌انگیز و ماجراجویانه‌ای را از سر می‌گذرانند.

درباره‌ی کتاب کالج وحشت 1: هیولاهای چارلی

چارلی بنجامینِ سیزده ساله، سال‌هاست کابوس می‌بینید و زمانی‌که از خواب می‌پرد متوجه می‌شود دیگران کابوس‌های او را در دنیای واقعی تجربه کرده‌اند! آشفتگی‌‌ها، آسیب‌ها و به‌هم‌ریختگی‌های اطراف گواه این موضوع بود؛ هیولاهایی غول‌آسا که با چارلی کاری نداشتند؛ اما با کابوس‌های شبانه‌ی او سر می‌رسیدند و همه‌جا و همه‌کس را به‌هم می‌ریختند و جابه‌جا می‌کردند!

او که نزد دیگران به چارلی کابوسه معروف است، اتفاقات عجیبی را تجربه می‌کند؛ او نوعی مصونیت در برابر اتفاقات ناگوار و ناگهانی دارد که سبب حیرتش شده و مدام کابوس می‌بیند و وقتی از خواب می‌پرد اتاقش به‌کل به‌هم‌ریخته است. چارلی همراه با خانواده‌اش در خانه‌ای با ظاهر مشابه دیگر ساختمان‌ها در مجتمعی محصورشده زندگی می‌کند و سبک خانه‌ی آن‌ها به مدل شماره‌ی 3 معروف است؛ مدلی که خود نوعی از کابوس ‌هایی به‌شمار می‌روند که او تجربه می‌کند؛ اما به‌گفته‌ی پدر، محکم‌ترین و قابل‌اعتمادترین مدل زندگیست!

کتاب کالج وحشت 1: هیولاهای چارلی (Charlie's monsters) نوشته‌ی دین لوری (Dean Lorey)، هیجان، تخیل و حس ماجراجویانه‌ی نوجوانان را تقویت کرده و ماجرای سرگرم‌کننده‌ای را از پسربچه‌ای که دوست دارد یک زندگی معمولی داشته باشد، روایت می‌کند.

مادر چارلی از فرستادن او به دنیای بیرون واهمه دارد و مدام ترس و خطراتی را که خارج از مدل شماره‌ی 3 در انتظار آن‌هاست، به او گوش‌زد می‌کند؛ داستان از آن نقطه آغاز می‌شود که چارلی، خسته از روتین و مقررات محتاطانه‌ی پدر و مادر، از آن‌ها می‌خواهد که به مدرسه‌ای معمولی برود و دیگر در خانه درس نخواند؛ اگرچه مادرش او را از هر ارتباطی با دنیای بیرون از خانه با دلسوزی و نگرانی، منع کرده است؛ اما تقدیر برای نخستین‌بار چارلی را به بیرون فرا می‌خواند.

او پس از سال‌ها زندگی درون خانه، بدون هیچ دوست و ارتباطی با محیط بیرون، توسط نامه‌ای که نوعی کارتِ دعوت است، به یک مهمانی شبانه دعوت می‌شود و با مشقت فراوان از مادر و پدرش اجازه‌ی حضور در مهمانی و خارج‌شدن از خانه را می‌گیرد. او خیال می‌کند گذر از کودکی و سال‌ها در خانه بودن که سبب شده بود فاصله‌ی بین کابوس‌‎هایش طولانی باشد، دیگر هیچ خطری برایش ایجاد نمی‌کند؛ اما آن شب همه‌چیز جور دیگری رقم می‌خورد.

دین لوری در کتاب کالج وحشت 1: هیولاهای چارلی، ماجرای چارلی کابوسه را به نقطه‌ی اوج خود می‌رساند؛ آن‌جا که خواننده در خلالِ همراهی با یکی از کابوس‌های چارلی، متوجه می‌شود که او نوعی موهبت و قدرت را در خود دارد که باید با هیولاها مبارزه کند. اگرچه نه چارلی و نه والدینش اطلاعی از آن ندارند؛ اما در شبی که هیولای زبان‌نقره‌ای به خوابش می‌آید و قصد حمله به او را دارد، توسط افرادی نجات داده می‌شود و متوجه نیرویی که در وجودش قرار گرفته، می‌شود.

موهبتی که به چارلی عطا شده، توانایی او در گشودن دریچه‌های بُعدهای دیگر جهان است. بُعدهایی که در آن‌ها هیولاها کمین کرده‌اند و او را به مقابله با خود فرا می‌خوانند. چارلی برای این‌که مهارتِ کنترل‌کردنِ توانایی‌اش را به‌دست گیرد، همراه با شکارچیان هیولا، به آکادمی مبارزه با هیولاها می‌رود و زندگی تازه‌اش آغاز می‌شود. ماجرای چارلی بنجامین را در این کتاب هیجان‌انگیز در رویارویی با انرژی زیادی که در وجود خود دارد، می‌خوانید.

کتاب کالج وحشت 1: هیولاهای چارلی، توسط رامک فدائیان ترجمه و به کوشش انتشارات افراز به چاپ رسیده است.

کتاب کالج وحشت 1: هیولاهای چارلی برای چه کسانی مناسب است؟

نوجوانان علاقه‌مند به داستان‌های ماجراجویانه، هیجان‌انگیز، فانتزی و تخیلی، از این کتاب لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب کالج وحشت 1: هیولاهای چارلی می‌خوانیم

رئیس بزرگ همان شب با رکس، تبیتا و پینچ در اتاق مطالعه‌اش جلسه‌ای ترتیب داد. «این اتفاق ناخجسته‌ایه. انتظار نداشتم اون پسر بتونه به این سرعت به قصر باراکاس برگرده. اگر قدرت‌های حفاظتی کالج نبودن، فاجعه اتفاق می‌افتاد. حداقل الان می‌دونیم که نگهبان باستانی هنوزم قدرتمنده.»

تبیتا گفت: «خیلی سریع اتفاق افتاد. هیچ‌وقت ندیده بودم کسی بتونه به این سرعت به هسته‌ی اصلی ترسش دسترسی پیدا کنه. شماها اون اسنارک رو دیدین؟»

رئیس بزرگ سر تکان داد: «اون پسر زیاده از حد قویه.»

پینچ گفت: «و دقیقاً به همین خاطره که همون‌طور که قبلاً گفتم اون باید...»

رکس میان حرف او پرید: «اون بچه فشرده نمی‌شه. حداقل نه تا وقتی من هستم.»

رئیس بزرگ با ملایمت گفت: «کار از این حرفا گذشته. الان نیروهایی وارد عمل شدن که ما سر و کارمون با اوناست. بیاین چیزهایی رو که می‌دونیم کنار هم بذاریم. باراکاس محافظشو می‌خواد و این ظن ما رو تأیید می‌کنه که اون محافظ برای باراکاس از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخورداره.»

تبیتا گفت: «اون گفت که کنترل کردن محافظ، قدرت زیادی می‌خواد. اون به محافظه می‌گفت دست ساخته ندری.»

رئیس بزرگ پاسخ داد: «بله، چهارتا وسیله دست‌ساز وجود داره. هر نامدار، یکی از اون‌ها رو در اختیار خودش داره. ما مطمئن نیستیم دقیقاً هدف اونا چیه. ولی وقتی باراکاس با این شدت اونو می‌خواد، ما باید تمام تلاشمونو بکنیم که اونو به چنگ نیاره.»

فهرست مطالب کتاب

قسمت اول: بخش کابوس
فصل اول: هیولای مدل شماره‌ 3
فصل دوم: زبان نقره‌ای کلاس پنجی، صدایی با تمام قدرت
فصل سوم: بوی دارچین
فصل چهارم: در نِدِر
فصل پنجم: شورای عالی
فصل ششم: باراکاس طغیانگر
قسمت دوم: کالج وحشت
فصل هفتم: قایق روی شاخه‌ها
فصل هشتم: قزل‌آلای حقیقت
فصل نهم: معنای نبس
فصل دهم: اسنارک دگرگون‌نما
فصل یازدهم: مهمانی خانگی وحشتناک
فصل دوازدهم: هگ‌های بیابان ندر
فصل سیزدهم: سایه می‌داند
فصل چهاردهم: ورمینیون اغواگر
قسمت سوم: شکم هیولا
فصل پانزدهم: هجوم به بخش کابوس
فصل شانزدهم: محافظ باراکاس
فصل هفدهم: عاقبت راستگویی